کوردهای آسیمله شده در نظام‌های دولت-ملت؛ بررسی انتخابات کنونی ایران

این مقاله بررسی می‌کند که چگونه کوردهای اسیمله شده در ایران، ترکیه، سوریه و عراق به ابزارهایی برای سرکوب کوردها تبدیل شده‌اند، و به ویژه در انتخابات اخیر ایران، نقش سعید جلیلی و مسعود پزشکیان را در این زمینه مورد بررسی قرار می‌دهد.

مهتاب شریفی

اورمیه - در این مقاله به بررسی کوردهای آسیمله شده در سیستمهای دولت-ملتهای ایران، ترکیه، سوریه و عراق پرداخته میشود. این افراد که دارای ریشههای کوردی هستند، در عمل به ابزارهایی برای سرکوب و کنترل کوردها توسط دولتهای مرکزی تبدیل شدهاند. نمونههای برجستهای از این پدیده شامل سیاستمداران و مقامات امنیتی در کشورهای مذکور هستند که با وجود داشتن نسب کوردی، هیچ تعهدی به حقوق و مسائل کوردها ندارند. در این مقاله به دو نمونه بارز از انتخابات اخیر ایران، یعنی سعید جلیلی و مسعود پزشکیان، پرداخته میشود.

 

مقدمه

کوردها بزرگترین ملتی که مانع از ایجاد ستاتویی مستقل برای خود شده­اند، در مناطق مختلفی از ایران، ترکیه، سوریه و عراق زندگی میکنند. در طول تاریخ، این مردم با چالشهای بسیاری از جمله سرکوب، تبعیض و تلاش برای آسیمیلاسیون مواجه بودهاند. این مقاله به بررسی مواردی میپردازد که افراد با ریشههای کوردی، با وجود داشتن موقعیتهای مهم در دولتها، هیچ تعهدی به مسائل کوردها نشان نداده و حتی در برخی موارد به عنوان ابزارهایی برای سرکوب کوردها عمل کردهاند.

 

کوردهای آسیمله شده در سوریه

دکتر عزالدین مصطفی رسول، تاریخنویس برجسته اقلیم کوردستان، مدعی است که خانواده اسد، شامل حافظ اسد و بشار اسد، در اصل از اهالی شهر خانقین پیرو مذهب یارسان بودەاند، (این شهر بخشی از کوردستان است کە در شمال شرق استان دیاله واقع است و اکنون دولت عراق ادعا دارد بخشی از عراق است). عزالدین مصطفی رسول در سال ١٩٩٣ میلادی همراه با جلال طالبانی به سوریه سفر کرده و در دیداری با جمیل اسد، برادر بزرگتر حافظ اسد، این موضوع تأیید شده است. جمیل اسد اذعان کرده که خانواده اسد در اصل از پیروان مذهب یارسان و اهل خانقین بودهاند و پس از نقل مکان به قرداحه در سوریه، به عنوان علویان شناخته شدهاند. این ادعا، اگر صحیح باشد، نشاندهنده پیچیدگی هویتی و تغییرات اجتماعی و فرهنگی است بخصوص اگر این موضوع را هم به آن اضافه کنیم در طول دههها خانواده بشار اسد که در سوریه حاکم بودهاند هویت کوردهای روژاوا را انکار کرده‌اند.

 

کوردهای آسیمله شده در ترکیه

ترکیه نیز نمونههای بارزی از کوردهای اسیمله شده دارد که با وجود داشتن ریشههای کوردی، نقش مهمی در سرکوب کوردها ایفا کردهاند. وزیر خارجه فعلی ترکیه و رئیس پیشین سازمان اطلاعات ملی ترکیه (MIT) هاکان فیدان از جمله افرادی هستند که با وجود تعلق داشتن به خانوادههای کورد، به شدت به سیاستهای سرکوبگرانه دولت ترکیه علیه کوردها پایبند بودهاند. این افراد نه تنها هیچ تعهدی به مسائل کوردها نداشتهاند، بلکه به عنوان ابزاری برای تحقق اهداف دولت ترکیه در سرکوب و کنترل کوردها عمل کردهاند.

یکی از برجستهترین نمونههای کوردهایی که در دولت ترکیه بوده است، تورگوت اوزال است. اوزال که به عنوان اولین رئیسجمهوری ترکیه با ریشههای کوردی به قدرت رسید، در تلاش بود تا به وضعیت کوردها بهبود ببخشد و سیاستهای آشتیجویانهای را در قبال کوردها دنبال کرد. او با معرفی اصلاحات اقتصادی و سیاسی و نیز تلاش برای بهبود روابط با کوردها، نشان داد که میتوان سیاستی متفاوت از سیاستهای سرکوبگرانه دولتهای پیشین اتخاذ کرد. با این حال، تلاشهای او با مقاومت شدید نیروهای نظامی و امنیتی مواجه شد.

تورگوت اوزال با چندین سو قصد به جانش روبرو شد و سرانجام در سال ١٩٩٣ به شیوهای مشکوک درگذشت. بسیاری از ناظران معتقدند که اوزال توسط عناصر تندرو درون نظام ترکیه به قتل رسیده است، زیرا سیاستهای او در تضاد با منافع گروههای قدرتمندی بود که از وضعیت موجود بهرهمند میشدند. مرگ اوزال نه تنها پایان تلاشهای او برای بهبود وضعیت کوردها را رقم زد، بلکه نشان داد که حتی در بالاترین سطوح قدرت نیز تغییرات بنیادین در سیاستهای ترکیه نسبت به کوردها با چالشهای جدی روبرو است.

علاوه بر این، ترکیه در طول سالها شاهد نمونههای متعددی از سیاستمداران و مقامات امنیتی بوده که با وجود داشتن ریشههای کوردی، در مسیر سیاستهای سرکوبگرانه علیه کوردها عمل کردهاند. این افراد، به جای دفاع از حقوق کوردها، با دولت ترکیه در سرکوب و کنترل کوردها همکاری کرده و حتی به عنوان نمادهای آسیملاسیون و وفاداری به دولت مرکزی شناخته شدهاند.

 

کوردهای آسیمله شده در ایران

در ایران، برخی از کوردهای شیعه در موارد محدودی به پستهایی در وزارتخانهها و دیگر نهادهای دولتی دست یافتهاند. با این حال، فعالیتهای آنها عمدتاً غیرسیاسی بوده و بیشتر در حوزههای اقتصادی و مشابه آن نقش ایفا کردهاند. این افراد نیز هیچگونه بروزی از هویت کوردی خود نشان نداده و در حل مسائل سیاسی و فرهنگی کوردها نیز هیچ تلاشی نکردهاند. عملکرد آنها تفاوتی با دیگر اعضای دولت که سیاستهای سرکوبگرانه علیه کوردها را دنبال میکنند، نداشته است. محمدرضا رحیمی استاندار سنه در دوران ریاست جمهوری خاتمی و در دوران ریاست جمهوری احمدی­نژاد بعنوان معاون، بیشترین قتل­عام مردمی را در ۳ اسفند اعمال نمود و بزرگترین جنگ ویژه را علیه جوانان از راه اعتیاد به­راه انداخت. در انتخابات اخیر ایران، دو نفر به دور دوم راه یافتند که هر دو دارای ریشههای کوردی و ترکی (آذری) هستند: سعید جلیلی و مسعود پزشکیان، که عملکرد آنها را بیشتر مورد بررسی قرار می‌دهیم.

 

-سعید جلیلی

گفته میشود پدربزرگ جلیلی اهل سردشت در منطقه موکریان بوده و سپس به خراسان تبعید شده است. با این حال، جلیلی حتی لفظاً نیز هیچ تعلق خاطری به کوردستان ندارد و کاملاً جزو هسته تندرو اصولگرا در جمهوری اسلامی شده است.

 

-مسعود پزشکیان

گفته میشود مادر مسعود پزشکیان کورد بوده و خودش نیز در مهاباد تولد یافته است. با وجود اینکه تقریباً به کوردی مسلط است، خود را تورک میداند و حتی در موضوعات حساس و نقاط حساس همچون نقده و اورمیه، سوگیری به سمت تورکها را از همین اکنون شروع کرده است. ستاد انتخاباتی خودش در اورمیه را به دست گروههای پانتورک استان داده است. در نامه رسمی که مسئول ستاد خودش در شهر نقده را تعیین کرده، به جای نقده از اسم «سلدوز» که واژهای است که پانتورکها برای نامیدن شهر نقده از آن استفاده میکنند به کار برده است.

پزشکیان به عنوان نماینده اصلاحطلبان در انتخابات شرکت کرده است، اما حتی در تئوری نیز مخالفتی با اصول و ایدئولوژی و قوانین مرتجع حکومت و ولایت فقه ندارد. او حتی در مورد حجاب اجباری مدعی است که بعد از سقوط رژیم پهلوی، اولین کسی بوده که حجاب را در بیمارستانها و ادارات شهری همچون تبریز اجباری کرده است.

 

کورد بودن کافی نیست

این موارد نشاندهنده این است که داشتن ریشه کوردی، تضمینی برای حمایت از حقوق کوردها نیست و این افراد ممکن است در عمل، به ابزاری برای سرکوب و کنترل کوردها تبدیل شوند. تحلیل دقیقتری از نقش و عملکرد این افراد در ساختارهای سیاسی کشورهای مختلف میتواند به فهم بهتر این پدیده کمک کند و نشان دهد که چگونه دولتها از این افراد برای تحقق اهداف سیاسی خود استفاده میکنند.

شیوا.م، فعال مدنی اهل مهاباد، در رابطه با تجربه سالهای گذشته در مورد افراد کوردی که در حکومت پستهای در حد فرمانداری و ... گرفتهاند، گفت: «ما در گذشته در سطوح ادارات دولتی که خدمات عمومی ارایه میدهند و فرمانداران افراد کورد داشتهایم، اما اینها هیچ تعلقی به کوردستان نداشته و تنها تشنه موقعیتهای پایینردهای بودند که آنها را گماشته بودند و مثلا در مورد نوروز، زبان مادری و ... نه تنها هیچ تلاشی نمیکردند بلکه مخالفت هم میکردند. همچنین یکی از فرمانداران با وجود اینکه سنی مذهب بود و حتی فرد مذهبی، اما برای بقایش در سیستم، یک بار پروفایلهایش را که چک کردیم، همه از نمادهای مذهبی همچون حرم امام هشتم شیعیان یا اسمهای مذهبی که تنها شهروندان شیعه از آن استفاده میکنند بود و این مطمئناً نه از روی احترام به دیگر مذاهب بلکه برای بقا در سیستمی است که اگر هم عملی هم از نظر ایدئولوژیک خود را مطیع حکومت نشان ندهد، جایگاهی پیدا نمیکند.»

 

تبعیض مضاعف زنان کورد و دیگر اتنیکها

یکی از موضوعات اساسی دیگر که در مورد انتخابات وجود دارد، این است که زنان کورد و یا بلوچ و ... مورد ظلمهای مضاعف اتنیکی، مذهبی و جنسیتی قرار میگیرند. مثلا زنان فارس به خاطر زن بودن مورد تبعیض قرار میگیرند اما زنان کورد به دلیل کورد بودن و زنان کورد سنی به دلیل جنسیت و اتنیک و همچنین مذهب سنی مورد تبعیض قرار میگیرند و این در مورد زنان از دیگر دینها مثل یارسان، زرتشتی، مسیحی و ... تشدید پیدا میکند. یعنی در جمهوری اسلامی تبعیض کاملاً سیستماتیکی بر اساس جنسیت، اتنیک، مذهب و ... اعمال میشود.

 

اولویت به تورکها (آذری) در شهرهای چند اتنیکی

یکی از نکتههای جالب در مورد دو فرد راهیافته به دور دوم انتخابات این است که هر دو با درک تأثیر تصمیمات انتخاباتی خلقهای مختلف ایران، از همان ابتدا تلاش کردهاند تا از طریق پیامکهای تبلیغاتی به تفرقهافکنی بین کوردها و تورکها بپردازند. برای مثال، سعید جلیلی در پیامکهای تبلیغاتی برای شهروندان استان اورمیه که جمعیتی از کوردها و تورکها دارد، نوشته است: «داشتن مادر ترک زبان افتخار من است.» این پیام در حالی ارسال شده که جلیلی به طور کامل هویت کوردی پدربزرگش که اهل سردشت بوده را نادیده گرفته و به بدترین شکل ممکن آسیمیله شده است. او و امثال او چنان در دولت-ملت فارس-شیعه حل شدهاند که حتی به حقوق دیگر خلقها، مانند حق آموزش به زبان مادری که در بند ١۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است، اهمیتی نمیدهند و نزدیکی آنها به تورکها به دلیل مذهب مشترک شیعه است.

مسعود پزشکیان نیز با وجود ارسال چندین پیام تبلیغاتی درباره به کارگیری خلقهای ایران یا آنچه آنها «اقوام» مینامند، در پیامکهای خود برای شهروندان استان اورمیه نوشته است: «پزشکیان فرزند آذربایجان...». این نوع پیامها نشان میدهد که هر دو نامزد، به جای تأکید بر آزادی و برابری همه خلقها، بیشتر به سمت جذب آرای تورکها در شهرهای دو ملت تورکی و کوردی متمایل شدهاند. در عین حال، در مهاباد گروههای اخوانی تجمعاتی در حمایت از پزشکیان برگزار کردهاند، اما برای این افراد نیز مسائل فرهنگی و سیاسی کوردها اهمیتی ندارد و تنها در گفتمان مذهبی به دنبال یافتن جایگاهی در جمهوری اسلامی هستند.

 

نه ۶٠ درصدی به جمهوری اسلامی

در انتخابات این دوره، حکومت به طور رسمی مشارکت دور اول انتخابات را ۴٠ درصد اعلام کرده است. حتی به  اذعان مقامات جمهوری اسلامی، تحریم ۶٠ درصدی انتخابات از سوی شهروندان به معنای اعتراض صریح و نه به جمهوری اسلامی بوده است. این در حالی است که حتی اگر آمار ۴٠ درصد هم واقعی باشد، بسیاری از افراد به دلیل وضعیت استخدامی و شرایط خاص در انتخابات شرکت کردهاند. با این حال، بر اساس محاسبات انجامشده، احتمال این که آمارهای انتخابات ضرب در ٣ شده باشند بسیار قوی است و مشاهدات نیز این موضوع را تأیید میکنند. احتمال واقعی میزان مشارکت حتی ١٣ درصد بوده باشد.