اجتماعی
-

چادرهای کنار زبالهدانی؛ زنان و کودکان غزه در معرض بیماری
در دل تراژدی آوارگی، زنان غزه مجبورند چادرهای خود را در نزدیکی زبالهدانیها که حشرات و بیماریها آنها را احاطه کرده و کمترین امکانات زندگی انسانی در دسترس نیست برپا کنند.
-

آنجا که دولت غایب است؛ خیابان تبدیل به خانه زنان میشود
فشار اقتصادی و نبود حمایتهای اجتماعی، بسیاری از زنان سرپرست خانوار را به کارهای سخت و غیررسمی کشانده است. ثویبه رحمانی نمونهای از زنانیست که در سکوت، بار فقدان سیاستهای حمایتی و بیعدالتی ساختاری را بر دوش میکشند.
-

کارگران مشغول مرگ هستند
زنانی که در گورستانها، مردهشورخانهها یا خانههای تشییع کار میکنند، حامل نوعی کار عاطفی پنهان و خشن هستند؛ شغلی که نه تنها از نظر اقتصادی بیارزش شمرده میشود، بلکه از نظر اجتماعی نیز آلوده، تابو و حتی نجس قلمداد میگردد.
-

زنان لیبی در فضای دیجیتال؛ تجربهای میان چالش و بیان آزاد
در روزگار پیوند فناوری و زندگی اجتماعی، زنان میتوانند در پلتفرمهای دیجیتال بدون محدودیت، مسائل و تجربههای خود را مطرح کنند؛ داستان ندى ماضی و غاده الکادیگی نمونهای از این حضور مؤثر است.
-

غیاب کامل خدمات پایه در غزه؛ زنانی که مسیر بقا را میپیمایند
فاتنه السک و منةالله الایوبی نماد پایداری زنان در برابر ویرانی هستند؛ آنها در حالی که در آرزوی زندگی و آموزش به سر میبرند، در نبود خدمات اولیه، کیلومترها راه را برای یافتن آب، غذا و حتی شبکهی ارتباطی طی میکنند.
-

زنان غزه میان خرابهها؛ مبارزهای روزانه بدون حمایت قانونی
در سایه حمله به نوار غزه و تحت تأثیر شرایط جنگ طولانی و گرسنگی فزاینده، توان تولیدی زنان شاغل بهشدت کاهش یافته است. در این بحران، نیاز فوری به بازآفرینی زنان شاغل و بهبود شرایط زندگی پایهای آنها برجسته میشود تا بتوان امید را بازگرداند.
-

از ترس تا پیروزی؛ زن مراکشی پیامآور امید در اکتبر صورتی
شش سال پیش، حنان الخمار، زن مراکشی اهل شهر جدیدة، هرگز تصور نمیکرد که تودهای کوچک در سینهاش بتواند تمام زندگیاش را دگرگون کند. او در اوج فعالیت و شادابی خود بود تا اینکه تشخیص پزشکی، او را در سکوتی عمیق فرو برد: سرطان پستان.
-

کودکان در خطر؛ خشونت خانوادگی فراتر از مرزهای حمایت در لیبی
واقعیت خشونت خانگی علیه کودکان در لیبی نشاندهنده ضرورت بازبینی مکانیزمهای حمایت از کودک و تقویت نقش مؤسسات آموزشی، اجتماعی و قضایی در پیگیری و حفاظت از کودکان در برابر هرگونه خشونت است.
-

زنان بدون سرپناه، تنها در شهر
ترس از بیرونرانده شدن، شکل خاصی از خشونت شهری است. زن بیخانه، همواره در وضعیتِ «در آستانهی تبعید» زندگی میکند؛ تبعیدی که نه با حکم رسمی بلکه با قراردادهای نانوشتهی طبقه، اخلاق، جنسیت و سیاست شهری اعمال میشود.
-

ازدواج: زنجیر پدرسالارانه یا دام استعماری؟
نقد ازدواج بهمثابه ابزار سلطه، نه یک موضوع صرفاً فرهنگی، بلکه بخشی از مبارزه بزرگتر با استعمار داخلی، تبعیض ملی و ساختارهای نابرابری جنسیتی است. تغییر این وضعیت، مستلزم بازتعریف بنیادی رابطه میان بدن، خانواده، قدرت و ملت است.
-

از پیادهرو تا مغازه؛ روایت ثناء جاهین از استقلال و ایستادگی در مصر
طلاق میتوانست نقطه پایان باشد، اما برای ثناء جاهین آغاز مسیری تازه شد؛ زنی از روستایی در مصر که تصمیم گرفت در برابر نگاه سنگین جامعه بایستد و زندگیاش را از نو بسازد.
-

صدای خندههای از دست رفته در غزه؛ روایت مادری که چهار دخترش را از دست داد
از زمان آغاز جنگ در هفتم اکتبر ۲۰۲۳، زنان فلسطینی فصول تازهای از رنج را در میانهی واقعیتی که انسانیت و توان تحملش را میآزماید، تجربه کردهاند. مادرانی که شاهد خاموش شدن صدای خندههای فرزندانشان بودند.
-

روایت رنج و پیروزی مردم سوریه در قاب یک خبرنگار
خبرنگار سوزدار رزگار مقاومت محله الشیخ مقصود را لحظهبهلحظه از رنج و پیروزی مردم این محله از سال ۲۰۱۴ تا به امروز ثبت کرده است.
-

حسرت روستای اشغالشدهاش را در پخت نانِ ساجی میبیند
فاطمه المیهمد در پخت نان ساجی، راهی برای حفظ میراث و پشتیبانی از خانوادهاش میبیند. با هر نانی که میپزد، بوی روستای اشغالشدهاش را احساس میکند و روزهایی را به یاد میآورد که با مادرش، که از سال ۲۰۱۹ تاکنون نتوانسته او را ببیند، سپری میکرد.
-

-

زن بودن در شبکههای مجازی؛ روایت خشونت، تهدید و انحصار زندگی دختران
سه روایت از دختران در ثلاث نشان میدهد حتی یک تماس تصویری یا یک عکس ساده میتواند زندگی یک دختر را زیر و رو کند و او را در معرض تهدید، سوءاستفاده و خشونتهای مردسالارانه قرار دهد.
-

صدف احمدی: «ما زنان قویتر از طالبان هستیم؛ آنها از حضور ما میترسند»
صدف احمدی، زن نوجوانی که در دل کوههای افغانستان زندگی میکند، مانند میلیونها زن افغان دیگر، با حاکمیت طالبان زندگیاش دگرگون شد و با افسردگی دستوپنجه نرم میکرد؛ اما بالاخره خودش را شفا داد و به شفاگر صد زن دیگر تبدیل شد.
-

زنان سویدا؛ تشکیل شبکهای مستحکم از صبر و پایداری در مقابل بحران
در دل محاصرهای که شهر سویدا را در بر گرفته است، جایی که امنیت تهدید میشود، خدمات فرو میپاشد و شهر میان گرسنگی و انزوا خفه میشود، زنان همچون نیرویی خاموش اما اثرگذار ظهور کردهاند؛ زنانی که بار زندگی را با پایداری و اراده بر دوش کشیدهاند.
-

اتاقی از خانه، باغچهای از امید
در دورانی پر از سختی، عزیزه سلیمان تصمیم گرفت که با لبخند به زندگی نگاه کند و آیندهاش را با دستان خود بسازد. او نه تنها با مراقبت از کودکان امرار معاش میکند، بلکه روزهایش نیز با خندهی کودکان روشن میشود.
-

جوانان ایران در برزخ امید و ناامیدی
ناامیدی، بیکاری و احساس بیعدالتی، سه ضلع مثلثیاند که جوانان ایران را در تنگنایی روانی و اجتماعی فرو بردهاند؛ جایی که امید به آینده، کالایی کمیاب شده است.