نقش محوری زنان سوری در گذار به عدالت
نمیتوان از عدالت انتقالی سخن گفت بیآنکه نقش بنیادین زنان را در تمام مراحل آن به رسمیت شناخت. آنها که بیشترین رنج را از جنگ متحمل شدهاند، شایستهترین معماران نظام دموکراتیکی هستند که میتواند حقوق تمام اقشار و افراد جامعه را تضمین کند.
![](https://test.jinhaagency.com/uploads/fa/articles/2025/02/20250213-znan-rah-dalt-ra-hmwar-myknd-w-anan-ra-pasdaran-hqyqt-jpg3eb96a-image.jpg)
لمیس ناصر
دمشق - زنان سوری همواره در قلب رویدادها حضور داشتهاند؛ هم نگهبان حقیقت بودهاند و هم صدای رسای ناپدیدشدگان و زندانیان. در طول بحرانی که سراسر سوریه را درنوردید، نقش آنها تنها به مستندسازی و حمایتگری محدود نماند، بلکه به حوزههای مهمتری همچون پایهگذاری صلح مدنی و مطالبه عدالت انتقالی نیز گسترش یافت. امروز، در میانه چالشهای پیچیده کنونی، مشارکت زنان در شکلدهی روایتهای حقیقی به دور از نگاه برنده و بازنده؛ برای تضمین گذاری واقعی به سوی نظامی مبتنی بر عدالت و پاسخگویی، اهمیتی حیاتی یافته است.
نقش زنان در تضمین صلح و ثبات
تیما عیسی، فعال حقوق زنان، از تجربه تلخ زنان سوری در بحران منطقه میگوید: «در سالهای اخیر، همواره مشتاق شنیدن روایتهای متفاوتی بودم که درباره سوریها، بهویژه ساکنان داخل کشور، مطرح میشد. روایتهایی که سرانجام پرده از مظلومیت زندانیان و ناپدیدشدگان اجباری برداشت. در این مسیر، زنان به پاسدارانی تبدیل شدند که هم مطالبهگر عدالت بودند و هم نگذاشتند صداهای خاموش شده برای همیشه در سکوت بمانند. در تمام این سالها، زنان، مادران و دختران جوان پیامآور کسانی بودند که جنگ آنها را از ما گرفت. آنها هرگز نپذیرفتند این روایتها با نگاه برنده و بازنده رنگ بگیرد. امروز، همصدا با بسیاری از سوریها، من نیز باور دارم که زنان میتوانند روایتهای واقعی سوریه را حفظ کنند.»
او درباره نقش کلیدی زنان در شکلگیری سوریه نوین میگوید: «پس از سقوط رژیم، سوریه در مسیر عدالت انتقالی گام برمیدارد تا زخمهای جنگ را التیام بخشد. قطعنامه ۱۳۲۵ سازمان ملل متحد بر نقش محوری زنان در برقراری صلح مدنی و امنیت اجتماعی تأکید میکند. زنان با روایتگری صادقانه خود، معماران اصلی صلح هستند. این مسئولیت خطیر را بهویژه مادران ناپدیدشدگان و زندانیان بر دوش میکشند. ما باید به زنان اعتماد کنیم تا فراتر از نقش قربانی، مطالبهگر حقوق خود باشند. اگر در دوره گذار، نگاه برنده و بازنده حاکم شود، کشور به ورطه جنگی داخلی دیگر کشیده خواهد شد، چرخه خشونت تکرار میشود و رنج مردم سوریه دوچندان خواهد شد.»
این فعال حقوق بشری میگوید: «در سالهای گذشته، زنان سوری همگام با زنان دیگر کشورهای جنگزده، روایتگر محرومیتها و نقض حقوق خود و خانوادههایشان بودهاند. امروز خشونتی پیچیده را تجربه میکنیم که سراسر سوریه را فراگرفته است. در چنین شرایطی، زنان باید صدای رسای ناپدیدشدگان و زندانیانی باشند که سرنوشت بسیاری از آنها هنوز در پرده ابهام است. هرچند آزادی زندانیان گامی ضروری است، اما به تنهایی کافی نیست. هنوز بسیاری هستند که از سرنوشتشان خبری نیست و تنها خانوادههایشان، بهویژه زنان، پیگیر حقوق آنها خواهند بود.»
گرچه ماهیت جنگ مشارکت مستقیم زنان را در نبردها محدود کرد، اما این به معنای دور ماندن آنها از انقلاب نبود. تیما عیسی در این باره میگوید: «شمار زیادی از زنان یا بازداشت شدند یا به مبارزه با رژیم سرکوبگر پیوستند. با این همه، بیشتر زنان را مادرانی تشکیل میدهند که چشم به راه حقیقت، عدالت یا حتی پیکر فرزندانشان هستند. از همین رو، عدالت انتقالی تنها زمانی متوازن و کارآمد خواهد بود که همه طرفهای درگیر در جنگ را، فارغ از پیروزی یا شکست، در نظر بگیرد.»
او از زنان میخواهد به جنبش دادخواهی بازگردند: «زنانی که پیشتر برای آزادی زندانیان به میدان آمدند، اکنون باید دوباره برخیزند و خواستار روشن شدن سرنوشت ناپدیدشدگان سوری شوند. این گام، پایهای اساسی برای شکلگیری روابط اجتماعی نوین است؛ روابطی که هم صلح مدنی را پاس میدارد و هم نمیگذارد عدالت انتقالی به انتقامجویی بدل شود.»
تیما عیسی با تأکید بر توانمندی زنان در تمام عرصهها میگوید: «برخی مدعیاند که احساساتی بودن زنان مانع ثبت دقیق نقض حقوقها میشود و این میتواند صلح مدنی را به خطر اندازد. اما واقعیت خلاف این را نشان میدهد. احساسات نه تنها مانع مطالبهگری حقوق ناپدیدشدگان و رویارویی با ظلم نشده، بلکه همین احساسات بود که مادران، همسران و زنان جوان را برای آزادی زندانیان به میدان آورد و سوریها را به اعتراض علیه ظلم و مصیبتها برانگیخت.»
او میافزاید: «محروم کردن زنان از مستندسازی موارد نقض حقوق به بهانه احساساتی بودن، تنها تلاشی برای خاموش کردن صدای حقیقت است. این احساسات است که آتش مطالبه عدالت و برابری را شعلهور میکند. زنان سوری هم از رژیم پیشین آسیب دیدهاند، هم از قدرت جدید و هم از گروههای ناشناخته دیگر. درست به همین دلیل، احساسات آنها نه مانعی برای عدالت، که نیرویی برای پاسداری از حقیقت است.»
اراده زنان، ضامن اجرای عدالت
لما الجمل، وکیل و کنشگر مدنی، با تأکید بر جایگاه مهم زنان در سوریه نوین میگوید: «حضور زنان در تمام مراحل عدالت انتقالی ضروری است؛ از سازماندهی کمپینها تا تدوین راهبردها و برقراری توازن در اجرای عدالت.» به باور او «زنان با ارادهای استوار میتوانند پلهای ارتباطی میان جوامع بسازند. آنها در زمینه حمایتهای روانی و اجتماعی نیز نقشی حیاتی دارند که برای التیام زخمهای روحی قربانیان انقلاب بسیار ضروری است.»
لما الجمل تأکید میکند: «زنان آمادهاند در همه مراحل عدالت انتقالی نقشآفرینی کنند؛ از پاسخگویی و آشتی گرفته تا بنیانگذاری نظامی نو که ضامن برابری و عدالت باشد. آنها که فرزندان، همسران و برادرانشان را از دست دادهاند و بیشترین آسیب را از جنگ دیدهاند، باید در تصمیمگیریهای مهم حضور داشته باشند؛ از جمله در پاسخ به این پرسشهای اساسی که چه کسانی و تا چه اندازه باید مجازات شوند.»