بازترسیم نوین خاورمیانه؛ فرصتها و خطرات برای زنان!
در میانه بحران سوریه، زنان با پیشاهنگی خود الگویی از مقاومت و همزیستی آزاد ارائه دادهاند، در حالی که بازترسیم نوین خاورمیانه فرصتها و خطرات بسیاری را برای زنان بهمراه دارد.
فروزان احمدنیا
در حال حاضر، وضعیت سوریه به دلیل درگیریهای مداوم و پیچیدگیهای سیاسی و نظامی بسیار ناپایدار است.
همچنین وضعیت انسانی در سوریه بسیار وخیم است. بسیاری از مردم به کمکهای بشردوستانه نیاز دارند و شرایط زندگی برای بسیاری از سوریها بسیار دشوار است. از جمله وضعیت هویتی ملیتها، مذاهب، عقاید و... از جمله مشکلات اصلی مردم در این مناطق است.
نقش آمریکا، اسرائیل و ترکیه
آمریکا، اسرائیل و ترکیه به دلیل حمایتهای مختلف از گروهکهای مخالف و انجام حملات هوایی، نقش مهمی در این تنشها دارند. آمریکا باصطلاح تحت عنوان حمایت از نیروهای دموکراتیک سوریه (ەسد) و انجام حملات هوایی علیه مواضع داعش و دیگر گروههای تروریستی، حضور نظامی خود را در سوریه حفظ کرده است. اسرائیل نیز به طور مداوم حملات هوایی علیه مواضع نظامی ایران و حزبالله در سوریه انجام میدهد تا از گسترش نفوذ ایران در نزدیکی گسترش مرزهای خود جلوگیری کند. ترکیه نیز با حمایت از گروهکهای مخالف و انجام عملیات نظامی علیه مردم شمال و شرق سوریه، به دنبال ایجاد منطقهای امن برای گستردگی اقتدار در مرزهای خود است.
وضعیت روسیه و ایران
روسیه و ایران که از حامیان اصلی دولت بشار اسد بودند، با چالشهای جدیدی مواجه شدهاند. روسیه در ازای واگذاری بخشی از مناطق اوکراین از سوی نیروهای هژمونیک از صحنه سوریه به حاشیه عقب نشینی کرده است. ایران نیز تا کنون با ارسال نیروهای نظامی و با ایجاد و حمایت از گروههای نیابتی خویش، به دولت سوریه کمک کرده است. با این حال، بازترسیم نوین خاورمیانه و نقش ایران در آن، همراه با از دست دادن نیروهای نیابتی، ادامه بقای آنها را با چالشها و محدودیتهای جدی مواجه کرده است.
تأثیرات منطقهای
این وضعیت باعث تغییرات استراتژیک در منطقه شده و ممکن است تأثیرات بلندمدتی بر توازن قدرت در خاورمیانه داشته باشد. حضور نیروهای هژمونیک جهانی و منطقه ای از جمله آمریکا، اسرائیل، ترکیه، انگلیس، روسیه و ایران در سوریه، هرگونه تغییر در وضعیت میتواند تأثیرات گستردهای در عمیق تر کردن بحران بر منطقه داشته باشد. نگرانیها در مورد احتمال گسترش درگیریها و حتی تشدید جنگ جهانی سوم نیز گردد.
هیئت تحریر شام یک نیروی مزدور با خطمشی جهادی است که در ۲۸ ژانویه ۲۰۱۷ از ادغام چندین گروهک مسلح تشکیل شد و در واقع ادامهدهنده مسیر القاعده، اخوانالمسلمین، طالبان و داعش محسوب میشود و در جنگ داخلی سوریه حضور دارد.
نیروی مزدور تحریر شام تحت رهبری ابومحمد جولانی قرار دارد که فرمانده سابق جبهه النصره بود. این گروهک تلاش میکند تا با ایجاد یک اداره مرکزی از طریق سرکوب، تعرض، قتل و غارت مادی، هویتی، ملی و عقیدتی کنترل کشور سوریه را در دست بگیرد و حکومت مذهبی را بە وجودآورند.
سرمایهداری مذهبی به عنوان ابزاری برای حفظ و تقویت ساختارهای قدرت و نابرابری اجتماعی شناخته میشود. مذهب به عنوان یک ایدئولوژی، نقش مهمی در تحمیق و کنترل تودههای مردم ایفا میکند و به سرمایهداران کمک میکند تا قدرت خود را حفظ کنند و به عبارت دیگر، مردم را از مبارزه برای حقوق و عدالت اجتماعی باز میدارد.
در سیستمهای سرمایهداری مذهبی، مذهب و سرمایهداری به هم پیوند میخورند تا ساختارهای قدرت و نابرابری را حفظ کنند. اولین نابرابری ها نیز نابرابری جنسیتی و ستم بر زنان است.
بە عنوان مثال در ایران، پس از انقلاب اسلامی۱۳۵۷، قوانین سختگیرانهای بر زنان تحمیل شد. یکی از اولین تغییرات، اجباری شدن حجاب بود که به سرعت به نمادی از کنترل و محدودیت بر زنان تبدیل شد. تا جایی که بر پیشانی زنان پونز میزدند. این قوانین نه تنها در زمینه پوشش، بلکه در بسیاری از جنبههای زندگی زنان تأثیر گذاشتند. زنان از بسیاری از حقوق اساسی خود محروم شدند. این محدودیتها به نام مذهب و برای حفظ ارزشهای اسلامی اعمال شدند، اما در واقع به ابزاری برای سرکوب و کنترل زنان تبدیل شدند.
در افغانستان، با روی کار آمدن طالبان، وضعیت زنان به شدت وخیمتر شد. طالبان زنان را از بسیاری از حقوق اساسی مانند تحصیل و کار محروم کردند. زنان مجبور به پوشیدن برقع شدند و هرگونه تخطی از این قوانین با مجازاتهای سختی مواجه میشد. خشونت خانگی و اجتماعی علیه زنان افزایش یافت و زنان به طور سیستماتیک از مشارکت در زندگی اجتماعی و اقتصادی محروم شدند. این محدودیتها نیز به نام مذهب و شریعت اسلامی اعمال شدند، اما در واقع به ابزاری برای حفظ قدرت و کنترل اجتماعی تبدیل شدند.
در سوریه، در مناطق تحت کنترل نیروهای مزدور و افراطی مانند تحریر شام، زنان با ستمهای مشابهی مواجه هستند. این گروهکها با استفاده از مذهب و جنگ، زنان را تحت فشار قرار داده و حقوق آنها را نقض میکنند. زنان در این مناطق از بسیاری از حقوق اساسی خود محروم شدهاند و با خشونت و تبعیض سیستماتیک مواجه هستند. این گروهکها از مذهب به عنوان ابزاری برای توجیه اعمال خود و حفظ کنترل بر جامعه استفاده میکنند.
این مثالها نشان میدهند که چگونه مذهب میتواند به عنوان ابزاری برای ستم و کنترل زنان در جوامع مختلف استفاده شود.
در وضعیت امروز سوریە نیز نیروی مزدور تحریر شام مواضع متناقضی نسبت به زنان دارد. از یک سو، این گروهک در بیانیههای رسمی خود اعلام کرده است که هرگونه تحمیل حجاب بر زنان ممنوع است و مداخله در پوشش زنان نباید صورت گیرد. این بیانیهها تأکید دارند که آزادی شخصی برای همه تضمین شده است و احترام به حقوق افراد اساس ساختن یک جامعه متمدن است.
اما از سوی دیگر، گزارشهایی از تذکر به زنان در مورد حجاب و توزیع حجاب در مناطق تحت کنترل نیروهای مزدور تحریر شام منتشر شده است. این تناقضات نشاندهنده اختلاف بین مواضع رسمی و عملی این گروهک است. در این چند روز اخیر با تعرض به عقاید علویت یک زن علوی را به قتل رساندند.
گروهکهایی مانند تحریر الشام در مناطق درگیر جنگ، تأثیرات منفی عمیقی بر زندگی زنان داشتهاند. این تاثیرات میتوانند شامل موارد زیر باشند:
۱- خشونت جنسی: زنان در مناطق ناامنی که تحت کنترل این گروهکها هستند، به ویژه در شرایط جنگی، به طور مداوم در معرض خشونتهای جنسی قرار میگیرند. این خشونتها میتواند شامل تجاوز، آزار و اذیت و سایر اشکال خشونت جنسی باشد.
۲- محدودیتهای حقوقی و اجتماعی: گروهکهای مسلح معمولاً قوانین خاص خود را دارند که حقوق زنان را محدود میکند. این قوانین میتواند شامل ممنوعیت کار کردن، تحصیل و رفت و آمد آزادانه باشد.
۳- اخطار به خانوادهها: در بسیاری از موارد، زنان به عنوان نماینده خانوادهها تحت فشار قرار میگیرند که از سوی گروهکها مجبور به پذیرش رفتارهای خاص و تبعیت از قوانین این گروهکها شوند.
۴- تبعات اقتصادی: به دلیل جنگ و کنترل گروهکهای مسلح بر مناطق مختلف، شرایط اقتصادی نیز تحت تاثیر قرار میگیرد. بسیاری از زنان به دلیل عدم دسترسی به فرصتهای شغلی و منابع مالی، با فقر و ناامنی اقتصادی مواجه هستند.
۵- عدم دسترسی به خدمات بهداشتی: جنگ و خشونت به زیرساختهای بهداشتی آسیب میزند، که این موضوع به ویژه برای زنان باردار و خانوادهها تأثیر منفی دارد.
۶- تبعید و فرار از منازل: بسیاری از زنان به دلیل وضعیت جنگی و خشونت، مجبور به ترک خانههای خود میشوند و در شرایط دشواری قرار میگیرند. این موضوع میتواند به انزوای اجتماعی و افزایش آسیبپذیری آنها منجر شود.
به طور کلی، شرایط جنگ و رفتارهای گروهکهای مسلح، چالشهای جدی و طولانیمدتی برای زنان به وجود میآورد که میتواند تأثیرات آسیبزایی بر زندگی آنها داشته باشد. بسیاری از سنتهای مذهبی و اجتماعی، زنان را به بردگی میگیرند.
بر اساس شواهد و اقدامات صورتگرفته در راستای بازترسیم نوین خاورمیانه از سوی نیروهای هژمونیک، دولتملتهای منطقهای و گروهکهای مسلح وابسته به آنها، جامعه از این بازترسیم بیخبر مانده و تنها مردان حاضر در موقعیتهای قدرت در آن مشارکت داشتهاند. در نتیجه، هویت اجتماعی-سیاسی جامعه بهویژه، زنان با خطرات جدی مواجه شدهاند؛ خطراتی که موجودیت هویتی و فیزیکی آنها را تهدید میکند. این جنگی تمامعیار است که مستقیماً جامعه، زنان و سرزمین را هدف قرار میدهد.
با این حال، جامعه و زنان با حفظ موجودیت و اتخاذ مواضع فراگیر، توانایی تغییر بازترسیم نوین موجود را مطابق با هویت و ماهیت اجتماعی-سیاسی فرد و اجتماع را دارند و باید از این فرصت استفاده نمایند. نمونه بارز این مقاومت را میتوان در شمال و شرق سوریه مشاهده کرد؛ جایی که جامعه با پیشاهنگی زنان با ایجاد نهادها، سازمانها، مراکز آموزشی، بهداشتی، نظامی، هنری و مذهبی، استقلال خود را بر پایه همزیستی آزاد بنا نهادند.
کشور سوریه نیز به چنین مدلی نیازمند است. برای اجرای این نظام مبتنی بر حیات مشترک، زنان باید نقش پیشاهنگی را بر عهده بگیرند. با فعالیتهای فراگیر و ایجاد اتحادی کوردستانی، خاورمیانهای و جهانی، میتوان طرحی نو برای خاورمیانه رقم زد که صلح، آرامش و عدالت را به ارمغان آورد. زیرا هر وقت جامعه بویژه زنان پیشاهنگ بودند صلح و آرامش و عدالت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را فراهم نمودەاند.