زنان خواهان پایان ستم بر دریاچه‌ی اورمیه هستند

با شروع قیام ژن ژیان آزادی و انقلاب زنان ایران، بار دیگر محیط زیست به شکلی کاملا ناخودآگاه پیوند خود را با زن نمایان کرد، زنانی کە مالکیت حکومت را بر محیط زیست ردە کردە و خواهان رسیدگی جهانی بە دریاچە اورمیە هستند.

یارا احمدی

اورمیه- ١۵اسفندماه،  در تقویم ایرانی روز دریاچه‌ی اورمیه نام گرفته است. دریاچه اورمیه بزرگترین دریاچه داخلی در جغرافیای ایران است که بیش از ٩٠ درصد آن خشک و به نمک زار مبدل گشته است. این دریاچه به عنوان بزرگترین دریاچه آب شور در خاورمیانه شناخته می‌شد و از نظر میزان شوری آب، پس از بحر المیت ، دومین دریاچه شور جهان نام گرفته است، ولی در حال حاضر بە علت عدم مدیریت مسئولان و دولت‌های بی‌کفایت جمهوری اسلامی و بی‌توجهی به اعتراضات، اخطارها و خواسته‌های کارشناسی کنشگران و فعالان محیط زیست خشک شدە و  معضلی بزرگ برای شهرها و  اطراف بە وجود آوردە است.

 

وضعیت بحرانی دریاچهی اورمیه

خشک شدن دریاچه اورمیه از اواسط دهه ۸۰ آغاز گردید. خشکسالی، احداث بزرگراه به روی دریاچه، کاهش بارندگی برف و باران در سال‌های اخیر و استفاده بی‌رویه از منابع حوضه آبریز دریاچه از عوامل خشکی آن به حساب می‌رود.آنچه که امروز حائز اهمیت است این می‌باشد که بیش از ٩٠ درصد این دریاچه خشک شده و تبعات خشکی آن همانند طوفان نمک و شن به خوبی قابل مشاهده است و طبق گزارش رسانەهای داخلی مبنی بر اینکە جمهوری اسلامی بودجەای را برای احیای دریاچە اورمیە در نظر گرفتە،  اما تاکنون برای نجات آن گام مؤثری برنداشته و جز تبلیغات کاذب و خشکاندن بزتگتری دریاچە شور خاورمیانە، اقدامی صورت نگرفتە است.

 

اکوفمنیست

پیش از تولد سرمایه‌داری امروزه، مردم به ویژه بومیان،  طبیعت دوستی را از اصول اولیه‌ی زندگی خود می‌دانستند و هنوز در برخی از فرهنگ‌های کهن می‌توان دوستی و مراقبت از طبیعت را به خوبی دید. بوم شناسی و طبیعت را می‌توان بخشی از فمنیست، زن وآزادی دانست و از آنجا که زن و طبیعت منشأ حیات و مولد آن هستند و هر دو به شکلی مشابه مورد ستم قرار گرفته و سلسله مراتب ظلم بر آنها کاملا پیداست، می توان اکوفمنیسم را تلاشی برای آزادی طبیعت، زن و در نتیجه‌ی آن تمام جهان دانست.

 

اکوفمنیست و دریاچه‌ی در حال مرگ اورمیه

تلاش‌ها برای نجات دریاچه‌ی اورمیه پس از سدسازی‌های بی رویه و تأسیس پل بزرگراه اورمیه-تبریز هر روز بیش از قبل شدت گرفت اما از آنجا که حکومت جمهوری اسلامی تنها به دنبال بهره‌داری از این ثروت مردمی بوده است، هیچ تلاش مفیدی در راستای نجات آن انجام نشد.خطر خشکی دریاچه ی اورمیه در سال گذشته با نابودی کشاورزی‌های اطراف آن و طوفان‌های نمک جدیتر شد و تنها اقدام حکومت شروع مالچپاشی در خفا بود که می‌توان آن را همچون تیری بر پیکر نیمه جان دریاچه قلمداد کرد.

 

«مردم مالکیت حکومت را بر محیط زیست کاملا رد می‌کردند»

با شروع قیام ژن، ژیان، آزادی و انقلاب زنان ایران، بار دیگر محیط زیست به شکلی کاملا ناخودآگاه پیوند خود را با زن نمایان کرد. صدای اعتراضات آزادیخواهانه برای نجات دریاچه‌ی اورمیه این‌ بار جسورانه‌تر با ژن ژیان ئازادی  همراه شد و معترضین با جسارت خود مالچپاشی‌های شروع شده را متوقف نمودند و طبیعت را به عنوان عامل حیاتی آزادی زندگی در کنار زن متفاوت‌تر معنا نمودند.

شرمین.ک فعال محیط زیست از تأثیرات شورش ژن ژیان ئازادی  و فعالیت‌های فعالان محیط زیست می‌گوید: حفاظت از محیط زیست به ویژه با آتش‌سوزی جنگل‌های مریوان که پس از شروع شورش انقلابی "ژن ژیان ئازادی" رخ داد بسیار متفاوتر از پیش بود. می‌توان گفت مردم مالکیت حکومت را بر محیط زیست کاملا رد می‌کردند و آنچه وجود داشت تلاشی جمعی با دشمنی مشترک بود که حتی برای خاموش کردن آتش هم کار را برای فعالان سخت می‌کرد. مردم امروز می‌دانند دریاچه‌ی اورمیه به حکومت تعلق ندارد و نجات آن را یک مبارزه می‌دانند. اگرچه جنایت حکومت ایران را نمی‌توان پاسخ داد اما تعداد فعالان زیادی که اغلب زن هستند پس از این شورش انقلابی به میدان دفاع از دریاچه‌ی اورمیه آمده و با تلاش و اعتراضات خود که حتی آگاه‌سازی عمومی نیز بخشی از آن است، در تلاش‌اند سلسله مراتب قدرت را از جسم شور این دریاچه بزدایند.

 

«بهرهکشی از سرزمین همچون گنج ما باید کوتاه شود و ما زنان برای این امر مبارزه می‌کنیم»

جمهوری اسلامی در عمل نه تنها به ایران بلکه به تمام جهان نشان داد که تنها به دنبال بهره کشی اقتصادی از این ثروت همگانی است و حتی از  قسمت‌های خشک دریاچه نیز با استخراج عناصر طبیعی مدفون در آن در جهت اهداف و سیاست سرمایه‌داری خود استفاده می‌کند.

سارا.چ  فعال زیست محیطی در اورمیه می‌گوید: من به عنوان یک زن خواستار پیگیری و رسیدگی جهانی به دریاچه هستم و اگر به آن رسیدگی نشود این‌بار انقلاب زنانه و زیست محیطی به شکلی متفاوت‌تر نه تنها ایران که تمام منطقه را در بر می‌گیرد. خشکی دریاچه‌ی اورمیه مرگ تدریجی ما و نسل‌های بعد از ما است که در نتیجه‌ی آن نه تنها سلامتی بلکه وطنمان را هم باید رها کنیم و این خود ما را به شکل دیگری به بردگی می‌کشاند. دست قدرت و بهره کشی از سرزمین همچون گنج ما باید کوتاه شود و ما زنان برای این امر مبارزه می‌کنیم.