شک ندارم که سیاست هنر سازش است، اما چرا بدن زنان باید همیشه در قربانگاه معامله فدا شود؟

نویسندە: مونا خان مدرس رونامەنگاری

 

این سوال همیشه روی ذهن من سنگینی کرده است، اما اکنون پذیرفته‌ام که در جهان همه‌چیز به همین منوال است. در جهان ما، به مردان سیاستمداری که متهم به تجاوز جنسی هستند، کرسی اعطا می‌شود؛ زیرا این جنایت به اندازه‌ی غارت‌های مخالفانشان سنگین تلقی نمی‌شود. وقتی خبر تصمیم عمران‌خان برای نامزدی امین گنداپور منتشر شد، به من یادآوری شد که نظام‌های سیاسی چقدر برای زنان ارزش قائل می‌شوند.

آنقدر سیاست را درک می‌کنم که بدانم نامزد کامل یا نامزدی که برای تمام ذینفعان مختلف جذاب و قابل‌قبول باشد پیدا نخواهد شد. با اینحال، از لحظه‌ای که نام گنداپور اعلام شد، سوالات زیادی در سرتاسر برنامه‌های پربیننده مطرح شد که منجر به یادآوری نقش او در خشونت‌های ۹ می شد. همه‌ی ما می‌دانیم که مردم عادی با اتهامات مشابه محاکمه شده و زندانی می‌شوند، پس به شدت ناعادلانه خواهد بود که او چنین کرسی رفیعی بگیرد. بسیاری، اظهارات جنسی او که در jalsas درباره مریم نواز بیان شد را مطرح کردند و گفتند که او ۸۰ میلیون روپیه برای پول مالیات‌دهندگان جراحی زیبایی هزینه کرده است(این اقدام او به هیچ‌وجه توسط رهبری یا حامیان حزب محکوم نشد). در واقع کمتر کسی در رسانه‌های ملی به آن اشاره کرد، اما در شبکه‌های اجتماعی مردم به آن پرداختند. اتهامات او سبک نبودند، اتهام اصلی او حمایت ادعایی‌‌اش از عاملان جنایتی بود که در آن یک دختر نوجوان به نام اختصاری D.I در زادگاهش مورد تعرض قرار گرفته بود. هرچند عمران‌خان در سال ۲۰۱۷ این اتهامات را رد کرد.

دولت فکر می‌کرد با نامزدی گنداپور می‌تواند پیام مهمی به مردم برساند، اما نامزدی او تنها یادآور این بود که زنان بار دیگر بره‌های قربانی معامله‌های سیاسی شده‌اند. چیزی که بیشتر از همه من را ناامید می‌کند زنانی هستند که از این موضوع حمایت می‌کنند. حامیان حزبی که «فمینیست‌ها» را متهم می‌کنند که چرا در برابر بسیاری از مسائل مربوط به PTI ایستادگی نکرده‌اند، اما وقتی زنان توسط رهبری حزبشان زیر پا له می‌شوند، سکوت می‌کنند.

 

گنداپور نباید تپه‌ای باشد که کسی روی آن بمیرد

می‌توان از یک حزب حمایت کرد و در عین حال سیاست‌های آن را نقد کرد. حزب تحریک انصاف پرشورترین حامیان و رهبران زن را دارد. بسیاری از آنها این دیدگاه‌های وحشتناک را نمی‌پذیرند. امیدوارم سرانجام جسارت کنند و لفاظی‌های ضدزن را محکوم کنند.

متأسفانه گنداپور در نمایش گستاخانه‌ی زن‌ستیزی تنها نیست، اما چگونه می‌توانیم چنین دیدگاه‌هایی را حداقل در مناصب دولتی به دیدگاه‌های غیرقابل‌قبول و غیرقابل‌بخشش تبدیل کنیم؟ قطعا کسی نمی‌تواند به یکباره زن‌ستیزی را ریشه‌کن کند. اما مطمئناً راه بهتری پیدا می‌شود. راهی به دور از سیستم‌هایی که روی تفکرات بی‌توجه به مشارکت زنان در زندگی عمومی، بنا شده‌اند.

به همین دلیل است که زبان اهمیت دارد، زبان می‌تواند خط مشی‌های مهمی را تنظیم کند.

به یاد دارید افغان‌ها را به خاطر «شکستن قید بردگی» تشویق می‌کردیم؟ این کار ما تنها نشان‌دهنده‌ی عدم تفکر در مورد عواقبی است که بازگشت طالبان به قدرت برای زندگی زنان خواهد داشت. امروزه، هیچ نشانه‌ای مبنی بر لغو محدودیت‌های زنان توسط طالبان به چشم نمی‌خورد. محدودیت‌هایی مانند ممنوعیت تحصیلات متوسطه برای دختران، کار در شغل‌های دولتی، سفر بدون اقوام مرد یا حتی رفتن به پارک‌ها که زندگی زنان افغان را مختل کرده‌ است. خدمات اجتماعی از قبیل مراقبت‌های بهداشتی، در وضعیت وخیمی قرار دارند و ممنوعیت مشارکت زنان در پیشرفت کشور اختلال ایجاد کرده و هزینه‌های گزافی به همراه آورده است. تخمین زده می‌شود که پنج درصد از تولید ناخالص داخلی کشور در نتیجه‌ی این محدودیت‌ها کاسته شده است.

شاید یک راه‌حل این باشد که به چنین مسائلی به عنوان مسائل زنان فکر نکنیم. هیچ مشکلی وجود ندارد که تنها زنان را تحت تأثیر قرار دهد -خواه مشکل سلامت باشد خواه آزادی- مسائل زنان همه را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این آسیب‌ها نیازمند جبران فوری هستند.

ما باید تلاش کنیم کشوری بسازیم که مردم پیش از تصمیم‌گیری، رتبه‌بندی یا حتی شوخی درباره‌ی مسائل جنسیت‌گرا و ضدزن فکر کنند. ما در کشوری زندگی می‌کنیم که نمایش مردانگی سمی، خشونت خانگی و نقش‌های واپس‌گرایانه‌ی زنانه، معیارهای تصمیم‌گیری و رتبه‌بندی محسوب می‌شوند. سرعت اصلاحات ما در جهت برابری جنسیتی به طرز دردناکی کند است. در گزارش شکاف جنسیتی جهانی در سال ۲۰۲۳، رتبه‌‌ی ۱۴۲ از ۱۴۶ کشور را داشتیم و در سال ۲۰۲۲ به ۱۴۵ از ۱۴۶ کشور رسیدیم. قطعا در این زمینه لایق تشویق نیستیم.

روی خوشبینی درونم دارم که می‌گوید اوضاع اینگونه نخواهد ماند. پاکستان قرار نیست در لیست بدترین کشورها در حقوق زنان باقی بماند؛ که سرانجام دولت ما نیز متوجه خواهد شد زنان چیزی بیشتر از توانایی تولیدمثل یا جایگاه مادر در خانواده دارند و می‌توانند با قدرت برقرار کنند.

شک ندارم که دولت جدید اقتصاد را اولویت اصلی خود قرار داده است. اما اگر نیمی از جمعیت کشور نادیده گرفته شوند، هیچگاه ثبات اقتصادی حاصل نخواهد شد. سیاست دولت باید نقش مشارکت زنان در ایجاد ثبات در پاکستان را در نظر بگیرد. سرمایه‌گذاری باید در بخش‌هایی انجام شود که مشارکت همه‌جانبه‌ی زنان را ممکن سازد‌. از بهداشت و آموزش که منجر به افزایش نیروی کار می‌شود گرفته تا مسائل بزرگتر، همه‌ی تحلیلگران اشاره کرده‌اند که دولت جدید باید تصمیمات سختی بگیرد. امیدوارم دولت در نهایت بتواند تصمیمات درستی بگیرد.