انفال؛ زخمی ماندگار و فراموش نشدنی

در جریان کشتار انفال، علاوه بر کشتار مستقیم زنان، تبعید و زندانی کردنشان، زنان کورد در زندان‌های رژیم با انواع تجاوز، توهین و شکنجه مواجه شدند که آسیب‌های روحی و روانی بر جای گذاشت.

بانه رُز

سلیمانی- کشتار انفال در تاریخ کوردستان زخمی ماندگار است. در اواخر دهه ١٩٨٠، رژیم بعث مردم غیرنظامی باشور کوردستان را مورد حملە قرار داد و به چندین روش نسل‌کشی انجام داد. خلق کورد همیشه آماج ظلم و نابودی رژیم بعث بوده‌اند و انفال یکی از اعمال غیرانسانی بود که تجربە کردند.

 

مفهوم انفال

انفال کلمه‌ای عربی، به معنای غنیمت است. این کلمه کە در قرآن نیز بە آن اشارە شدە، به معنای غارت است، یعنی بعد از هر جنگی، دارایی‌های طرف مقابل برای مسلمانان حلال است و می‌توانند آن را بە نفع خود مصادرە کنند. خود بعثی‌ها این نام را برای این عملیات انتخاب کردند و اگرچه حزب اسلامی نبود اما به نظر می‌رسد صدام حسین، رئيس رژیم بعث، این مفهوم را انتخاب کرد زیرا عرب‌ها را ملت برتر و خلق کورد را ملتی «از دین خارج شده» می‌دانست.

 

فرآیند انفال و مراحل آن

رژيم بعث بدون در نظر گرفتن وجدان انسانی، همواره در حال نابودی، آوره کردن و كشتار در باشور کوردستان بود. این روند در ٨ مرحله انجام شد تا اینکه پس از ویرانی ۴ هزار و ۵۰۰ روستا و آواره شدن یک میلیون نفر از ساکنان این روستاها از سه و نیم میلیون نفر، با کشتار بیش از ١٨٢ هزار کورد، پایان یافت. از سلیمانی (دره جافایات، ٢٣ فوریه ١٩٨٨) آغاز و در بادینان (کانی ماسی، ۶ سپتامبر ١٩٨٨) به پایان رسید.

 

به رسمیت شناختن فاجعه انفال به عنوان نسل‌کشی

روند انفال یک جنایت نسل‌کشی بین‌المللی بود، بنابراین سوئد، نروژ و بریتانیا، رسما انفال را به عنوان نسل‌کشی علیه ملت کورد به رسمیت شناختند و در یک واکنش، در ۵ دسامبر ٢٠١٢، پارلمان سوئد، روند انفال را نسل‌کشی علیه کوردهای باشور کوردستان اعلام کرد؛ زیرا این جنایت، روند محو و نابودی ملتی بود که در طول تاریخ تنها به دنبال حقوق اولیه و نقض شده خود بوده است.

 

نسل‌کشی انفال، زنان را به چه سمتی کشانده است؟

خاطرات سیاه و زهرآگین انفال و پیامدهای آن بر همه‌ی جنبه‌های جامعه‌ی کورد تأثیر گذاشته است اما مانند بسیاری از خشونت‌های دیگر، زنان آسیب‌دیدگان اصلی بودند. برخی از آنها ربوده شده و در بازارها فروخته شدند؛ مانند زنان جوانی که به مصر برده شدند و هنوز هم سرنوشت آنها مشخص نیست. صدها زن مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند، زنان باردار در جریان انفال رنج بردند و زنان سالخورده در تلاش برای نجات خود جان باختند. زنانی که از انفال جان سالم به در برده‌اند همچنان در انتظار بازگشت بستگان و فرزندان خود هستند و برخی از آنها به دلیل افزایشس سنشان، در طول این انتظار جان باختند.

 

علاوه بر کشتار مستقیم، تبعید و زندانی کردن زنان، فجایع و داستان‌های غم انگیز بسیاری دیگر در جریان نسل‌کشی انفال رخ داده است. زنان کورد در زندان‌های رژیم بعث مورد تجاوز، توهین و شکنجه بسیاری قرار گرفته‌اند که آثار زیادی در ذهن، شخصیت و سبک زندگی آنها بر جای گذاشته است. از نظر روانی، انفال ممکن است اضطراب، افسردگی، ضربه روحی و خشم شدید را در زنان القا کرده باشد. با توجه به بی ثباتی اوضاع در آن زمان و شدت وقایع، این نیز جامعه را تحت تأثیر قرار داده است، چراکه زنان جزء لاینفک جامعه هستند و در نقش مادری افراد دیگری را آموزش می‌دهند. به عبارت دیگر، اگر مادر از وضعیت روحی مطلوبی برخوردار نباشد و در اضطراب و آسیب زندگی کند، در روحیە فرزندان خود تاثیرگذار اسر و پرخاشگری، اضطراب و سایر مشکلات روانی در افرادی که انفال را تجربە نکردەاند و عواقب روانی آن از طریق والدینشان منتقل شده است، به یک مشکل مهم تبدیل می‌شود.

از نظر شخصیتی نیز، پس از هر اشغال و نسل‌کشی، زنانی که جان سالم به در می‌برند اما وقایع را با چشمان خود دیده و تجربه کرده‌اند و مجبور به از دست دادن عزیزان خود شده‌اند، خواه با جدایی، مرگ یا زندان؛ به طور کلی دو نوع شخصیت پیدا می‌کنند؛ یا شخصیتی مطیع، مظلوم و سست، یا شخصیتی خودسر، لجباز و سرسخت. از نظر سیر زندگی، دو موردی که قبلاً ذکر شد، نقش عمده‌ای در جهت‌دهی دارد و با این خصوصیات، آنها را به سمت منفی سوق می‌دهد.

ممکن است بسیاری از زنان به دلیل ناپدید شدن همسرانشان و عدم اثبات فوت از حق ازدواج مجدد محروم شده باشند و دختران نیز به دلیل ناپدید شدن والدین خود نتوانسته‌اند خانواده خود را تشکیل دهند، یا به دلیل توقف زندگی پس از بلایا نتوانسته‌اند تحصیلات خود را به پایان برسانند، کار کنند و به افرادی هدفمند در جامعه تبدیل شوند. همچنین گفته می‌شود که بسیاری از زنان به مصر، اردن و عربستان سعودی به منظور تن فروشی و یا انجام کار خانگی فروخته شده‌اند که این نیز مجددا خشونت دیگری علیه زنان کورد است.