رابطەی جنگ با مردانگی اقتدارگرا و تاثیرات آن بر نابرابری جنسیتی
جنگ جلوەای از اقتدار مرانە کە از منظر جنسیت کابوس است و نخستین پیامد آن تغییر در اولویتها و بە حاشیە راندن زنان خواهد بود.
شهلا محمدی
مرکز خبر- رویدادهای اخیر و تهاجم روسیە بە اوکراین و قبل از آن هم جنگ و ویرانیهای جنگ سوریه، عراق، افغانستان باعث تشدید بحرانهای انسانی و بە ویژە وضعیت زنان شده و خواهد شد. معمولا زنان و کودکان قربانیان اصلی در جنگها خواهند بود چرا کە خود آنان در ایجاد جنگ هیچ نقشی نداشتە و جنگ بر آنان تحمیل میشود. جنگهای تحمیل شدە آوارگی و بی خانمانی زنان و کودکان را در پی خواهد داشت و باعث بە حاشیە راندن وضعیت زنان، تشدید خشونت و فقر میشود.
خبرگزاری زن با توجە بە وضعیت کنونی بە بررسی وضعیت زنان در جنگها میپردازد و بدین منظور با شیوا قلوازی فعال حقوق زنان و مهرداد درویشپور جامعەشناس و پژوهشگر بە گفتوگو پرداخت و وضعیت زنان و آسیبهایی کە جنگها برای زنان در پی خواهد داشت را از دیدگاە این دو فعال و پژوهشگر مورد بررسی قرار میدهد.
تغییر اولویتها یکی از پیامدهای منفی جنگ
شیوا قلوازی با اشارە بە مفهوم جنگ کە خود حاوی خشونت است آن را عامل ایجاد فقر و افزایش نقص حقوق بشر در منطقە میداند و میگوید: آسیبپذیرترین افراد زنان، کودکان و سالمندان خواهند بود. تغییر در اولویتها چیزی است کە جنگ بیشترین تاثیر را بر آن خواهد داشت.
شیوا با اشارە بە جنگ کنونی در اوکراین میگوید: اگر تا یک سال پیش اولویت زنان در اوکراین و اروپا مسائل مربوط بە حقوق زنان بود اکنون حفاظت از جان خود در بمبارانها، امنیت غذایی و تامین امنیت کودکان در اولویت است. وی معتقد است کە وضعیت واقعی زنان در کشورهای اروپایی از جملە اوکراین در خاورمیانە و بەویژە ایران بسیار مورد توجە قرار نمیگیرد و انعکاس نمییابد، "اما در طول سالهای گذشتە و بە ویژە هنگام انتخابات ریاست جمهوری در گفتوگوهایی کە با زنان داشتەام آنها از وضعیت کشور ناراضی هستند چون معتقدند رئیسجمهور منتخب یک کمدین است و نمیتواند سیاست این کشور راپیش ببرد."
وی همچنین تاکید میکند مشکلات این کشور مربوط بە یک سال و دو سال گذشتە نیست بلکە سالها است این کشور با این مشکلات درگیر است و بە همین دلیل وضعیت زنان در آن بسیار ناپایدار است و زنان تجربەهای بسیاری از خشونتهای خانگی و خشونتهای اقتصادی دارند بە گونەای کە تا قبل از آغاز جنگ علت اصلی مهاجرت مهاجران اوکراینی ساکن کشورهای اروپایی مشکلات اقتصادی بودە است.
شیوا قلوازی با اشارە بە اینکە با آغاز جنگ دیگر، چرایی در معرض خشونت خانگی و خشونت جنسی قرار گرفتن زنان حائز اهمیت نخواهد بود میگوید: کشورهای روس زبان کشورهایی هستند کە فرهنگی پرخشونت و خشنی بە ویژە نسبت بە زنان و کودکان دارند، در حال حاضر حفظ امنیت، هویت و موجودیت در اولویت مبارزات آنان است.
شیوا همچنین بە تجربیات زنان ایران پس از انقلاب میپردازد، زنانی کە قبل از انقلاب اولویت اصلی آنان دستیابی بە حقوق برابر بیشتر بود اما پس از انقلاب بە نقطەی صفر بازگشتند و تلاش مردم در سرتاسر ایران بە ویژە زنان این بود کە بتوانند زندگی خود را حفظ کنند و خود را در مقابل یک دیکتاتوری میدیدند کە باید با آن مبارزە کنند.
وی هچنین وضعیت کنونی زنان اوکراین را با و ضعیت زنان افغانستان پس از بازگشت طالبان مقایسە میکند، "زنان این کشور ٢٠ سال تلاش کردند و نمونەهای بسیار برگزیدەای در خاورمیانە بودند، میدیدیم کە زنان فمنیست ایرانی مقایسە میکنند وضعیت زنان این کشور را با افغانستان."
وی میافزاید: افغانستان کشوری بود کە بهترین قوانین علیە خشونتهای خانگی را دارا بود. خشونت وجود داشت و زنان مورد خشونت قرار میگرفتند اما زنان مبارزە کردە بودند و بە حداقلهایی رسیدە بودند و با بازگشت طالبان زنان ٢٠ سال بە عقب بازگشتند و همەی دستاوردهای خودشان را از دست دادند. امروز میبینیم زنان فعال افغان در شرایط بدی قرار دارند، بسیاری تیرباران و کشتە شدند و یا در زندان هستند.
آمادگی زنان برای دفاع از خود و تاثیر آن در کاهش خشونتهای جنگ
شیوا در ادامە بە سازماندهی زنان و آمادگی آنان میپردازد. وی بە زنان کورد در دو منطقەی مختلف روژآوا و شنگال اشارە میکند، "من بە عنوان یک زن کورد میتوانم بە نمونەی شنگال اشارە کنم کە نە زنان و نە دولت آمادگی جنگ را نداشتند و تصور نمیکردند از سوی داعش مورد تهاجم قرار گیرند و ما شاهد بە بردگی کشاندن زنان ایزدی از سوی داعش بودیم و با گذشت چند سال از این جنگ هنوز زنانی هستند کە در دست داعش هستند و نمونەی مقابل آن را ما در روژآوا داشتیم. زنان زیادی در روژآوا آمادگی جنگ را داشتند و ما دیدیم زنان جوانی کە با چهرەهای پر از شادی و سرشار از زندگی آرزوهای بسیاری داشتند و نمیخواستند مرگ را تجربە کنند بلکە میخواستند زندگی کنند و دیدیم کە چگونە از خود، کشور و سرزمینشان دفاع کردند."
شیوا تاکید میکند زنان روژآوا تاریج جدیدی برای خود رقم زدند و بە الگو و نمونەای نە تنها برای زنان کورد بلکە برای زنان خاورمیانە و کل دنیا تبدیل شدند. وی همچنین بە نقش گستردەی زنان در جنگ با داعش میپردازد کە برای نخستین بار ارتش خود را داشتند و نقش آنان تنها محدود بە خدمات و کمک بە مجروحین نبود بلکە در صف مقدم ایستادند و جنگ را فرماندهی کردند.
شیوا قلوازی با اشارە بە نقش کنونی زنان اوکراین در جنگ علیە اشغالگری روسیە آن را تاثیرپذیر از نقش زنان کورد در جنگ با داعش میداند و میگوید: از چند ماە پیش زنانی برای جنگ آموزش میدیدند و شاید تا چند ماە قبل زنانی کە تنها آشپزی میکردند اکنون اولویتشان دفاع از خود است و باید موجودیت خود را ثابت کنند و برای سرزمنشان مبارزە کنند اسلحە دست گرفتە و در جبهەهای جنگ هستند.
شیوا در پایان سخنان خود ضمن تبریک روز جهانی زن بە همەی زنان بە ویژە زنان ایران میگوید: زنان در ایران بصورت روزانه در مقابل یک سیستم دیکتاتوری مبارزە میکنند و هر روز زندگی کردنشان قابل ستایش است.
او تاکید میکند "تنها کاری کە میتواند در این شرایط انجام داد برای آیندەای بهتر، برای مبارزە با سیستم مردسالاری، برای جهانی برابر و برای همە بە نظرم همان اتحاد و در کنار هم ایستادن است. نه تنها زنان ایرانی بلکه زنان تمام جهان نقاط مشترک مبارزاتی بسیاری دارند و باید برای رسیدن بە اهداف خود مبارزە کنند."
رابطەی جنگ بە عنوان شکلی از خشونتورزی و سلطەطلبی با مردانگی و اقتدار
مهرداد درویشپور نیز بە عنوان یک جامعەشناس بە تاثیرات جنگ بر جوامع میپردازد و معتقد است جنگها اساسا بە عنوان بدترین اشکال بروز خشونت و وادار کردن دیگری بە انجام کاری خلاف میل خودش، خشونتی است کە با ویرانگری و مرگ توام است و خشونتی کە خوی سادیسی و محو دیگری و وادار کردنش بە تبعیت و تسلیمیت مطلق از شالودەهای این جنگافروزی است، پس میتوان گفت جنگ بە عنوان شکلی از خشونتورزی و سلطەطلبی با مردانگی و اقتدار مردانگی و یا مردانگی اقتدارگرا بسیار رابطەی نزدیکی دارد و از منظر جنسیت هم بخواهیم نگاە کنیم جلوەای از مردانگی است.
وی قربانیان اصلی جنگها را مردان میداند و میگوید در جنگها هم ضاربین و هم قربانیان اصلی خود مردان هستند "اما تا جایی کە بە زنان مربوط میشود در جنگها با تقویت اقتدار مردانگی اقتدارگرا و با تقویت شور ویرانگری تمام امید بە بهبود واقعیت زنان را از بین میبرد، جنگها بە گسترش شکاف جنسیتی دامن میزند، جنگها میتوانند خشونت علیە زنان در خانە را به حاشیە برانند و یا حتی آن را عادیسازی کنند و باعث بیخانمانی میلیونی زنان و کودکان شوند."
مهرداد درویشپور تاکید میکند "جنگ از منظر برابری جنسیتی کابوس است یعنی بە شدت برابری جنسیتی را محق میداند و با تولید کلام خشونتگرا، سلطەگر و در واقع فضای پرخاشگری اگر مفهوم عقلانیت مراقبتگرا معنا داشتە باشد را بە حاشیە میراند، این واقعیت کە در اغلب جنبشهای طرفدار صلح نیروی اصلی زنان هستند و زنان نقش کلیدی در مخالفت با جنگ دارند نشاندهندەی زمینەی گستردەتری از عقلانیت مراقبتگر در جامعەی زنان است."
تجاوز جنسی مکانیسمی روانی برای تحقیر دشمن و رابطەی آن با اقتدار
وی همچنین بە آماج قرار گرفتن زنان از منظر ناموسی و خشونتهای جنسی برای درهم شکستن اقتدار دشمن و تحقیر مطلق آن میپردازد "معمولا تجاوزهای جنسی یکی از مکانیسمهای روانی برای تحقیر در جنگها است."
وی مورد تجاوز قرار گرفتن سربازان و بە ویژە زنان را بە رابطەی بین اقتدار و جنسیت مرتبط میداند و میگوید: درواقع تعرض بە بدن زن، تعرض بە جنسیت، بە زنان و بە تملک درآوردن آنها بخشی از آن خشونت ویرانگر مردانە است کە زنان آماج اصلیش قرار میگیرند و در خیلی از موارد دیگر بدن زن، کنترل سکسوالیتەی زن بە بخشی از نمایش اقتدار مردانە تبدیل میشود و هرچە جامعە فرهنگ ناموسپرستی در آن گستردەتر باشد در واقع این فرهنگ درآن قدرتمندتر عمل میکند برای تحقیر دشمن و همانطور کە گفتم تداوم خشونتهای نظامی در جنگ بە خشونتهای جنسی و بە عنوان پردەی مکملی از خشونتهای نظامی بخشی از جنگ روانی است و قربانیان اصلی اینگونە خشونت زنان هستند.
مهرداد درویشپور با اشارە بە برخی از پژوهشها بە رابطەی بین ناسیونالیزم و مالکیت بر بدن زن، تقدس سرزمین مادری و تقدیس سکسوالیتە و بە عنوان ناموس شناختە شدن هر دوی آنها، این موارد را عامل رابطەی بین هر دو میداند چرا کە برای هر دو کلمەی تجاوز بە کار گرفتە میشود و هر دو ناموس تلقی میشوند؛ در واقع بسیاری آن را بخشی از یک فرهنگ ناموسپرستی میشناسند کە در آن مالکیت بر بدن زن و هم خاک و حتی بر حوزەهایی از اقتصاد بە عنوان بخشهای درهم تنیدەی از ناموسپرستی شناختە میشوند.
دست بە اسلحە بردن زنان کورد بە عنوان بخشی از مفهوم فمنیسم اورژانس
وی همچنین بە نقش زنان در نیروهای صلحطلب و ضد جنگ میپردازد، "معمولا سازماندهی در جامعەی مدنی حوزەی اصلی مبارزەی زنان برای خشونت پرهیزی است و مبارزەی بسیار مهمی است اما این هم یک واقعیت است کە بە خصوص تجربەی زنان کورد در جنبش پیشمرگهای کوردستان بە ویژە علیە داعش بحث بغرنجی را ایجاد کرد کە اگر زنان علیە جنگ و خشونت هستند و در جنبشهای صلح فعال هستند حضورشان در جنبش نظامی آیا نقض غرض نیست آیا مخالف بحثهای فمنیسیتی نیست."
وی در ادامە بە تفکیک جنگ دفاعی و جنگ پرخاشگر میپردازد و معتقد است، خشونت دفاعی ذات حیات هر حیوانی است نە تنها انسان و برخلاف خشونت پرخاشگر کە بە ویرانگری سوق پیدا میکند خشونت دفاعی در دفاع از حق حیات زندگی صورت میگیرد، بنابراین از این منظر حضور زنان در جنبشهایی کە جنبەی دفاعی دارند در تضاد با صلحطلبی قرار ندارد."
وی همچنین بە بحث فمنیسم اورژانس اشارە میکند و میگوید: جنبش زنان در کشورهای دموکراتیک علیە ملیتاریزم، علیە خشونت و غیرە فعالیتهای مدنی و صلحطلبانە میکنند و با واقعیات موجود در خاورمیانە متفاوت است.
"خشونت دفاعی از لحاظ زیستی موجە است و این را در کتگوری خشونتورزی و خشونت پرخاشگر و ویرانگر قرار نمیدهند و دست بە اسلحە بردن زنان کورد در این منطقە مفهوم فمنیسم اورژانس هم پیدا کردە است." وی در ادامە بە حضور زنان در مشاغلی کە بە عنوان مشاغل مردانە شناختە میشوند در کشورهای دموکراتیک اشارە میکند و میگوید: این حضور میتواند در جنبەهای اتوریتەگر، پرخاشگر و سرکوبگر این نهادها تاثیر داشتە باشد و آن را کاهش دهد و باید دوگانەسازی ایجاد نکرد کە مثلا در هیچ یک از این نهادهایی کە در انحصار مردان بودە است ارتش، پلیس و ... زنان نباید حضور داشتە باشند.
"حضور زنان نە فقط در جنبشهای صلحآمیز ضد جنگ بلکە حتی در جنبشهای دفاعی بخشی از فمنیسم اورژانس است و هیچ ارتباطی بە تقویت کلام خشونتآمیز در میان زنان ندارد."
"گسترش عقلانیت مراقبتگرا در جوامع مدیون مبارزات زنان است"
وی همەی تغییرات ایجاد شدە در حوزەهای مختلف از جملە دموکراتیزە شدن جامعە و گسترش عقلانیت مراقبتگرا در حوزەهای بهداشت و آموزش، قدرتمندی جامعەی مدنی در برابر دولت سیاسی، رشد آزادی اجتماعی، فردی و برابری جنسیتی را بە نوعی از دستاوردهای مبارزات زنان و مدیون مبارزات زنان میداند.
مهرداد درویشپور تاکید میکند "اما بە رغم تمام مبارزات موثر زنان در قرون ١٩ و ٢٠ و اوایل قرن بیست و یکم هنوز شاهد جنگ، خشونت، سودپرستی، عقلانیت ابزارگرا، ویرانگری محیطزیستی و نابرابری جنسیتی، کار خانگی، بردگی جنسی زنان، حتی کنار زدن زنان در بخش آموزش و اشتغال در سطح جهان هستیم و این واقعیات معضلی بسیار گستردە است."
وی میگوید: هرچە موقعیت زنان در جامعە افزایش پیدا کند در حوزەی آموزش، سیاست، فرهنگ، حقوق اجتماعی، اقتصاد و اشتغال، موقعیت زنان بهبود پیدا کند، منابع قدرتشان افزایش پیدا کند بخش توسعەی برابری جنسیتی، دموکراتیزە شدن جامعە، بهبود محیطزیست، عدالت اجتماعی و عقلانیت مراقبتگرا افزایش پیدا خواهد کرد. با توجە بە این توضیحات مهرداد درویشپور تاکید میکند در چنین شرایطی اولویت باید تقویت منابع قدرت زنان در حوزەی خانوادە و اجتماع و بهبود موقعیت کودکان کە هم بخشی از یک گفتمان فمنیستی است، باشد.
مردانگی نوستالژیک، آلترناتیو و ناپایدار
وی همچنین بە تغییراتی کە پیشرفت موقعیت زنان میتواند در جامعە ایجاد کند میپردازد و تغییر الگوهای مردانە را از پیامدهای مثبت آن میداند البتە همیشە تغیرات مثبت ایجاد نخواهند شد و در کوتاە مدت مردان میتوانند نوستالژیک، عربگرا، ناموسپرست و محافظەکار و واپسگرا شوند، بە مردانگی نوستالژیک بە عنوان شکلی از اقتدارنمایی برای بازپس گرفتن قدرتشان یاری برسانند.
مهرداد درویشپور معتقد است "آنچە کە اکنون در سطح جهان میبینیم از منظر جنسیت عروج مردانگی نوستالژیک است. مبارزەی زنان نوعی پیامد سەگانە بر مردان داشتە است. بخشی از مردان با افزایش قدرت زنان الگوهای مردانە را تغییر دادند بە برابری جنسیتی روی آوردند، بە فعالان مبارزە علیە خشونت علیە زنان تبدیل شدند، آنچە ما بە عنوان مردانگی آلترناتیو میشناسیم محصول مبارزات زنان و افزایش قدرت زنان است."
مردانگی ناپایدار نیز از دیگر پیامدهای آن است، یعنی برخی از مردان در برابر افزایش قدرت زنان رفتاری ملون و ناپایدار داشتە باشند.
اسلامگرایی بنیادگرا و ناسیونالسیت فاشیسم غربی جلوەهایی از مردانگی نوستالژیک
وی پروژەی اسلامگرای بنیادگرایی اسلامی از منظر جنسیت نوعی مردانگی نوستالژیک میداند کە خواهان احیای اقتدار از دست رفتەی مردان و زنان است بە همین خاطر تاکید خاصی برکنترل بر زنان دارد و زنستیزی شالودی این ایدئولوژی است.
وی ایدئولوژیهای ناسیونالسیتی و نژادپرستانەی فاشیسم در جوامع غربی را جلوەهایی از مردانگی نوستالژیک میداند کە میخواهند اقتدار از دست رفتەی مردان را احیا کنند و کنترلشان را بر زنان افزایش دهند.
وی در آخر از همەی زنان میخواهد با بە اتکای بە خود، خود را قدرتمندتر کنند، "مردان مدعی ترقی و مدرنیتە و برابری و آلترناتیو باید با تغییر الگوهای مردانە در کنار جنبش زنان حضور فعال و موثر داشتە باشند و بە پدرسالاری بە عنوان یکی از منشاهای ویرانگری جنگ و خشونت پایان ببخشند."