سکوت ما به معنای همبستگی ما با ساختار ستمگر مردسالار است
زنکشی پدیدهای است که میتوان آن را در درون خشونتهای نظاممند مردسالاری یا در پیوند با دیگر نظامهای ضد زن خواند، قربانیان زنکشی به نام ناموس یا عشق به دلایلی مانند درخواست طلاق، رفتار مخالف یا خارج از ارزشهای یک جامعه مردسالار هدف قرار میگیرند.
نگین رستمی زن ٣٠ ساله و مادر چند فرزند اهل سنە و ساکن روستای نی شهرستان مریوان پس از ۶ روز مبارزه با مرگ جان باخت، قتل عمدی نگین نشاندهندهی چندین پدیده اجتماعی مرتبط با زنان از جملە؛ خشونت خانگی، کودک همسری و زنکشی است. زنکشی عبارت است از: خودکشی یا کشتن زنان به دلیل زن بودن بدون در نظر گرفتن سن و شرایط آنها.
اطلاعات کمی در مورد نگین وجود دارد، اما گفته میشود که او در کودکی خشونت خانگی را تجربه کرده و در سن ١٢ سالگی مجبور به ازدواج شده است، پس از ازدواج تحت خشونت همسرش قرار گرفتە و مجبور به طلاق میشود، نگین برای دومین بار ازدواج کرد و متاسفانه دوباره قربانی خشونت خانگی شد و برای حفظ جانش از همسر دومش هم طلاق گرفت. او که از حمایت خانواده محروم شده بود، برای سومین بار ازدواج کرد، اما برخلاف ازدواجهای قبلیش از زندگی جدید خرسند بود ولی بە طور مستمر توسط همسر دومش تهدید به مرگ میشد. در ٣ بهمن ماە مردی با صورت پوشیدە به نگین در حیاط خانەی جدیدش حمله کردە و او را به آتش میکشد، زندگی و مرگ تلخ نگین نمونهای از زندگی دردناکی است که بسیاری از زنان آن را تجربه میکنند.
آتش زدن نگین جهنمی را آشکار میکند که زنانی مانند او در آن زندگی میکنند و جامعه را مسئول وضعیت فوقالعاده زنان تحت حکومت جمهوری مردسالاری میداند، زنان از طریق قوانین مکتوب و نانوشته تحت ظلم و ستم قرار میگیرند و درعین حال حکومت نیز جسم زنان تحت ستم را به عنوان بستری برای تقویت ایدئولوژی خود قرار دادە است، در این نظام، مردانگی دولتی در خدمت تقویت مردانگی اجتماعی در سطح قانونی است. بنابراین سنتها و ارزشهای ضد زن بدون اعتراض و در سکوت در حاکمیت جمهوری اسلامی قوت میگیرد، در واقع حکومت نه تنها هیچ تلاش جدی برای کاهش خشونت علیه زنان انجام نداده است، بلکه به طور موجهی اجازەی استفاده از خشونت علیه زنان توسط خانوادهها و جامعه را داده است.
در چنین شرایطی و در امتداد انقلاب «زن زندگی آزادی» کشتن زنانی مانند نگین کە در خانەهای خود هدف قرار گرفتە وسوزاندە میشوند این واقعیت تلخ را نشان میدهد که غالبا در مورد زنان و ظلم و ستم بر آنها در میانەی حکومت جمهوری اسلامی، مردان، پدران، برادران و همسران اتفاق نظر وجود دارد، شاید مردان خانواده با سیاستهای جمهوری اسلامی بسیار مخالف باشند، اما در بحث زنان، نقاط مشترک زیادی با هم دارند و در کنار هم قرار میگیرند. در کشوری که حکومت از هر جهت ارزشهای انسانی را زیر پا میگذارد، تنها خانواده، اقوام و دوستان میتوانند مردم را از بدبختیهای روزمره حفظ کنند اما برای بسیاری از زنان مانند نگین که از یک زندگی عادی محروم هستند، خانوادەی آنها به حکومت کوچکتری تبدیل میشود که به زندگی و حقوق آنها احترام نگذاشتە و حیثیت آنها را زیر پا میگذارد.
در این روند، وضعیت بد اقتصادی و اجتماعی در کوردستان مانند فقر و بیکاری، زنان را بیشتر هدف خشونت قرار میدهد. ماهیت چند وجهی ستم جنسی و اقتصادی، خشونت مردسالارانه را تقویت میکند و هیچ گونه حمایت قانونی یا اجتماعی برای زنان فراهم نمیکند، اگرچه مخالفت و سقوط حکومت دیکتاتوری جمهوری اسلامی به ظاهر میتواند وضعیت زنان را بهبود بخشد، اما تا زمانی که عقاید و باورهای تثبیت شده در ساختار مردسالاری جامعه از بین نرود و برابری مبنای حقوق زنان و دیگر گروههای حاشیهنشین قرار نگیرد، دیکتاتورهای کوچک بە طور مداوم بر ذهن عمل کردە و هیچ تغییر اساسی در جامعه ایجاد نمیشود.
درست است که انقلاب «زن زندگی آزادی» در ایران و کوردستان خیلی از مسائل را تغییر دادە به ویژه در رابطه با زنان و حقوق آنها و در واقع این انقلاب یک انقلاب اجتماعی نیز هست با این حال، ما آگاه هستیم که تغییرات اساسی در یک فرآیند طولانی مدت رخ خواهد داد که نیاز به انرژی و ارادەی جدی برای تغییر باورهای محافظه کارانه، ظالمانه و ضد زنان در خانواده و جامعه دارد. این امر مستلزم هوشیاری جامعه و اظهار نظر علیه زنکشی و سایر پدیدههای اجتماعی ضد زنان است. سکوت ما به معنای همبستگی ما با ساختار ستمگر مردسالار است.
منبع: پیج اینستاگرامی tawrcollective
مترجم: خبرگزاری زن