سهم زنان کارگر از حق بیمە تقریبا هیچ است
یکی از زنان سرپرست خانوار کە تازە از کار اخراج شدە است میگوید: اکنون که بیکار شدهام از راه بافتنی در خانه روزگار میگذرانم و طبیعیست که نمیتوانم از درآمد محدودی که از این راه به دست میآورم، ماهی ۵۰۰ هزار تومان برای بیمه خویشفرما بپردازم.
آگرین حسینی
دیواندرە - زنان کارگر از تبعیضهای فراوان رنج میبرند کە بسیاری از آنها ناشی از قانون یا اجتماع مرد سالار است. زنان کارگر از کمترین دستمزد در قبال کارهای طاقت فرسا و ساعتهای طولانی برخوردارند و انها بیشتر از مردان در معرض اخراج شدن قرار دارند
زنان کارگر از محرومترین افراد اجتماع هستند کە صدای آنها را کمتر و یا هیجگاە نمیشنویم. بسیاری از زنان کارگر بە مشاغل خدماتی مانند نظافت و کارهایی از این قبیل گماشتە میشوند. شرایط کار زنان کارگر بسیار سخت و در برخی موارد حتی مغایر قوانین کار است. قوانین کار برای زنان کارگر از کمترین ضمانت اجرایی برخوردار است. با وجود اینکە خود این قوانین نقصهای بسیاری دارد و از استانداردهای بین اللملی فاصلە زیادی دارد.
بسیاری از کارفرماها بە ویژە در بخش خصوصی کوچکترین اعتنایی بە این قوانین ندارند. از آنجا کە بیشترین کارگران زن در بخش خصوصی کار میکنند لذا هیچ ضمانتی برای احقاق حقوق آنها نیست. سهم زنان از حق بیمه و تامین اجتماعی تقریبا هیچ است.
روایت زنان کارگری که فراموش شدهاند
کژال ۳۰ ساله، سرپرست یک خانوار ۳ نفره، به عنوان «تیکه دوز» در یک خیاطی مشغول به کار است. امروز تقریباً شش ماه است که دیگر بیمه نیست و میگوید: «اکنون که بیکار شدهام از راه بافتنی در خانه روزگار میگذرانم و طبیعیست که نمیتوانم از درآمد محدودی که از این راه به دست میآورم، ماهی ۵۰۰ هزار تومان برای بیمه خویشفرما بپردازم؛ بیمهام را قطع کردم و نگران آینده هستم؛ حدود ۷ سال سابقه بیمه دارم اما نمیدانم آیا روزی دوباره میتوانم به جمع بیمهشدگان بازگردم و به مستمری بازنشستگی امیدوار شوم؟»
زهرا، زن خودسرپرستی است که امروز فرزندانش ازدواج کردهاند، تنها زندگی میکند؛ او جایی شاغل نبوده و حق بیمه اجباری برای او پرداخت نشده؛ زهرا تنها بعد از متارکه و طلاق، مجبور شده برای امرار معاش به عنوان فروشنده در مغازه روسری فروشی کار کند.
او میگوید: «زمانی تحت پوشش بیمه همسرم بودم و دفترچه درمانی داشتم اما الان خودم فروشنده هستم. من حتی یک روز هم سابقه بیمه ندارم؛ تا روزی که بتوانم کار میکنم و بعد از آن هم هیچ منبع درآمدی ندارم؛ من نمیتوانم ماهی ۵۰۰ هزار تومان بابت بیمه خویشفرما بپردازم تازه به فرض محال اگر این پول را داشتم از پنجاه سالگی باید تا ۸۰ سالگی حق بیمه بدهم که تازه بعد از ۸۰ سالگی بازنشسته شوم و مستمری بگیرم؛ مستمریِ بعد از ۸۰ سالگی دیگر به چه کار من میآید؟! آیا به نظر شما مسخره نیست؟!»
زنان کارگر در اقتصاد غیر رسمی یعنی در بخش خصوصی نه جزو گروههای بیمهای خاص هستند که دولت سهم کارفرما را برای آنان بپردازد و نه خود توان پرداخت حق بیمه خویشفرما را دارند. آنها هیچ شانسی برای بیمهشدن ندارند
این زنان کارگر از هیچگونه حمایت قانونی، مزایا، بیمه کاری و امنیت شغلی برخوردار نیستند و با دستمزدهای بسیار کم به کار گرفته میشوند و بیشترین آسیبهای اشتغال در حوزەی زنان کارگر شامل این دسته از زنان میشود که بدون عقد قرارداد مجبور به کار میشوند.