نمایش«استوار نادر وظیفەشناس»؛ روایت یک تجاوز

نمایش «استوار نادر وظیفەشناس» به کارگردانی مهنوش محمدی با موضوعیت خشونت جنسی و تجاوز، در شهر کرماشان در حال اکران است.

ژوان کرمی

کرماشان - کارگاه نمایش شهر کرماشان میزبان نمایشی تحت عنوان «استوار نادر وظیفەشناس»  به کارگردانی مهنوش محمدی است. این نمایش در بخش کارگاه نمایش تالار انتظار کرماشان از روز نهم تیرماه آغاز شده و تا هجدهم همین ماه هر روزه رٲس ساعت ۱٨ اکران خواهد شد.

مهنوش محمدی کارگردان این نمایش برای تولید آن از زنان پر تعدادی استفاده نموده و کوشیده است در این اثر که به موضوعی زنانه می‌پردازد، تیمی بیشتر زنانه را به کار گیرد. از بازیگرانی همچون مریم تیموری، شینا اسحاقی و الهه محمدی در گروه بازیگران گرفته تا در بخش صدا، نورپردازی، طراحی لباس، گریم و... زنان هنرمند به ایفای نقش پرداختەاند. شینا اسحاقی همزمان با ایفای نقش به عنوان بازیگر، طراحی گریم را نیز با دستیاری گودرز حسینی به عهده گرفته است. طراحی پوستر آن نیز به عهدەی طراح خوش‌ذوق، کوثر گراوند بوده است.

در این نمایش شاهد داستان یک تجاوز جنسی و رویدادهای پس از آن هستیم. راوی این داستان استوار نادر وظیفەشناس است که به نوعی زندگی زنی به نام «آتش» را روایت می‌کند. زنی که سال‌ها پیش به او دل داده و به ناگاه غیب شده و اکنون پس از سالیان سال آن را کف خیابان می‌یابد.

این نمایش صرفا روایت تجاوز به یک فرد نیست، بلکه سویەهای اجتماعی و سیاسی آن را می‌توان از طریق المان‌های به کار گرفته در آن بازشناخت. روایتی است از زن به عنوان هویتی اجتماعی در میان دو دیدگاه مردانەی «تجاوزگر» و «حامی». داستان سرپرستی که آتش گمان می‌کند پدرش است، اما در نهایت با زجەهای خود در کفترخانەای تاریک با واقعیت تجاوزگر آن روبرو می‌شود.

می‌توان اذعان نمود که نمایش «استوار نادر وظیفەشناس»، اثری است زنانه که پیوندی وجودی و تنگاتنگ با زمانەی خود یعنی «ژن ژیان ئازادی» دارد. یادمان باشد که برای خوانش هر اثری باید آن را با توجه به ارتباطی که با کانتکست و بستر زمانی و مکانی خود دارد، خواند. از این دیدگاه نمایش «استوار نادر وظیفەشناس» اثری پیشرو، خواهان تغییر و امیدبخش است. گرچه داستان بسیار تلخ سرنوشت «آتش» را روایت می‌کند، اما به آینده و تحولات روشنی که در پیش است نیز نظر دارد و از همین روست که این نمایش با جملەای از ترانەی ماندگار هوشمند عقیلی پایان می‌یابد؛ جملەی «فردا تو می‌آیی».