معلولین؛ مهمان همیشگی کنج خانه‌ها

سوم دسامبر هر سال برابر است با روز جهانی اشخاص دارای معلولیت. نامگذاری روزهای جهانی با این هدف صورت می‌گیرد که در آن روز خاص به مسائل موجود در آن حوزه پرداخته و راهکارهایی برای حل آن مسائل تعیین شود.

مرکز خبر- امروز یک‌شنبه ١٢ آذرماه، مصادف با سوم دسامبر است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۲ با هدف ارتقای رشد آگاهی عمومی درباره‌ی مسائل مربوط به افراد دارای معلولیت، روز سوم دسامبر را «روز جهانی افراد دارای معلولیت» نامگذاری کرد. شعار امسال روز جهانی افراد دارای معلولیت «متحد در اقدام برای نجات و دستیابی به اهداف توسعه پایدار برای، با و توسط افراد دارای معلولیت» است. در روز جهانی افراد دارای معلولیت به ترویج حقوق و رفاه افراد دارای معلولیت پرداخته می‌شود و این روز آگاهی مردم را از جنبه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را افزایش می‌دهد که ناتوانی مردم را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار می‌دهد.

سازمان بهداشت جهانی در تازه‌ترین گزارش خود اعلام کرد که تخمین داده می‌شود که یک میلیارد و سیصد میلیون یا از هر ۶ نفر یک نفر در سراسر جهان دارای معلولیت اساسی هستند و بر پایه این گزارش، ۸۰ درصد از این معلولان در کشورهای در حال توسعه زندگی می‌کنند.

طبق تعاریف سازمان بهداشت جهانی، معلولیت به نقص عضوی گفته می‌شود که به طور مستمر و گسترده، در توانایی فرد معلول اختلال ایجاد کند. طبق آخرین آمار، حدود پانزده درصد جمعیت دنیا با معلولیت دست به گریبان هستند. از این جمعیت، حدود ٣.٨ درصد آن‌ها از معلولیت‌های جدی رنج می‌برند که استقلال اقتصادی و اجتماعی آن‌ها را با موانع بیشماری مواجه می‌کند.  

 

تعریف و انواع

ناتوانی به عنوان وضعیت یا عملکردی تعریف می‌شود که به طور قابل توجهی مختل می‌شود. انواع معلولیت عبارتند از:

مشکلات فیزیکی

اختلال حسی

اختلال شناختی

نقص فکری

بیماری روانی

بیماری مزمن

برخی از افراد دارای معلولیت با چندین آسیب زندگی می‌کنند. مهم نیست که چه نوع و چه تعداد آسیب، تأثیر ناتوانی بر زندگی فرد عمیق است. ناتوانی اغلب منجر به سلامت ضعیف‌تر می‌شود. علاوه بر این، یک فرد دارای معلولیت ممکن است به دستاوردهای آموزشی پایین‌تری دست یابد. در نتیجه، ناتوانی ممکن است به فرصت‌های اقتصادی کمتری منجر شود. افراد دارای معلولیت نیز دارای نرخ بالاتری از فقر هستند. بسیاری از کشورها و فرهنگ‌ها از افراد دارای معلولیت دوری می‌کنند و باعث می‌شود آن‌ها در انزوا زندگی کنند. تبعیض، عدم دسترسی به خدمات، عدم حمایت اجتماعی و ناآگاهی در مورد معلولیت، برخی از چالش‌های اصلی افراد دارای معلولیت بوده است. چالش دیگری که افراد دارای معلولیت با آن روبرو هستند دسترسی به مراقبت‌های بهداشتی کافی است. در کشورهای با درآمد پایین، دسترسی به مراقبت‌های بهداشتی کافی دشوار است. اغلب افراد دارای مشکلات جسمی مجبور هستند بدون وسایل کمک حرکتی لازم حرکت بروند. آن‌ها بدون تکیه گاه‌هایی مانند ویلچر و سایر وسایل حرکتی زندگی می‌کنند. کودکان نمی‌توانند به مدرسه بروند و بزرگسالان نیز نمی‌توانند کار کنند و عدم دسترسی به این خدمات فقر را در این قشر از جامعه افزایش داده است. 

معلولیت یک پدیده‌ی جهانی است. در ایران نیز معلولیت جمعیت انبوهی را در بر می‌گیرد و مشکلات این افراد نیز مشکلات بزرگی است. در خصوص این که چه تعداد از جمعیت ۸۵ میلیونی ایران را افراد دارای معلولیت تشکیل می‌دهند هیچ اطلاعات به روز و رسمی وجود ندارد. بر اساس اطلاعات سال ۱۳۹۴ سه نهاد دولتی ارائه دهنده‌ی خدمات به افراد دارای معلولیت بیش از ۱.۸۷ میلیون (۴.۲ درصد جمعیت کل کشور) به عنوان فرد دارای معلولیت به ثبت رسیده‌اند. در سرشماری ملی سال ۱۳۹۰ هم آمده بود که ۱.۳۵ درصد کل جمعیت معلولیت دارند اما کارشناسان، از جمله مقامات سازمان بهزیستی دقت این آمار را زیر سؤال برده بودند. به احتمال زیاد تعداد واقعی افراد دارای معلولیت در ایران بسیار بالاتر است. برخی مقامات دولتی اعلام کرده‌اند تعداد افراد دارای معلولیت در ایران احتمالاً بین ۱۱ تا ۱۴ درصد کل جمعیت است. 

تفاوت میان آمار رسمی و اعداد واقعی ممکن است ناشی از لحاظ نکردن انواع معلولیت‌ها در سرشماری‌های انجام شده و همچنین ترس از برچسب‌ها و کلیشه‌های اجتماعی و موانع اداری ثبت معلولیت باشد. ترس از بدنامی در مناطق روستایی قوی‌تر است، به ویژه برای افراد دارای معلولیت ذهنی یا روانی و زنان دارای معلولیت. برخی خانواده‌های افراد دارای معلولیت این افراد را در خانه پنهان می‌کنند و مانع شرکت آن‌ها در برنامه‌های اجتماعی یا آموزشی می‌شوند. در سال ۱۳۹۳ رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی ایران اعلام کرد با اینکه در حدود ۱۱۰ هزار دانش‌آموز دارای معلولیت در مقطع ابتدایی و متوسطه مشغول به تحصیل هستند، دو تا سه برابر این تعداد در خانه‌ها توسط خانواده‌هایشان پنهان شده‌اند و والدین آنان اجازه‌ی تحصیل و حضور در جامعه را به آنان نمی‌دهند.

 

به دلیل تابوهای جامعه ایران، آمار زنان معلول بسیار پایین‌تر از مردان گزارش می‌شود   

زنان دارای معلولیت به نسبت بسیار کمتری از مردان دارای معلولیت نزد سازمان بهزیستی ایران ثبت شده‌اند. بر طبق اعلام سازمان بهزیستی، تنها ۳۵ درصد افراد دارای معلولیت ثبت شده زن هستند. ترس از شناخته شدن به عنوان یک زن دارای معلولیت برای خود فرد و خانواده و محدودیت‌های گسترده‌تر استقلال زنان در ایران از عوامل این تفاوت آشکار هستند.

براساس سرشماری‌های سال‌های ۱۳۸۵ و ۱۳۹۰ از نه معلولیت آمارگیری شده بیشترین میزان معلولیت مربوط به اختلال ذهنی و نقص پا ثبت شده است و کمترین میزان معلولیت نیز مربوط به نقص دست می‌باشد. بر اساس نتایج سرشماری‌های مورد اشاره، فاصله‌ی زیادی بین فعالیت معلولان بر اساس جنسیت نیز وجود دارد. به عنوان مثال در حالی که درصد مردان معلول فعال در سال ۱۳۸۵ بیش از ۶۰ درصد بوده است، این آمار در بین زنان دارای معلولیت زیر ۱۶ درصد بوده است.

درصد پایین اشتغال معلولین در ایران و فقر این گروه از جامعه در حالی است که بودجه‌ی «قانون حمایت از حقوق معلولان» در لایحه‌ی بودجه‌ی سال ۱۴۰۱ نسبت به سال‌های گذشته با کاهش چشمگیری مواجه شده است. بی‌اعتنایی حکومت جمهوری اسلامی به وضعیت شهروندان دارای معلولیت در ایران در حالی‌ست که پس از اجرا شدن مضرات «قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده» و احتمال افزایش جمعیت افراد دارای معلولیت نادیده انگاشته شد و پس از حذف ردیف بودجه‌ی قانون حمایت، در تدوین برنامه‌ی توسعه‌ی هفتم نیز، کلیه‌ی قوانین حمایتی از معلولان را حذف و در اندک موارد باقیمانده، حمایت از آنان را مشروط به توانمندسازی آنان کرده است، این در حالیست که بسیاری از معلولان به دلیل شدت معلولیت و عدم فراهم بودن زیرساخت‌های لازم، امکان توانمندسازی و معافیت از حمایت دولت را ندارند.

حذف سالانه ۲۰ درصد از مددجویان از چرخه‌ی حمایتی ظلم بزرگی است که توسط دولت جمهوری اسلامی در دل برنامه‌ی هفتم توسعه گنجانده شده است، این درحالی است که با گذشت ۴۵ سال از عمر بهزیستی هنوز هیچ زیرساختی در زمینه‌ی آموزش و خودکفایی معلولین فراهم نشده است.

شرایط نامساعد معلولین سالمند در ایران

معلولیت در سالمندان ایران وضعیت شدیدتری دارد. بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۰ در بین جمعیت سالمند بالای شصت سال حدود ۸/۱۹ دارای حداقل یک نوع معلولیت هستند. به عبارت دیگر از هر ۱۰۰ نفر جمعیت دارای حداقل یک نوع معلولیت، حدود ۲۰ نفر را سالمندان تشکیل می‌دهند و از این تعداد آمار معلولیت برای جمعیت مردان حدود ۱۷ نفر سالمند و برای زنان حدود ۲۵ نفر سالمند می‌باشد و زنان سالمند دارای معلولیت به نسبت قابل توجهی بیشتر از مردان هستند.

در این میان نابینایی با ۳۶ درصد، بیشترین آمار معلولین سالمند را تشکیل می‌دهد. رتبه‌ی بعدی از آن نقص در اندام تحتانی و بویژه قطع پا با ۲۷ درصد می‌باشد.

 

باید در جامعه آگاهی رسانی صورت گیرد

مهمتر و فوری‌تر از تمامی اقدامات، موضوع فرهنگ‌سازی و آگاهی‌رسانی است. این مقوله نه تنها معلولان بلکه بخش‌های مختلف را در جامعه مورد توجه قرار می‌دهد. آگاهی‌رسانی بیش از آنکه برای معلولان لازم باشد، برای افراد دیگر اجتماع ضرورت دارد تا از این طریق درک بهتر و فراگیرتری از معلولیت در جامعه پدید آید و نتیجتاً شرایط بهتری هم برای معلولان به وجود آید. درک معلولیت در جامعه‌ی ایران فراگیر نیست. نگاه عموم مردم نسبت به معلولیت چیزی نیست که از طریق آموزش‌های رسمی و یا غیر رسمی حاصل شده باشد. به همین دلیل نگاه افراد به معلول یا نگاهی آمیخته با ترحم است یا اینکه معلول را پدیده‌ای متمایز می‌پندارد که به تبع آن در موقعیت ثانویه و فرودست قرار می‌گیرد. زدودن چنین نگاهی نیاز به آگاهی‌رسانی و فرهنگ‌سازی دارد. این فرهنگ‌سازی باید از سال‌های اولیه‌ی آموزش آغاز شود و در فرایند اجتماعی شدن به یک باور تبدیل شود که فرد دارای معلولیت هم مانند دیگران ولی با نیازهای متفاوتی است و جامعه مسئولیت دارد تا به این نیازها پاسخ دهد.