محاصره سویدا جان یکی از معترضان میدان کرامت را گرفت

در پی ادامه محاصره اقتصادی و معیشتی شهر سویدای سوریه، «شهیره فیاض الطرودی عزام» مشهور به «ام مارسِل» از فعالان اعتراضات میدان کرامت، به دلیل کمبود دارو و خدمات درمانی جان باخت.

مرکز خبر- محاصره شهر سویدای سوریه، فاجعه‌ای انسانی و خاموش را رقم زده که روزبه‌روز در تمامی جنبه‌های زندگی شدت می‌گیرد. این وضعیت همچنین باعث جان‌باختن شماری از بیماران به دلیل از کار افتادن بیمارستان‌ها و کمبود دارو و تجهیزات پزشکی شده است. یکی از آنان «شهیره عزام» بود که در صف مقدم اعتراضات میدان کرامت در سویدا حضور داشت.

هدف از محاصره شهر سویدا، خفه کردن این شهر از نظر اقتصادی و معیشتی است؛ همچنین جلوگیری از ورود سوختی که برای پمپاژ آب و تأمین مواد غذایی لازم ، تلاشی برای فشار بر مردم یا تنبیه آنان به‌دلیل سرپیچی از حاکمیت مرکزی است. در سایه این محاصره، سویدا و روستاهای اطرافش با تشنگی، گرسنگی و ویرانی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، در حالی‌که آثار کشتارها، آتش‌سوزی‌ها و تخریب اموال، گواه بزرگی بر میزان جنایت ارتکاب‌یافته علیه غیرنظامیان است؛ همه اینها در میان سکوت مشکوک جامعه جهانی و همدستی عمدی داخلی ادامه دارد.

این محاصره باعث جان‌باختن شماری از بیماران شده که از جمله آنها «شهیره فیاض الطرودی عزام» مشهور به «ام مارسِل» از اهالی شهر عریقه در سویداست. او بامداد امروز، دوشنبه ۱۱ آگوست، بر اثر تأخیر در رسیدن دارو و ناتوانی در تهیه دوز ویژه درمان سرطان، در شرایط فقدان مراقبت‌های بهداشتی ناشی از ناتوانی بیماران سرطانی در رفتن به دمشق یا دریافت درمان مناسب، درگذشت.

 

سفری سرشار از مقاومت و مبارزه

شهیره فیاض الطرودی عزام «ام مارسِل» در تظاهرات میدان کرامت حضور فعال داشت؛ گاهی نقشه سوریه را در دست می‌گرفت و گاهی شعارهای آزادی را، در حالی که حنجره‌اش فریاد می‌زد: «واحد، واحد، واحد، الشعب السوری واحد» (یک، یک، یک، ملت سوریه یکی است). او در یکی از دفعاتی که در اعتراضات شرکت کرده بود، به خبرگزاری ما گفت: «ما برای جنبش مسالمت‌آمیز خود علیه نظامی که به مردم سوریه و رؤیاهایشان تجاوز کرده، فرزندانشان را کشته و آنان را به سراسر جهان آواره کرده است، به خیابان آمده‌ایم. به همین دلیل ما در این میدان ایستاده‌ایم تا سوریه آزاد و مردمش را بازپس بگیریم.»

شهیره فیاض الطرودی عزام «ام مارسِل» در حالی چشم از جهان فروبست که می‌دید نقشه‌ای که روزی در دست داشت، در خون غلتیده و آزادی بی‌بال و پر مانده است؛ در لحظه‌ای از خیانت و بی‌وفایی که هرگز انتظارش را نداشت.