کومسای؛ جستجو برای بازگشت دموکراسی از دل تاریخ

چگونه مراسمی که روزگاری نماد خرد جمعی، برابری و مشورت آزاد میان زن و مرد بود، امروز به تماشاخانه‌ای برای گردشگران و صحنه‌ای مردانه بدل شده است؟ آیا کومسا، این میراث هزارساله هورامان، در غیاب زنان، هنوز می‌تواند مدعی دموکراسی باشد؟

اسرا عزیزی

هورامان- مراسم کومسا روز جمعه ۱۲ اردیبهشت، از نخستین ساعات بامداد تا حوالی ظهر، با حضور مهمانانی از سراسر ایران در هورامان تخت برگزار شد. مراسمی که با برنامه‌ریزی مردان هورامان و در غیاب کامل زنان اجرا شد. با این‌حال، در حاشیه مراسم، زنان هورامی غرفه‌هایی از صنایع‌دستی خود را برپا کردند؛ تلاشی برای به نمایش گذاشتن حضور، هرچند بیرون از دایره رسمیت. گویی این بار نیز، زنان کوشیدند از مسیر دیگری، از راه خلق، دیده شوند و صدای خود را به مراسمی برسانند که آن‌ها را در مرکز خود نمی‌خواهد.

کومسا یا کومسای، از مراسم‌های ریشه‌دار هورامان است؛ مراسمی که پیشینه‌اش به هزاران سال پیش بازمی‌گردد و به روایت‌ها، نخستین نهاد مشورتی یا «پارلمان جهانی» (ژیرلاو مه‌رێ) در آن شکل گرفته است. روزگاری که زنان نه‌تنها حق رأی داشتند، بلکه تا جایگاه ریاست نیز پیش می‌رفتند. اما با گذر زمان و ورود تفاسیر مذهبی جدید، کومسا نیز چون بسیاری از مراسم‌های دیگر، زنان را از ساختار خود حذف کرد.

این مراسم، هر سال در میانه بهار برگزار می‌شود؛ زمانی برای مشورت، تصمیم‌گیری و اداره جمعی روستا. کومسا نه‌فقط یک مراسم، که همچون تقویمی طبیعی، آغاز تابستان گرمسیری هورامان را نیز نشان می‌داد. مردم باور دارند در روز کومسا، ستاره گلاویژ ناپدید می‌شود و در میانه تابستان، دوباره بازمی‌گردد؛ نشانه‌ای از گردش فصل‌ها و آغاز کوچ‌های ییلاقی دامداران.

در گذشته، پس از پایان بارش‌ها، مردم برای کوچ به ییلاق گرد هم می‌آمدند و در مزار پیرشالیار، طی انتخاباتی آزاد، پنج نفر را برای اداره امور روستا، ییلاقات و دام‌ها برمی‌گزیدند. پس از تقسیم مسئولیت‌ها، سنگ کومسای، که در نزدیکی چله‌خانه پیرشالیار قرار دارد، شکسته می‌شد و تکه‌هایی از آن، به‌عنوان تبرک میان مردم توزیع می‌شد؛ سنگی که به باور مردم، نماد برکت، روزی و شفا بود.

یکی از ارکان مراسم کومسا، پخت دلمه برگ مو (یاپراخ) است؛ خوراکی که زنان هورامی آن را می‌پزند و در اختیار مردان قرار می‌دهند تا با خود به مراسم ببرند. این دلمه ریشه در روایتی کهن دارد؛ زمانی که یکی از پیران منطقه، برگ مو تازه بهاری را به نزد پیرشالیار می‌برد و در ازایش، تکه‌ای از سنگ کنار چله‌خانه به‌عنوان تبرک دریافت می‌کند. از آن زمان تاکنون، دلمه و سنگ، هر دو، بخشی از این مراسم مانده‌اند.

اما امروز، آنچه در کومسا برگزار می‌شود، تنها سایه‌ای از مراسمی است که روزگاری در آن، زن و مرد در کنار هم تصمیم می‌گرفتند. اکنون زنان، به حاشیه رانده‌شده، در غرفه‌هایی بیرون از متن، صنایع‌دستی می‌فروشند؛ بازتاب تلخ مراسمی که خود زمانی نماد برابری و خرد جمعی بوده است.

 

کومسای مردانه؛ سایه حذف زنان بر مراسمی که روزی دموکراسی بود

تا چند سال پیش، مراسم کهن کومسا هر ساله در مزار پیرشالیار برگزار می‌شد؛ اما با افزایش شمار گردشگران، محل جدیدی برای برگزاری آن در نظر گرفته شده است. اکنون مراسم در محوطه‌ای مستقل و کمی دورتر از مزار، در فضایی که مردم آن را «پارک پیره‌وه‌تی» می‌نامند، اجرا می‌شود. با این‌حال، فاصله واقعی نه در جغرافیاست، بلکه در حذف نیمی از جامعه از متنی است که زمانی نماینده همگان بود.

کومسا، تنها یک مراسم مذهبی یا گردشگری نیست؛ بازمانده‌ای‌ست از نوعی فرهنگ مشارکتی، ساختاری پارلمانی و دموکراتیک که در آن مردم هورامان برای اداره زندگی خود تصمیم می‌گرفتند، شورا تشکیل می‌دادند، و رأی‌گیری می‌کردند. اما پرسشی که نمی‌توان از آن گذشت این است: آیا زنان، همان‌گونه که در گذشته در این ساختار مشارکت داشته‌اند، امروز نیز حضور دارند؟

پاسخ، با نگاهی به عکس‌های قدیمی و گفت‌وگو با مردان و زنان سالخورده هورامان، روشن است: نه‌تنها از سال‌ها پیش، بلکه از زمان اسلامی شدن مراسم، زنان از این مراسم کنار گذاشته شده‌اند. حتی حضور آن‌ها در محل برگزاری مراسم، به شکل رسمی، ممنوع بوده است. این حذف، شالوده دموکراتیک بودن کومسا را به چالش می‌کشد. اما حساسیت‌های بالای مذهبی و عرفی، به‌ویژه از سوی پیران منطقه، موجب شده هر نقدی به این ساختار، توهین تلقی شود و منتقد، طرد گردد.

زنان هورامی، گرچه علاقه‌مند به مشارکت‌اند، اما به دلیل نکوهش و قضاوت‌های جامعه مردسالار، آنان را به سکوت واداشته است. بسیاری از آنان ناچارند تنها از دور به مراسم نگاه کنند، و شماری نیز به نشانه اعتراض، سال‌هاست از حضور در این مراسم خودداری می‌کنند؛ انتخابی آگاهانه از سر کرامت. آنان معتقدند در مراسمی که برای زنان جایگاهی قائل نیست، شرکت، معنایی ندارد.

یکی از زنان فرهیخته و پیشرو هورامان با صراحت می‌گوید: «امیدوارم در آینده وضعیت تغییر کند تا بتوانم در آن حضور داشته باشم، وگرنه هیچ‌گاه نخواهم رفت.»

برخی زنان از گفت‌وگو درباره این موضوع طفره می‌روند؛ ترس از واکنش مردان، سکوت را بر زبانشان حاکم کرده است. اما همه خاموش نمانده‌اند. زنانی چون نرمین محمدی صدای اعتراض‌شان را بالا آورده‌اند: «زنان کلاً از این مراسم محروم‌اند. این مراسم کاملاً مردانه است و ما اجازه شرکت نداریم. برای خودمان هم سؤال است که چرا؟ ما بار مسئولیت سنگینی در زندگی داریم، اما اجازه نداریم در چنین مراسم مهمی نقش داشته باشیم. انگار همه‌چیز فقط به مردان مربوط است.»

کومسا، مراسمی که روزگاری نماد خرد جمعی بود، امروز در سایه سنت‌هایی فراتر از تاریخ، نیمه‌کاره و مردانه مانده است. حذف زنان از چنین مراسمی، نه فقط نقدی بر گذشته، بلکه تلنگری به امروز است؛ روزی که سنت اگر با آگاهی همراه نشود، به ابزاری برای تداوم نابرابری بدل می‌گردد.

 

کومسایِ بی‌زنان؛ مراسمی با پیشینه‌ای دموکراتیک، آینده‌ای در تردید

آمنه ابراهیمی از اهالی باسابقه هورامان، با نگاهی به گذشته کومسا می‌گوید: «در روز کومسا، حیوانات را به دور مزار پیرشالیار می‌بردند و از سنگ متبرک برای شفای انسان و دام، و افزایش برکت شیر استفاده می‌کردند. زنان، دلمه می‌پختند و هرچند مسئولیت بر دوششان بود، اما در مراسم حضور نداشتند. حالا هم این مراسم دچار تغییراتی شده که شباهتی به روایت‌های کهن ندارد. مردانی می‌روند، مراسمی برگزار می‌کنند، سنگی می‌شکنند و به نیت شفا و برکت تقسیم می‌کنند؛ اما این سنگ تنها در همان روز و نه روزی دیگر باید شکسته شود.»

فاطمه محمدی نیز روایت مشابهی دارد: «ما قبلاً کلانه و دلمه می‌پختیم، می‌دادیم بچه‌ها ببرند، اما خودمان نمی‌رفتیم. امروز اما، مراسم از دست ما خارج شده، بیشتر گردشگران آمده‌اند و فضا دیگر مثل گذشته نیست. آن زمان آب نبود، مردم مجبور بودند روستا را ترک کنند، به هوار بروند، و همین آغازگر چنین مراسمی شد.»

با توجه به اینکه کومسا ریشه‌ای چند هزارساله دارد و ساختار پارلمانی و حضور برابر زن و مرد از ویژگی‌های اصلی آن بوده، این مراسم را باید یکی از پیشرفته‌ترین نمودهای حکمرانی محلی دانست. کومسای باستان، نمونه‌ای از انتخاب آزاد، مشارکت همگانی و تصمیم‌گیری جمعی بوده که بسیاری از جوامع امروز هم از آن بی‌بهره‌اند.

اما حال، این مراسم کهن به مرور از روح اصلی خود فاصله گرفته و در قید فرهنگی مردانه فرو رفته است؛ فرهنگی که نه از گذشته‌ی کومسا می‌آید، که از سال‌ها سلطه تفکرات مردسالارانه و تحمیل ساختارهای دینی بر آن سایه افکنده است. این تغییر، نه تنها زنان را از صحنه حذف کرده، که آنان را از ریشه‌های خود بیگانه ساخته است.

اکنون که شرایط زندگی در هورامان تغییر یافته، امکانات بیشتر شده، آگاهی رشد کرده، و زنان در عرصه‌های مختلف خوش درخشیده‌اند، زمان آن رسیده که مراسم کومسا بازنگری شود. این بازنگری نه تنها نیازمند تحول در اندیشه مردان و پذیرش نقش تاریخی زنان است، بلکه نیازمند اراده‌ای زنانه، باوری زنانه و قیامی از درون جامعه زنان هورامان است؛ قیامی بی‌خشونت اما جسورانه، برای بازگرداندن خویشتن به جایگاهی که از آن حذف شده‌اند.

در سال‌های اخیر، برای کاستن از فشار انتقادات، از یکی از زنان مهمان مراسم خواسته شد تا به صورت نمادین در رأی‌گیری شرکت کند. هرچند این حرکت در رسانه‌های اجتماعی بازتاب داشت، اما برای زنان هورامان تخت، که سال‌هاست از مراسمی تاریخی حذف شده‌اند، کافی نیست.
آنان نه نشانه‌هایی نمادین، که حضوری واقعی و برابر می‌خواهند؛ در مراسمی که از آنِ ایشان نیز بوده، و خواهد بود.