بیانیه مشترک کارگری: درد مشترک، درمان مشترک
شماری از تشکلهای کارگری با انتشار بیانیهای با عنوان «درد مشترک، درمان مشترک» با انتقاد از سیاستهای جمهوری اسلامی، تنها راه آزادی خلقها و رسیدن به خواستههای مشترک را مبارزهی مشترک عنوان کرد.
![](https://test.jinhaagency.com/uploads/fa/articles/2023/07/20230723-71-webpd4e13e-image.jpg)
مرکز خبر- روز شنبه ٣١ تیرماه، سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، گروه اتحاد بازنشستگان، کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری و کارگران بازنشستهی خوزستان در بیانیهای مشترک با عنوان «درد مشترک، درمان مشترک»، با انتقاد شدید از سیاستهای جمهوری اسلامی، خواهان تعیین سرنوشت و مشارکت در تصمیمگیری در تمامی ابعاد زندگی توسط نمایندگان واقعی اکثریت مردم شده و نوشتند: «مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی و همهی زنان و مردانی که به جرم فعالیت در سازمانهای حرفهای و سندیکایی دستگیر، شکنجه و به حبسهای طولانی محکوم شدهاند و یا در سیاهچالها به صورت بلاتکلیف به سر میبرند، یکی از عرصههای مهم مبارزه است.»
متن کامل بیانیهی مشترک تشکلهای کارگری به شرح زیر است:
به درستی گفته شده که درد مشترک به صورت جداگانه و فردی درمان نمیشود. براساس چنین درکی، راه علاج دردهای مشترک یا دردهای اجتماعی کارگران شاغل و بیکار، معلمان، بازنشستگان، زنان زحمتکش و آزادیخواه، دانشجویان و جوانان و روشنفکران مردمی، چیزی جز مبارزهی مشترک برای تحقق خواستهای مشترک و مطالبات برحق هر بخش از این تودهی عظیم چندین میلیونی نیست. این خواستها اساساً در زمینههای اقتصادی-اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نمودار میشوند.
خواست های اقتصادی بخشهایی که بر شمردیم، اساساً خواستهای کارگران و مزدبگیران و یا لایههای نزدیک به آنها یعنی به طور کلی کارگران و زحمتکشان شهر و روستا در مقابل استثمار، دزدی، فساد و اجحافات سرمایهداران و زمینداران و دولت سرکوبگر و واپسگرای حاکم است که مدافع استثمارگران و خود یکی از بزرگترین استثمارگران کشور است.
خواستهای سیاسی بخشهایی که برشمریم، بخش هایی که اکثریت مطلق و عظیم ٩۵ درصدی یا بالاتر جمعیت کشور را تشکیل میدهند، در یک کلمه عبارت است از تعیین سرنوشت در تمامی ابعاد زندگی توسط خود ما که به مفهوم تصمیمگیری در تمام امور سیاسی، اداری و نظامی کشور توسط نمایندگان واقعی همین اکثریت ٩۵ درصدی ونظارت مستقیم آنها و نه تصمیمگیری توسط روحانیان حاکم و صاحب منصبان لشکری، امنیتی و کشوری ونه کارگزاران سرمایهداران و زمینداران بزرگ. آنچه اساس خواست سیاسی این اکثریت ٩۵ درصدی را تشکیل میدهد تصمیمگیری براساس قوانین ومقرراتی است که نمایندگان مستقیم اکثریت عظیم مردم یعنی کارگران و زحمتکشان شهر و روستا آزادانه وضع میکنند و نه قوانین مقرراتی که از اعماق تیره و تار گورستانهای تاریخ سر درآوردهاند و یا توسط برج عاج نشینان جدید سرهم بندی شدهاند...
مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی و عقیدنی و همهی زنان و مردانی که به جرم فعالیت در سازمانهای حرفهای و سندیکایی دستگیر، شکنجه و به حبسهای طولانی محکوم شدهاند و یا در سیاهچالها به صورت بلاتکلیف به سر میبرند، یکی از عرصههای مهم مبارزه است و به همین جهت مبارزه برای آزادی معلمان زندانی از اهمیت ویژهای برخوردار و شایستهی پشتیبانی کامل و بیدریغ است.
ما ضمن حمایت از مبارزه برای آزادی معلمان در بند، بر نکات زیر تأکید میورزیم:
۱- ضرورت حمایت همگانی از خواستهای مشترک و عام و یا پشتیبانی از خواست ویژهی برحق هر بخش از کارگران، معلمان، زنان، دانشجویان و روشنفکران، دهقانان و دیگر تهیدستان شهر و روستا.
۲- ایجاد ارگانهای عمل مشترک از طریق همکاری تشکلهای کارگران، معلمان، بازنشستگان، زنان، دانشجویان، دانشآموزان و غیره و ضرورت حمایت عملی و مستقیم و نه نمادین یا نیابتی از حرکات و اقداماتی که توسط این ارگانها تصمیمگیری میشود.
۳- با توجه به مجموع اوضاع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه، تصمیمات حاکمان بر افزایش فشار و اصرار بر سیاستهای ارتجاعیشان، برآورده نشدن خواستهای کارگران، معلمان، بازنشستگان، زنان، دانشجویان، روشنفکران و جوانان به طور کلی و با نزدیکی به سالگرد قتل فجیع مهسا در بازداشتگاه گشت ارشاد، میتوانیم زمینههای شکلگیری اعتراضات جدید در عرصههای مختلف اجتماعی در ماههای آینده را حدس بزنیم. این امر ضرورت هماهنگی و همکاری بین نیروهای پیشرو بخشهای مختلف را دو چندان می کند.
۴- نکتهی مهم دیگر شکل و مضمون مبارزات آینده، علاوه بر همکاری و اتحاد (نیروهای پیشرو اجتماعی)، بررسی چگونگی پیشبرد آنهاست. هرچند تمام اشکال مبارزه میتوانند در شرایط و زمانهای مختلف مفید باشند اما درسگیری از تجارب گذشته و نیز از سرسختی و پافشاری ارتجاعی نیروهای حاکم بر سیاستهای ضد کارگری و ضد دموکراتیک خود باعث میشود که نیروهای مبارز بیشتر در جهت نبرد مستقیم و صریح با سیاستهای حاکم، بر اعتراضات سیاسی خیابانی و بر اعتصابات اقتصادی و نیز سیاسی سمتگیری کنند.
درست براساس چنین درک عمیقی است که در بسیاری از اعتراضات خیابانی کارگران و بازنشستگان شعار «فقط کف خیابون به دست میاد حقمون!» سر داده میشود.
پیش بسوی مبارزهی متحد برای آزادی معلمان دربند و همهی زندانیان سیاسی و عقیدتی!
مستحکم باد مبارزهی مشترک کارگران، معلمان، زنان، بازنشستگان، دانشجویان و روشنفکران!