سایهی تبعیض بر سر، بار تورم بر دوش
در شرایطی که تورم افسارگسیخته و کاهش قدرت خرید، زندگی را برای اقشار مختلف جامعه دشوار کرده است، زنان سرپرست خانوار، بازنشسته و زنان شاغل به ویژه در مشاغل غیررسمی بیش از همه تحت فشار قرار گرفتهاند.

ویان مهرپرور
مهاباد- «حقوق بازنشستگیام ۱۰ میلیون تومان است و سرپرستی نوهام را بر عهده دارم که به مدرسه میرود. اول گوشت قرمز از سفره حذف شد، بعد شروع به جیرهبندی لبنیات کردم. حالا بزرگترین ترسم این است که یکی از ما مریض شود یا اتفاقی بیفتد که نیاز به درمانگاه و بیمارستان پیدا کنیم، چون توان پرداخت هزینههای دارو و درمان را ندارم. تمام زندگیام در این سن پر از اضطراب است.»
اینها سخنان مریم.ک یک زن سرپرست خانوار است که در دوران بازنشستگی، با وجود گرانی و تورم شدید در ایران، زندگی پراضطرابی دارد. مریم یکی از زنانی است که افزایش سرسامآور قیمتها زندگی را برایش دشوار کرده است. در حالی که دلار در کانال ۹٠ هزار تومان قرار گرفته، طبق اعلام مرکز آمار در بهمنماه ۱۴۰۳، تورم ماهانه خانوارهای کشور ۴.۱ درصد و تورم سالانه ۳۲ درصد بوده است. اما آنچه در بازارهای محلی دیده میشود، حاکی از تورمی بیش از این ارقام رسمی است.
افزایش قیمتها و کاهش قدرت خرید
افزایش قیمتها و نوسانات روزانه نرخ ارز، همسو با کاهش قدرت خرید مردم، باعث کاهش تقاضا برای خدمات و کالاها شده است. در زمان تهیه این گزارش، قیمت هر کیلو برنج ۱۵۰ هزار تومان، سیبزمینی ۵۰ هزار تومان، گوشت قرمز در بازار آزاد ۸۰۰ هزار تومان، گوشت مرغ ۹۰ هزار تومان، پیاز ۵۰ هزار تومان، گوجهفرنگی ۴۰ هزار تومان، روغن ۱.۵ لیتری ۴۲۷ هزار تومان و هر عدد تخممرغ ۵ هزار تومان بوده است. در چنین شرایطی، برای داشتن یک زندگی معمولی، درآمدی در حدود ۲۵ تا ۳۰ میلیون تومان ضروری به نظر میرسد.
در این میان زنان شاغل در تمام حوزهها همانند خیاطی، آرایشگری، رستورانداری و مغازهداری و ... با افزایش هزینهها و کاهش مشتری مواجه شدهاند .کوثر.ف، صاحب یک کافه، از افزایش روزانه نرخ مواد اولیه گلایه دارد و مجبور است هر هفته قیمتهای منو را تغییر دهد. گزیزه.ه که در یک آرایشگاه در مهاباد مشغول به کار است، از گرانی اجاره مغازه و افزایش قیمت و کمبود لوازم کارش میگوید. سارینا.ن، که بهصورت درصدی در یک خیاطی کار میکند، از کاهش تعداد مشتریان در آستانه نوروز متعجب شده و دچار مشکل مالی شده است. شراره.ت، که در یکی از بازارچههای مرزی مغازه دارد، از متوقف شدن خرید و فروش عمده و کاهش میزان خردهفروشی خبر میدهد.
تبعیض اقتصادی علیه زنان
با این گرانیها، تأمین نیازهای اولیه نیز برای اکثر خانوادههای ایرانی دشوار شده است، اما وضعیت زنان بهواسطه تبعیضهای ساختاری بدتر است. شمار مردان شاغل در ایران بیش از پنج برابر زنان است. زنان بیشتر در مشاغل غیررسمی و کمدرآمد فعالیت میکنند و بحرانهای اقتصادی بیش از پیش شانس اشتغال آنها را کاهش داده است. همچنین احتمال از دست دادن شغل در این شرایط برای زنان بیشتر است.
میدیا.ز، کنشگر مدنی و مددکار اجتماعی، درباره تأثیر تورم بر وضعیت زنان میگوید: «باورهای سنتی همچنان بر جامعه حاکم هستند، به این معنا که در شرایط سخت، مردان باید در اولویت باشند. در نتیجه، در دورههای بحرانی، مردان کمتر از زنان شاغل در معرض آسیب قرار میگیرند. جامعه، بازار کار را محیطی مردانه و مختص آنها میداند و سود حاصل از آن نیز بیشتر در خدمت مردان است.»
نبود حمایتهای دولتی تا رفع مسئولیتهای نمایشی
در میان امواج گرانی و کاهش قدرت خرید، زنان سرپرست خانوار و زنانی که در تأمین هزینههای زندگی سهیم هستند، بیش از دیگران آسیب میبینند. معمولاً به دلیل نقشهای سنتی و نابرابریهای جنسیتی، زنان مجبور به تحمل شرایط دشوارتری نسبت به مردان میشوند. بسیاری از زنان برای تأمین هزینههای زندگی ناچارند در مشاغل کمدرآمد، سخت و ناامن کار کنند و تعداد زیادی از آنها از خدمات بیمه محروماند.
چنور.ا، که به نظافت منازل میپردازد و تحت پوشش کمیته امداد است، درباره زندگی در چنین شرایطی میگوید: «من سرپرستی دو کودک را بر عهده دارم و کارگر هستم. ماهانه از کمیته ۲ میلیون تومان مستمری میگیرم و بابت هر ساعت کار نیز ۱۰۰ هزار تومان دستمزد دریافت میکنم.» او برای تأمین مایحتاج زندگی خود و فرزندانش دچار مشکلات جدی شده است.
در چنین شرایطی، تنها دغدغه بسیاری از این زنان، تهیه خوراک و مایحتاج اولیه است. هیچ سازمان و نهادی در ایران برای رسیدگی واقعی به مشکلات آنان وجود ندارد. اگرچه حکومت از وجود سازمانهایی مانند بهزیستی و کمیته امداد سخن میگوید، اما این سازمانها در چنین شرایطی باری از دوش زنان کم نمیکنند.
در شرایط کنونی ایران زندگی برای بسیاری از زنان، بهویژه زنان سرپرست خانوار، دشوار است. همچنین وضعیت بحرانی معیشت و نابرابریهای ساختاری، وضعیت را پیچیدهتر کرده است. این روزها تأمین ضروریات زندگی بار گرانی بر دوش اکثر خانوادههای ایرانی است اما وضعیت زنان با وجود سایهی سنگین تبعیض، بدتر است.