زنان ژاورود، توانا و مستقل، از گذشته تا امروز
زنان سالیان از دردهایی که به علت زحمات زیاد دچار آن شدهاند میگویند: زحمت زیادی برای کار کشاورزی کشیدیم که الان شب تا صبح از درد پاهایمان خوابمان نمیبرد، کمردرد و سر درد و... همگی حاصل زحماتمان در گذشته است.
ژونا اردلان
سنه- زنان منطقەی ژاورود به دلیل سخت بودن منطقه و نبود امکانات زنانی توانا و خودساختهاند آنها اگرچه امروز نیز دسترسی بیشتری به امکانات و رفت و آمد بیشتری به شهرها دارند اما استقلال داشتن در وجود آنها به قدری نهادینه شده که هنوز هم برای کشاورزی، تهیەی نان و .... از مردان کوشاترند.
دو تن از زنان سالیان کە اسم هردوی آنها شرافت نوری است به خبرگزاری ما میگویند: از گذشته تا امروز مشغول به کار کشاورزی بودهایم، اما حالا زیاد توانایی نداریم و در حد توانمان کشاورزی میکنیم.
آنها میگویند: ماهم مانند مردان زحمت کشیدهایم و بچههایمان را بزرگ کردهایم پا به پای مردان زحمت کشیدهایم، کارهایی از قبیل حیوان داری و کشاورزی و... را انجام دادهایم، محصولات توت فرنگی، زردالو، گردو داشتهایم و در فصل بهار همراه حیوان داری و کارهای خانه و بچه داری، وجین کردهایم. در گذشته بهداشت و امکانات نبود اما توانستیم بچههای سالمی بزرگ کنیم و حالا هم یواش یواش پیر شدهایم و فرزندانمان پسر و دختر سر خانه و زندگی خود هستند.
زنان سالیان میگویند: محصولات بسیاری از قبیل گردو، زردالو، گندم، جو و... در سالیان وجود دارد در گذشته از گاو برای کوبیدن گندم استفاده میکردیم و مانند الان امکانات نداشتیم و برای گرما از هیزم استفاده میکردیم.
یکی از این زنان میگوید: در گذشته محصول تنباکوی زیادی داشتیم و مردان آنها را میچیدند و ما آنها را آمادەی فروش میکردیم و به شهر میبردند و میفروختند، همچنین گندم زیادی داشتیم در خاتوندار و خوان و...(اسم باغهای سالیان) و کارهای کشاورزیمان زیاد بود. در گذشته کارها بیشتر و حیوان داری هم بیشتر بود، از این رو زحمت هم زیاد بود با گل پشت بامها را صاف میکردیم در حالیکه اکنون با موزاییک و سیمان اینکار را انجام میدهند.
زنان سالیان میگویند: ما همپای مردان کار میکردیم خوراکشان را آماده میکردیم با آنها برای علف بریدن و درو کردن میرفتیم و همزمان بچهها را هم بزرگ میکردیم و آنها را به دوش میبستیم کوه به کوه با آنها میرفتیم و کار میکردیم.
یکی از این زنان میگوید: یک روز خوش نداشتیم، صبح خیلی زود از خواب برمیخاستیم و نماز صبح را میخواندیم و بچه به دوش و وسایل در دست با مردان برای کار کشاورزی نظیر تکاندن گردو و... به راه میافتادیم.
آنها همچینین اضافه میکنند: مردان در گذشته ظالم بودند اما حالا بهتر است و مردان ظلم نمیکنند، مردان به ما میگفتند باید خیلی زود همەی کارها را انجام دهید، درو کنید با ما برای علف بریدن، برای چیدن توت فرنگی، زردالو و...بیایید و غذایمان را نیز آماده کنید هم به جای مردان زحمت میکشیدیم هم به جای زنان.... و هیچ وقت جبران زحمات ما را نمیدادند و حتی خسته نباشید هم نمیگفتند. پولهای حاصل از کار کشاورزی را به ما میدادند و آن را نگه میداشتیم برای خریدها و مواقع ضروری به آنها میدادیم.
گذشته سختی زیاد بود مانند الان امکانات نبود یک زن را برای کمک به زنان باردار میآوردند، چند روز طول میکشید تا زایمان کند دکتری وجود نداشت و زن باردار یا خودش میمرد یا بچه از دست میرفت و زنان دچار خونریزی میشدند چون نه بهداشت بود نه دکتر.
یکی از آنها میگوید: یک زن اهل روستای رشنش به همین دلیل سر زایمان جانش را از دست داد. خودم یازده بچه به دنیا آوردم و تنها برای یکی از آنها به بیمارستان رفتم.
زنان سالیان در ادامه از دردهایی که به علت زحمات زیاد دچار آن شدهاند میگویند: زحمت زیادی برای کار کشاورزی کشیدیم که الان شب تا صبح از درد پاهایمان خوابمان نمیبرد، کمردرد و سر درد و... همگی حاصل زحماتمان در گذشته است، دوماه برای چیدن توت فرنگی تا از صبح تا غروب روی پاهایم ایستادهام الان زانوهایم نیاز به عمل دارند و کمرم را نیز عمل کردهام و با عصا راه میروم، میگویند: در یک روز هفتاد سبد توت فرنگی چیدهایم و شاید فقط روزهای جمعه کار نکرده باشیم وگرنه از ساعت شش صبح تا پنج عصر مشغول کار بودهایم.