انقلاب ژینایی امنیت را بە زنان بازگرداندە و آزادی فردی زنان افزایش یافتە است

با آغاز انقلاب ژینایی ایدئولوژی حاکم«خواهرم حجابت، برادرم نگاهت» کاملا شکست خوردە است. زنان و مردان در کنار هم بە اعتراضات پیوستە و امنیت بە خیابان شهرها بازگشتە است. متلک‌ها و آزارهای کلامی و جنسی زنان کاملا کاهش یافتە است و زنان اکنون الگویی برا مردان.

لارا گوهری

 

مهاباد- برداشتن روسری از سر و سوزاندن آن در آتش جزو اولین گام‌های اعتراضی زنان در انقلاب ژینا است. پس‌ازآن زنان و دختران زیادی بدون روسری و حجاب اجباری به خیابان می‌آیند و جامعه هم از آنها حمایت می‌کنند.

حکومت حجاب اجباری را به عنوان ایدئولوژی خودش برای زنان تبلیغ می‌کند و با رواج ذهنیت «خواهرم حجابت، برادرم نگاهت» امروز این ایدئولوژی با شکست مواجه است.

 

زنان بی‌حجاب به نماد آزادی‌خواهی در خیابان‌ها تبدیل‌شده‌اند

برداشتن حجاب به‌عنوان یک حرکت اعتراضی نشانه شکل‌گیری یک جنبش جدید زنانه و تغییر اجتماعی  است، جنبشی نوین که با فرهنگ غلط و قانون هم‌زمان می‌جنگد و نه‌تنها زنان بلکه مردان نیز در این جبهه می‌جنگند. این نسل جوان فرهنگ سیاسی جدیدی را وارد مبارزات سیاسی کرده است که قبلا هرگز روی نداده است در هنگام اعدام وصیت می‌کنند روی قبرم شادی کنید حکومت از این نسل جدید می‌ترسد و ایدئولوژی او شکست خورده است.

خیابان‌های کوردستان سه ماه است رنگ و بوی آزادی به خود گرفته‌اند و موهای دختران همچون سلاحی برای مبارزه علیه حکومت ایران است. برداشتن حجاب در خیابان‌های مهاباد اوایل با تشویق‌های از طرف مردم روبه‌رو بود و شیرینی و کاغذ نوشته‌های به کسانی داده می‌شد که حجاب ندارند.

 

با آغاز انقلاب ژینایی،  امنیت بە خیابان‌ها بازگشتە و تعرض بە زنان کاهش یافتە است

پوشیدن کت‌های کلاه‌دار و هودی‌های کلاه‌دار جزو رایج‌ترین پوشش‌هاست. با اینکه پوشش زنان این روزها نسبت به پوشش‌های قبلی آزادانه‌تر است اما به گفته بسیاری‌ از زنان آزار و اذیت‌های خیابانی زنان به نسبت قبل بسیار کمتر شده است. در مدارس دخترانه  فشارهای برای حجاب و پوشش وجود دارد اما این فشار در مدارس دولتی نسبت به مدارس غیرانتفاعی بیشتر است.

یونیفرم‌های مدارس در دبیرستان‌های دخترانه دیگر پوشیده نمی‌شود و پوشیدن شلوارهای لی و غیر یونیفرم که برای مدارس بسیار مهم بود، این روزها رعایت نمی‌شود و تقریباً یک جنبەی اعتراضی به خود گرفته است. هرچند که فشار برای رعایت حجاب در داخل مدارس وجود دارد اما پس از تعطیلی دختران زیادی مقنعه‌های خود را از سر برمی‌دارند و بی‌حجاب به سمت خانه می‌روند. قبلاً گشت‌های نیروی انتظامی برای جلوگیری از مزاحمت‌های خیابانی جلوی در مدارس دخترانه حاضر بود اما این روزها پسران نه‌تنها باعث ناامنی نیستند بلکه همراهی آن‌ها سبب شکل‌گیری تظاهرات کوچک خیابانی می‌شود.

ما با چند زن که بدون حجاب اجباری به خیابان می‌روند گفت‌وگویی داشته‌ایم و آنها تجربیات خود را از آزادی پوشش برای ما روایت می‌کنند.

 

در خیابان‌های اورمیە دیگر خبری از متلک مردان نیست بلکە ژن ژیان آزادی ورد زبان‌ها است

نجیبه قادربیگی مادر سه فرزند است او در مورد پوشیدن حجاب می‌گوید: خانواده همسرم باحجاب مشکلی ندارند و اکثراً در جمع و مهمانی و عروسی‌ها روسری سر نمی‌کنند اما همسرم به من این اجازه را نمی‌داد ولی بعد اعتراضات حجاب اجباری نمی‌پوشم و همسرم هم با من همراه شده است.

او در مورد وضعیت حجاب زنان در مهاباد می‌گوید: سه ماه است در مهاباد زنان و دختران بدون روسری به خیابان می‌آیند، اکثر آن‌ها در ابتدا روسری‌هایشان بر روی دوششان بود اما تعداد کسانی که همین روسری‌ها را از دوششان هم برمی‌دارند هر روز بیشتر می‌شود.

 

میدیا محمد احمدی یک دختر کورد هرکی اهل ارومیه است او در رابطه باحجاب اجباری می‌گوید: من همیشه باحجاب مخالف بودم و شاید اولین باری که به زور روسری سر کردم با این اجبار جنگیده‌ام و بعدها تحت تأثیر چهارشنبه‌های سفید جرات بیشتری پیدا کردم و برداشتن حجاب را از عروسی‌هایمان شروع کردم.

او در ادامە می‌گوید: یکی از چهارشنبه‌های پاییز سال ۹۸ در خیابان خیام و امام ارومیه بدون حجاب تحمیلی راه رفتم اما واکنش مردم و مخصوصاً مردها مرا به وحشت انداخته بود و یک ماشین از کنارم رد شد و شروع به فحش دادن کرد. اما امروز که در همان خیابان راه می‌روم هیچ مردی حتی به شکل بدی نگاهم نمی‌کند و مردم عادی‌تر با این موضوع کنار آمده‌اند ولی الان در خیابان‌های ارومیه تنها حرفی که در خیابان از مردم می‌شنوم شعار زن،زندگی، آزادی است».

 

«جامعه از حرکت اعتراضی ما حمایت می‌کند»

سحر نیک‌نام، سال‌هاست علیه حجاب اجباری تلاش می‌کند. او اهل سردشت است و در مورد حجاب اجباری می‌گوید: سردشت بافتی سنتی دارد و من از یک خانواده سنتی به دنیا آمدم بیشتر زنان فامیل ما سواد زیادی ندارند و من زود وارد دانشگاه شدم و فلسفه خواندم و حجاب اجباری را در عروسی و مهمانی‌های خانوادگی برداشتم. خیلی زود دشمنی مردان فامیل با من شروع شد و چند بار من را به هرزه تشبیه می‌کردند و من را تهدید به کشتن کردند و من از آنها در دادگاه شکایت کردم تا بترسند و نتوانند من را تهدید جانی کنند.  کم کم برداشتن حجاب من یک امر عادی شد و بیشتر زنان فامیل روسری را از سر برداشتند و پس از اعتراضات در ایران و کوردستان بیشتر زنان و دختران نوجوان در خیابان‌های سردشت بدون روسری هستند و لباس‌های خیلی بازی می‌پوشند. یک روز که به خیابان کمربندی سردشت رفتم لباس زنان به حدی باز بود احساس کردم یک کشور اروپایی است و حکومت دیکتاتوری دیگر وجود ندارد.

سمیه نادرخواه اهل مهاباد است و در مورد این روزهای مهاباد می‌گوید: «در تظاهرات اول حتی زنان مسنی را دیدم که به نشانه اعتراض روسری از سر برمی‌داشتند و حتی بر سر مزار و در مراسم ختم نیز روسری‌ها برعکس قبلاً اجباری ندارد. ما بدون روسری رانندگی می‌کنیم و در خیابان راه می‌رویم اما درجاهای خلوت مواظب هستیم. اکثر دوستانم در محل کارشان اگر دولتی نباشد بدون روسری هستند».

او در موردحمایت جامعه از زنان بدون حجاب می‌گوید: «در اوایل مردم با نگاه عجیبی به بی‌حجاب‌ها نگاه می‌کردند اما روزبه‌روز تعدادمان بیشتر شد و این نداشتن روسری عادی‌تر از گذشته است. جامعه از حرکت ما حمایت می‌کند و مردان جامعه می‌دانند این گام ما در همدلی با انقلاب است. یکی از پنجشنبه‌ها که خیابان بسیار شلوغ بود بدون روسری از جلوی تمام مأمورها رد شدم و باخشم به چشم یکی از آن‌ها نگاه کردم و به دلیل ازدیاد جمعیت جرات نداشتند حتی نگاهمان کنند».