اجتماعی
-
آیین یاری، زن، تاریخ و اکنون در گفتوگو با یک تحلیلگر
جامعەی یارسان در حال حاضر هر روز از واقعیات اعتقادی خود دورتر میشود و در مقابل یک نسلکشی سفید قرار گرفتە است.
-
زنان زیر پوست زباله
زنان فقیرترین اقشار جامعه ایران را تشکیل می دهند آنچنان که حتی رسانهها و مقامات حاکمیت نیز به زنانه شدن فقر اعتراف می کنند.
-
«زنان نباید در برابر خشونت سکوت کنند»
قتل و خشونت علیه زنان در حال افزایش است و سازمانهای زنان نیز در برابر آن سکوت کردهاند. در همین زمینە یکی از اعضای اتحادیه زنان گفت:«عدم حاکمیت قانون، تشکلهای زنان را ساکت کرده است.»
-
طرز نشستن مردان در تاکسی و اماکن عمومی؛ یک معضل اجتماعی
بیشتر زنانی که تجربه استفاده مرتب از تاکسی را دارند، خاطره آزار جنسی یا مزاحمت مسافر کناری برای آنها بە تجربهای مکرر تبدیل شدە است.
-
کشت ریحان منبع درآمدی برای زنان آواره در کمپهای پناهندگان است
نه تنها شرایط جنگ و آوارگی مردم ادلب، بلکە مشکلات و مشغلههایشان به اداره زندگی روزمره مانعی برای مراقبت از گلها نشد. اکنون پرورش گل سبب آرامش روانی و همچنین منبع درآمدی برای این زنان است.
-
«طالبان نمیتوانند مانع تحصیل ما شوند!»
طالبان بار دیگر آموزشگاههای دختران را بستند و دو تن از شاگردان این آموزشگاەها میگویند طالبان نمیتوانند مانع تحصیل ما شوند! ما در خانه درس میخوانیم و به تحصیل خود ادامه میدهیم.
-
وضعیت شهبا حکایت از یک فاجعه واقعی دارد
مدیریت بیمارستان آورین در شهبا در شمال و شرق سوریه نسبت به عواقب فاجعه بار در صورت ادامهی تحریم این منطقه توسط دولت سوریه هشدار میدهد.
-
کودکان کار با آرزوهایی بزرگ اما دست نیافتنی
با گروهی از کودکان کار سخن میگویم، بعضیها تا حرف از مصاحبه میشود فرار میکنند و برخی کمی درد دل میکنند و میروند. آرتین، نادیا و رویا از دردها و مشکلاتشان میگویند، از آرزوهایی کە شاید هیچ گاە برآوردە نشود.
-
طعم تلخ کودکی در خیابانهای تهران
ندا کودک کار است و میگوید: کاری که میکنم برای خرجی مدرسهام است بابام از کارافتاده است و شش برادر و خواهر دیگر هم دارم.
-
«زندگی برای ما کودکان کار هیچ رنگی جز خاکستری ندارد»
میلیونها کودک برای بقای خود و یا به منظور کمک به امرار معاش خانوادهشان مجبورند بە جای پرداختن به آموزش، رشد و شکوفایی خود که حق طبیعی هر کودکی است، کار کنند.
-
شادی حلقه گمشده زنان پایتخت نشین
این حکایت یک دورهمی هفتگی در میان زنان در یکی از پارکهای سطح شهر تهران است. زنانی که سعی میکنند در میان دغدغهها و مسائل و مشکلات زندگی سخت در تهران به دنبال مفری برای رهایی از مشکلات باشند و شادی را مهمان دل هایشان کنند.
-
تهدید هنر و هنرمندان توسط گروههای سلفی
گروههای سلفی و ارتجاعی در روژهلات کوردستان، فعالان و هنرمندان را تهدید کرده و آثار هنری و عناصر داخل شهرها را تخریب میکنند.
-
مشکلات زنان مجرد برای مستقل شدن
زنان مجرد برای مستقل شدن باید هفت خان رستم را طی کنند آنها جدا از قوانین و عرف جامعه، باید به اصول خانواده نیز پایبند باشند.
-
تجلیل از روز کودک، ایجاد ترس بین طالبان!
فرشته میگوید: فکر میکنم که چرا طالبان ترسیدند که ما روز کودک را جشن بگیریم و در کنار هم مشترک با دوستان خود غذا بخوریم، ما مانند مادران مان هم نبودیم که در سرک بیرون شویم شعار بر ضد شان بدهیم. نمیدانم، ترس شان از چه بود؟
-
زنان محجبە نیز مخالف اجبار در حجاب هستند
فشار بر سر حجاب اجباری در ایران همچنان ادامه دارد اما آنچه نمایان است حمایت و پشتیبانی زنان محجب از زنانی است که مخالف پوشش اجباری هستند.
-
سازمان «زنان» به دنبال رفع تبعیض در جامعه روستایی است
سارە کحلە، هماهنگکننده سازمان«زنان» تأیید کرد که با شنیدن سخنان زنان روستایی و تشویق آنهایی که مجبور به پذیرش واقعیت هستند و بار افشای تخلفاتی که به آنها تحمیل میشود، برای تغییر واقعیت زنان روستایی و سلب حقوق آنها تلاش میکند.
-
آداب و سنن باری بر دوش خبرنگاران زن در ادلب است
روزنامهنگاران زن در ادلب از محدودیتهای اجتماعی زیادی رنج میبرند که بر وظایف روزنامهنگاری و کار رسانهای آنها تأثیر گذاشته است، این نتیجه عادات کلیشهای و سنتهای رایج است که همیشه زنان را در چارچوبی محدود قرار داده است.
-
نگهبان کهنسال: «طالبان مرا وادار به زنستیزی کردهاند!»
ق.د. با صدای آرام ابراز میدارد: «خودم سه دختر دارم و هیچگاهی به آنان تا به امروز نگفتهام که چه بپوشند و چه نپوشند. اما حالا با دختران دیگران این طور برخورد بد میکنم.»
-
نمونهای از زندگی اسفبار زنان نظامی پیشین در سیطره طالبان
ع.س. نظامی پیشین در یکی از مغارههای شهر بامیان زندگی میکند. وضعیت فقر و بدبختی او با پوست و استخوان حس میشود. و جهت کسب در آمد برای جمعکردن کچالو (سیب زمینی) به زمینهای مردم میرود.
-
زهرا یکی از صدها زن قربانی تفکرات مردسالارانه از داستان زندگیاش میگوید
زهرا میگوید: «... دیگر زورم به تفکرات مردسالارانهی حاکم نرسید و ناچارا تسلیم خواست مردانی شدم که خود را در جای خدا گذاشتند و برای زندگی و مرگم تصمیم میگرفتند و من را به نابودی کشاندند.»