زنان روستایی نمادی از دوران مادر تباری

با نگاهی به زنان روستا می‌توان تا اندازه‌ای همان زنان دوران مادر تباری را یافت، زن تمام روز را بیرون از خانه مشغول کار است تقریبا قدرتی بیشتر از مردان اما پنهان دارند و در اعمال قدرت با سیاست رفتار می‌کنند.

ژونا اردلان

سنه- چە شد کە مادر تباری و قدرت زنان از بین رفت، زنانی کە برای بقای خود و قبیلە تلاش می‌کردند، مواد غذایی تولید می‌کردند و از فرزندان به تنهایی مراقبت می‌کردند. اینها زنانی بودند که بدون ظلم به مردان قدرتمند بودند، انتقال قدرت به مردان با خانه نشین کردن زنان شروع شد با تشکیل خانوادهٔ هسته‌ای و سرپرست شدن مرد، زن به گوشه‌ای رانده شد و با نان‌آور شدن مرد، زن نیز به پرورش فرزندان در خانه پرداخت، مادر تباری پایان یافت و این‌بار مرد قدرتمند با ظلم به زن ادعای قدرت کرد.

 اما با نگاهی به زنان روستا می‌توان تا اندازه‌ای همان زنان دوران مادر تباری را یافت زنانی که کشاورزی می‌کنند و تأمین بیشترین سهم غذا با آنهاست، فرزندان بیشتر به مادر تعلق دارند و زن تمام روز را بیرون از خانه مشغول کار است تقریبا قدرتی بیشتر از مردان اما پنهان دارند و در اعمال قدرت با سیاست رفتار می‌کنند در مقابل  متوجه شهرنشینی و مضرات آن بر وضعیت زنان هستیم استقلال و قدرتی کاذب، کار برای کارفرما و تحمل انواع و اقسام تبعیض‌ها و یا گوشه‌نشینی و فرزند پروری و افسردگی... گذار به زندگی ماشینی به نوعی موجب سکون و مانع سرزندگی زنان شده است

حفصه مرادی می‌گوید: «ما گردو پاک می‌کنیم، به آماده کردن غذا می‌پردازیم، زمان خود در روستا نیز به کشاورزی پرداخته‌ایم و درو، آبیاری و .... را انجام داده‌ایم و دوست داشته‌ایم دستمان در جیب خودمان باشد.»

فهیمه صیفی می‌گوید: «در منطقه ژاورود(هورامان) همه نوع کاری انجام داده‌ایم از صبح زود که از خواب بیدار می‌شدیم به حیوان‌داری، تهیه لبنیات، کشاورزی، نان پختن، باغداری، بچه‌داری و ...می‌پرداختیم و حتی بعضی اوقات فرصت نداشتیم به بچه‌ها شیر بدهیم.»

فهیمه ادامه می‌دهد: «انسان‌ها در روستا سرحال‌تر هستند تا در شهر، در روستا رفت‌و‌آمد داری، اما در شهر غذایت را که خوردی روی آن می‌خوابی و تبدیل به هزار درد و مرض می‌شود روستا بهتر است، اجداد ما در روستا بودند اما ما مجبور شدیم به شهر نقل مکان کنیم.»

وی می‌گوید: «ما در مغازه کشک، سنجد، میوه خشک و سماق و همه چیز داریم ما از کشاورزان می‌خریم و در مغازه به فروش می‌رسانیم، از ساعت هشت صبح به مغازه می‌آییم تا اذان مغرب مشغول هستیم و هر زمان نیز که بیکار باشیم در خانه به پختن نان می‌پردازیم.»

فهیمه با توجە بە اینکە در روستا کارهای زیادی انجام دادە با مهاجرت بە شهر نیز دست از کار نکشیدە و اعتقاد دارد اگر کار نکند بیمار می‌شود، وی اینجا نیز در فصل‌های رسیدن میوه بە باغ‌های اطراف می‌رود و به چیدن میوه می‌پردازد و در مغازه خودشان نیز به کارهای میوه خشک و گردو مشغول است وی می‌گوید: «با کار سرم گرم است و مشکلات را فراموش می‌کنم و حال روحیم خوب است و با اینکه دو سه سالی است که پسر جوانم را از دست داده‌ام اما توانسته‌ام با کار کردن با این غم کنار بیایم.»

به طور کل زنان روستا از وضعیت خود راضی هستند و زنانی هستند که بدون ادعا فمنیست بوده‌اند بدون آنکه بدانند و بخوانند، آنها عملا تمام مشکلات ریز و درشت را تاب آورده‌اند ستون خانه و خانواده بوده‌اند و از سویی کار کردن در محیط باز و سروکار داشتن با طبیعت موجب طول عمر و سلامت روح و روان آنها بوده و در مقایسه با زنان امروزی، زنانی شادتر و امیدوارتر هستند.