مهری عبدالقادری و کودکش، قربانی اسیدپاشی همسرش در جوانرو شد
در روزهایی که جنگ و گرانی روان مردم را فرسوده کرده، اسیدپاشی در جوانرو، نهتنها چهرهی یک زن، بلکه اندک احساس امنیت و امید را هم سوزاند.

سوماکرمی
جوانرو- چهارشنبه ۴ تیر ۱۴۰۴، جوانرو شاهد یکی از بیرحمانهترین خشونتهای خانگی شد. مهری عبدالقادری، زن ۲۵ سالهای که میان تهدید و وساطت گرفتار بود، با اسیدی که همسرش یاور صالحی به صورتش پاشید، بینایی یک چشم و آرامشاش را از دست داد. پسر هشتسالهاش نیز در تلاش برای نجات مادر، دستانش سوخت.
خشونتی ریشهدار پشت نقاب سنت
در شهری که خشونت پشت نقاب «آشتی» پنهان میشود، بار دیگر زنی بهقصد سلب اختیار و شکستن اراده هدف قرار گرفت. مهری، قربانی جنایتی است که در آمارها گم نیست؛ بیش از ۷۰٪ قربانیان اسیدپاشی زنان متأهلاند، نیمیشان توسط همسر یا بستگان. اغلب دلایل هم: طلاق، خواستگاری ردشده، یا روابطی خارج از چارچوب سنت.
اسید؛ ابزار سوزاندن آینده
اسید، ابزار انتقام، نهتنها پوست که زندگی را میسوزاند. در سایهی سکوتی برخاسته از ترس، جامعه بار دیگر لرزید. این حمله نه فقط به مهری، بلکه به آینده زنانی بود که هنوز امنیتی در خانه ندارند.
مردسالاری؛ ریشهی مدرنترین جنایات
پدیدهی اسیدپاشی با وجود ظاهر مدرن، ریشه در مردسالاری دارد؛ سلاحی برای حذف زن از زندگی اجتماعی، پنهانکردن او، و مجازات انتخاب. در شرایطی که خشونت علیه زنان ادامه دارد، دولتها بیش از جان زنان، نگران کنترل اجتماعی و ایدئولوژیکاند. زنانی که بهجای پناهگاه، به «آشتی» حواله میشوند؛ بهجای عدالت، به «تحمل.»
در ادامه با «سایه» از بستگان مهری و «ماریا» از زنان جوانرو برای بررسی واکنشها گفتوگو کردیم.
روایت خانواده: مهری بارها هشدار داده بود
چهارشنبه ۴ تیر ۱۴۰۴، در یکی از روستاهای جوانرو، مهری عبدالقادری، زن ۲۵ ساله، قربانی اسیدپاشی همسرش شد. پسر هشتسالهاش نیز در تلاش برای نجات مادر، دچار سوختگی شدید هر دو دست شد.
بازگشت به خانه؛ بازگشت به جهنم
سایه مرادی، از همسایگان سابق خانواده، روایت میکند که مهری بارها از تهدیدهای همسرش، از جمله هشدار درباره اسیدپاشی، صحبت کرده بود، اما ترس از قضاوت اجتماعی و بیپناهی مانع اقدامش برای جدایی میشد. او مدتی به خانهی پدری در روستای یاری پناه برده و تصمیم به طلاق گرفته بود، اما تحت فشار خانواده و نگرانی برای فرزندش، بازگشت.
روز حادثه، هنگام بازگشت، بین آنها مشاجرهای رخ داد و همسرش اسید را روی صورت و بدن مهری پاشید. مهری با جراحات شدید به بیمارستان منتقل شد و بینایی یک چشمش را از دست داد. پسرش نیز بستری است.
بیمهری جامعه، ادامهی خشونت
سایه با انتقاد از واکنشهای اطرافیان گفت: برخی بهجای همدلی، قربانی را مقصر دانستند و بهجای پرداختن به خشونت مرد، زن را محکوم کردند. در حالی که هیچ اختلافی نباید توجیه جنایت باشد.
او تأکید کرد: قربانی خشونت، حق زندگی دارد و جامعه و قانون باید حامی او باشند، نه تماشاگر رنجهایش.
ماریا: چرا اسید تا این حد در دسترس است؟
ماریا، زنی از جوانرو، از ضربه روانی حادثه اسیدپاشی بر مهری عبدالقادری بر مردم شهر میگوید و با نگرانی میپرسد: اسیدها از کجا تهیه میشوند؟ چرا چنین ماده خطرناکی باید اینقدر آسان در دسترس باشد؟
فروشندگان بیقانون، شریک جرماند
او با لحنی قاطع ادامه میدهد: اسید ابزار صنعتی است، نه وسیله انتقام. فروش آزادانه آن یعنی بیتوجهی آگاهانه به جان انسانها. فروشندگانی که بدون مسئولیت اسید میفروشند، شریک مستقیم جنایتاند.
ماریا خواستار کنترل فوری بر فروش و توزیع اسید است: امروز مهری و پسرش قربانی شدند، فردا شاید نوبت دیگری باشد. اگر جلو این روند گرفته نشود، فجایع تکرار خواهند شد.
مسئولیت اجتماعی در برابر اسیدپاشی
او بر مسئولیت شهروندان تأکید دارد: دانستن و سکوتکردن، همدستی با جنایت است. باید فروشندگان اسید شناسایی و گزارش شوند؛ این وظیفهای انسانی است.
بیپاسخی نهادها؛ بیعدالتی مداوم
ماریا با اشاره به بیعملی نهادها میپرسد: دوربینهای شهری فقط برای کنترل ترافیکاند؟ چرا از آنها برای شناسایی مجرمان استفاده نمیشود؟ چرا هنوز خبری از برخورد قضایی نیست؟
او از روند کند پرونده مهری گلایه دارد: مردی که به زن و کودک اسید پاشیده هنوز مجازات نشده. این یعنی قربانی حتی پس از سوختن هم رها نمیشود.
مهری قربانی سکوت ما است
و در پایان میگوید: مهری قربانی همسرش نبود، قربانی سکوت ما و ساختاریست که زن را به تحمل وامیدارد. اگر امروز پشت او نایستیم، فردا خود ما هم بخشی از این چرخه خواهیم بود.