زنانی که راه آموزش عالی را هموار کردند
نوشته شده توسط آنجلیکا آریبام
در تحقیقی که برای کتابی دربارهی زنان، در مجلس مؤسسان هند انجام دادم، به حکایتهای جالبی در مورد مبارزات و چالشهایی که این رهبران زن در پیگیری تحصیلات عالی متحمل شدهاند، برخوردم. بگذارید چند نمونه را با شما به اشتراک بگذارم.
بازهای از سال است که میلیونها دانشجو در سراسر کشور در حال انتخاب موسسات و دورههایی هستند که میخواهند در آنها ادامه تحصیل دهند. بر اساس AISHE 2020-2021، در حال حاضر ثبتنام کل زنان هند در آموزش عالی حدود ۴۹ درصد است، تقریباً همتراز مردان. دادههای وزارت آموزش همچنین نشان میدهد که نسبت ثبتنام ناخالص زنان در سال ۲۰۱۷/۲۰۱۸ از مردان پیشی گرفته است. این اعداد مطمئناً مایهی خوشحالی هستند، به ویژه با توجه به اینکه تا تقریباً یک قرن پیش، زنان مجاز به پذیرش در اکثر مؤسسات آموزش عالی نبودند.
آموزش دختران یکی از حوزههای اصلی مورد توجه اصلاح طلبان اجتماعی و همچنین دولت بریتانیا در قرن نوزدهم بود. میتوان فرض کرد همین عامل بود که منجر به ورود زنان به آموزش عالی شد. اما به این سادگی هم نیست. از زنانی که میخواستند تحصیلات عالی را دنبال کنند، انتظار میرفت که در کالجهای مختص به زنان تحصیل کنند، این کالجها به ندرت در هند یافت میشد و اکثر دانشگاهها و کالجهای معتبر، دانشجویان زن را به کلی ثبتنام نمیکردند. درهای برخی از این مؤسسات، بعدها به دلیل عزم محض زنانی که میخواستند در آنجا تحصیل کنند، باز شد.
نامهای به تاگور
مدرسه شبانهروزی تاگور در Santiniketan که در سال ۱۹۰۱ تأسیس شد، جایگاه بالایی در جامعه به دست آورده بود. دانشگاهی به نام Visva-Bharati در سال ۱۹۲۱ تأسیس شد. این دانشگاه یک محیط کاملاً مردانه بود و جایی برای دانشجویان دختر نداشت. ملاتی چودوری، نوجوانی با روحیه، که بعدها به یک مددکار اجتماعی مشهور تبدیل شد، از این محدودیت دلسرد نشد، او میخواست هرطور شده آنجا تحصیل کند.
او مستقیماً به تاگور، یکی از دوستان خانوادگی خود، نامه نوشت و درخواست پذیرش در مؤسسه کرد. این درخواست بیسابقه تاگور را به فکر واداشت. او پس از فکرکردن به این درخواست تصمیم گرفت یک خوابگاه دخترانه برای پذیرایی از دانشآموزان دختر افتتاح کند و از مادر ملاتی خواست که سرپرست خوابگاه باشد. او البته این پیشنهاد را پذیرفت و تمایل مالاتی برای تحصیل در Santiniketan منجر به ورود اولین دستههای دختران به مدرسه در سالهای ۱۹۲۱-۱۹۲۲ شد.
لیلا روی، زن انقلابی دیگری بود که میخواست مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه داکا، که در ژوئیهی ۱۹۲۱ تأسیس شد بگیرد، اما این دانشگاه فقط برای دانشجویان مرد آزاد بود. لیلا که مصمم به پذیرش بود، از مقامات دانشگاه درخواست کرد به او اجازهی تحصیل دهند. درخواست او دولت را در یک دوراهی قرار داد، چگونه یک زن تنها در محوطه دانشگاهی متشکل از ۸۰۰ مرد میتواند با محیط سازگار شود. آنها درخواست او را رد کردند و همین اقدام روحیهی مبارز او را تحریک کرد. او نزد معاون صدراعظم، پی جی هارتگ، رفت و خواستار ایجاد محیطی برای تحصیل مشترک شد. او که تحت تأثیر اصرار لیلا قرار گرفته بود، کلاسهای عصرانهای برای خود و سه زن جوان دیگر که درخواستهای مشابهی از مقامات کرده بودند، راهاندازی کرد.
هانسا مهتا یکی دیگر از اولین زنانی بود که بین سالهای ۱۹۱۳ و ۱۹۱۷ در کالج بارودا (که اکنون به عنوان دانشگاه مهاراجه سایاجیرائو شناخته میشود) ثبتنام کرد. او ساکن غرب هند بود و پدرش استاد همان دانشگاه بود، عاملی که به شکستن این مانع و پذیرش هانسا و دو زن دانشجوی دیگر کمک کرد. با این وجود، فضای کالج نسبت به زنان جوان خصمانه و غیر دوستانه بود، زیرا دانشجویان و اساتید مرد عادت به حضور دانشجویان زن نداشتند و زنان مجبور بودند در طول مدت حضورشان از نظر ظاهر و رفتار خودسانسوری کنند.
سوچتا کریپلانی، اولین زن وزیر ارشد اوتار پرادش، در دوران دانشجویی خود در کالج سنت استفان دهلی بود و او نیز با مشکلات مشابهی روبرو شد. او تنها زن در کلاس دانشجویان کارشناسی ارشد بود و توسط همکلاسیهای مردش مورد آزار قرار میگرفت. اما این مشکلات زمانی که او در همهی مقالههایش به جز یک مقاله از آنها پیشی گرفت، حل شد. او بعدها در زندگینامهی خود نوشت: «نفس راحتی کشیدم. دیگر مجبور نبودم خرخر پسرها را تحمل کنم. شهرت من در سنت استفان تثبیت شده بود.»
اولین زنان دالیت در کالج
زن بودن در این ساختارهای مردانه و مردسالارانه آسان نبود. آنها باید چالشهای متقابلی را که زنان جوامع به حاشیه راندهشده با آن روبرو هستند، از سر میگذراندند. داکشایانی ولیودان یکی از اولین زنان دالیت بود که به کالج کوچین رفت، او نه تنها از سوی همسالان خود، بلکه از سوی استادانش نیز با تبعیض مواجه شد. او که دانشجوی لیسانس شیمی بود، مجبور شد آزمایشهای عملی مهمی را از راه دور بیاموزد زیرا یکی از استادان رده بالا، هیچیک از آنها را به او آموزش نداد. اما او سرانجام در سال ۱۹۳۵ با موفقیت فارغالتحصیل شد.
امروزه موانع دسترسی به آموزش برای دانشجویان زن به میزان قابلتوجهی کاهش یافته است. بخش عمدهای از این اعتبار به رهبران زن تاریخ تعلق میگیرد که از استعداد و امتیاز نسبی خود استفاده کردند تا راه را برای نسلهای بعدی باز کنند. امیدواریم که داستانهای آنها به جوانان ما انگیزه دهد تا از مردسالاری باقیماندهای که هنوز در راهروهای مؤسسات آموزش عالی کمین کرده است، بگذرند. به هر حال، گاهی اوقات فقط یک نفر میتواند به تنهایی مسیر تاریخ را عوض کند.
آنجلیکا آریبام یک فعال سیاسی و نویسندهی اصلی کتاب «پانزده: زندگی و دوران زنان در مجلس مؤسسان هند» است.
منبع: The Indian Express