وضعیت حقوق زنان در ایران
نرگس منصوری کنشگر سیاسی، حقوق بشری و زنان وصنفی کارگری
امضا کنندهی بیانیهی ۱۴ بانوان برای برکناری علی خامنهای و گذار از جمهوری اسلامی
در دو سال گذشته به همراه تنی چند از بانوان همرزمم چون فاطمه سپهری، گیتی پورفاضل و شهلا انتصاری به سبب وضعیت اسفبار جامعهی ایران، وظیفهی ملی و میهنی خود دانستیم که بیانیهای موسوم به بیانیهی ۱۴ بانوان کنشگر مدنی ایران را امضا و منتشر کنیم. در آن بیانیه ما بر اساس حقوق شهروندی خود از بالاترین مقام کشور که دارای قدرت مطلقه میباشند، آیتالله علی خامنهای، به علت ناکارآمدی در ادارهی کشور، در خواست کنارهگیری نمودیم.
وهمچنین خواستار گذار خشونت پرهیز از جمهوری اسلامی به حکومت سکولار دموکراتی که قانون اساسی آن نوین ومبتنی بر ارزشهای حقوق بشرو برابری شهروندی فارغ از جنسیت و باور شدیم. حکومت دیکتاتور حاکم بر ایران خواست حقوق شهروندی ما را برنتافت و با اقدامی فراقانونی، بدون حکم بازداشت توسط نهاد امنیتی سپاه ما را ربوده و در مکانی نامعلوم تحت بازجوییهای طولانی و شکنجهی روحی و روانی ونگهداری در سلول انفرادی که مصداق شکنجه است وحتی تهدید به مرگ قرار دادند وبا پروندهسازی با اتهامات واهی چون " اقدام علیه امنیت کشور"در بیدادگاه انقلاب محکوم وزندانی شدیم. با اقدامی فراقانونی و غیر انسانی دیگر، ابتدا حقوق و مزایای ماهانه و حتی بیمه درمانی من را، با وجود بیماریهای جدی، قطع کردند وسپس از ورود به محل کارم شرکت واحد اتوبوسرانی تهران که در۲۴ سال خدمت صادقانهام همواره برای احقاق حقوق همکاران کارگرم تلاش کرده بودم ممانعت بعمل آوردند و در کل از زندگی ساقطم نمودند.
اکنون میخواهم از درجات ستمگری جمهوری اسلامی که بیش از چهار دهه به زنان مام میهن روا داشته سخن بگویم.
از زنانی که از بدو تاسیس این حکومت مذهبی خشونتگرا، با فرمان آیتالله خمینی از ابتداییترین حقوق خود که پوشش اختیاری است محروم شدند؛ و در پی آن از ادارات دولتی اخراج و شغل قضاوت از آنان سلب و خودشان نیز به حاشیهی جامعه رانده شدند.
از فرمان زنستیزگرانهی دیگر آیتالله خمینی، لغو قوانین مترقی حمایت از خانواده وتصویب قوانین تبعیضآمیزی که در آن زنان ایران که نیمی از جامعه بودند شهروند درجه دوم و نیمهی انسان محسوب میشدند بطوریکه «آپارتاید جنسیتی» تمام عیار در این حکومت دینی پدیدارشد: از جمله نداشتن حق طلاق، حق حضانت فرزند، حق ارث برابر، حق سفر، حق اشتغال، حق پوشش اختیاری، حق آوازخوانی و رقصیدن، حق دوچرخه و موتورسواری و حق ورود به استادیوم ورزشی
از پدیدهی شوم کودکهمسری که در حقیقت تجاوز به کودکان بیگناه است و همینطور پدیدهی چندهمسری مردان که در قوانین قرون وسطایی این حکومت خشن دینی مجاز دانسته شدند وزنان را اسیر و بردهی مردان ساخت.
از جنایت ضد بشری اسیدپاشیهای زنجیرهای اصفهان که به بهانهی طرح صیانت از حجاب و عفاف با فرمان امام جمعه شهر که در واقع نمایندهی ولایت مطلقه آیتالله خامنهای است برسر و صورت دهها دختر زیبا روی ایران اسید پاشیده شد و زندگیشان را تباه کرد و آمر این جنایت و اسید پاشندگان بدون مجازاتی در شهر رها شدند.
از ضرب و شتم وحشیانهی دختران سرزمینم به بهانهی نداشتن حجاب توسط ماموران گشت ارشاد؛ و همچنین از خودکشیهای اعتراضی زنان آزادهای چون هما دارابی که از خشم نداشتن حق پوشش اختیاری و سحر خدایاری ملقب به «دختر آبی»که از خشم نداشتن حق ورود به استادیوم ورزشی، خودشان را به آتش کشیدند.
از قتل فجیع زهرا کاظمی، زن خبرنگار ایرانی تبار کانادایی،که توسط شکنجهگران این رژیم ضد بشری اسلامی در زندان اوین رخ داد.
از به خون غلتیدن ندا آقاسلطان توسط ماموران آتش-به-اختیار آیتالله خامنهای در جنبش ۸۸ که نماد اعتراضات خیابانی ایران شد؛ و همینطور از تجاوز وحشیانهی بازجویان به دختران معترض در شکنجهگاه کهریزک، از نیکتا اسفندانی که فقط ۱۴سال داشت که در خیزش آبان خونبار ۹۸، با گلوله آتش-به-اختیاران آیتالله خامنهای در خون غلتید.
از مادران قهرمانپرور سرزمینم که در این ۴۳ سال حکومت دیکتاتوری فرزندان حقطلبشان توسط عاملان دیکتاتور کشته و داغی بزرگ بر سینههایشان گذاشته شد.
از ویدا موحدها ملقب به دختران انقلاب و صبا کرد افشار و یاسمین آریایی که به جرم نه گفتن به پوشش اجباری با اتهامات واهی محکوم و به زندان افکنده شدند.
از زینب جلالیان که نماد ایستادگی و مقاومت در برابر استبداد دینی است؛ و ازدختران آزادیخواه شجاع ایران چون سپیده قلیان و سهیلا حجاب که با ضرب و شتم ماموران امنیتی راهی زندان شدند؛ واز نیلوفر بیانی، کنشگر زیستمحیطی که مورد شکنجهی روحی بسیار با حرکات غیراخلاقی و جنسی بیمارگونه ماموران امنیتی قرار گرفت و در کنار زنان آزادیخواه دیگر میهنم چون مدافعان حقوق زنان و حقوق بشر در حبس بسر میبرد.
از خشونتهای فزاینده علیه زنان ایران بویژه خشونت خانگی بدلیل فقدان قوانین حمایتی و پناهگاه امن که گاها منجر به قتل آنان میگردد. از جنایات هولناک و نفرتانگیز " قتلهای ناموسی" که به نوعی زنکشی توسط مردان خانواده است و نمونهی بارز آن قتل فجیع رومینای ۱۴ساله با داس کشاورزی پدر بود و همینطور قتل مبینای ۱۴ ساله کودکهمسر توسط همسر آخوندش در روزهای گذشته است و نحوهی برخورد نرم قوه قضاییه با قاتلان که از محارم قربانیان هستند نمایانگر این واقعیت تلخ است که این حکومت متحجر اسلامی خود مروج و مشوق قتلهای ناموسی است.
از صدای اسطورهای اعتراض مسالمتآمیز زن خوزستانی مقابل نیرهای امنیتی مسلح که نماد صدای ستمدیدگی مردم ایران شد.
از ربوده شدن سه دختر نوجوان در شهرستان جوانرود در روزهای گذشته توسط اطلاعات سپاه وخودکشی یکی از آنها تارا احمدی ۱۶ ساله بعد از یک روز آزادی.
اکنون، سازمان ملل متحد میبایست به کنشگران حقوق زن ایران پاسخگو باشد که چگونه این حکومت آپارتاید جنسیتی تمام عیار اسلامی با این درجات ستمگری را که تا کنون هیچگاه به کنوانسیونهای بینالمللی رفع تبعیض علیه زنان پایبند نبوده، به عضویت کمیسیون مقام زن در سازمان ملل متحد انتخاب و چگونه بعنوان ناظر برابری جنسیتی و پیشرفت زنان در سطح جهان معرفی میشود؟
ما زنان آزادیخواه ایران از این تریبون به جهان آزاد به رهبری ایالات متحده این پیام را میرسانیم: در پای میز مذاکره با دولت مردانه ضد زن جمهوری اسلامی، چشم بر حقوق بشر ایرانیان نبندید، چرا که منافع ملی جهان آزاد با منافع ملی ملت ایران درهم تنیده است، آگاه باشید که ملت صلحطلب ایران نه خواهان جنگ و مداخله نظامی است و نه خواهان انقلاب و شورش خشونتبار و تنها خواست ما از جوامع دموکراتیک جهانی این است که از جنبش همبستگی ملی درون ایران با خواست گذار خشونت پرهیز از آپارتاید دینی و جنسیتی جمهوری اسلامی به حکومتی دموکراتیک سکولار که قانون اساسی نوین آن بر پایهی ارزشهای جهان شمول حقوق بشر باشد، پشتیبانی کنید. همانگونه که شورای امنیت سازمانملل متحد آفریقای جنوبی را در کنار پروندهی هستهای، در نقض حقوق بشر محکوم نمود، نقض مستمر حقوق بشر در ایران، را قویا محکوم و جمهوری اسلامی را بایکوت و رسمیت ندهد، چرا که حکومت منتخب ملت بزرگ ایران نیست.
جهانیان باید بدانند که زنان ایران خواستار مشارکت مستقیم و برابر با مردان در تمامی عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هستند. تلاش زنان آزادیخواه که دل در گرو میهن دارند برآن است که در ایرانی دموکراتیک بتوانیم از مقام ریاست جمهور تا قاضی و در ورزش و هنر، نقش زنان برابر با مردان ایفا شود.
در پایان، ما زنان آزادیخواه ایران هم آوا با ملت بزرگ ایران، برای تحقق بخشیدن به آرمان والایمان که همان حکومت مردم بر مردم برای مردم و به وسیله مردم در ایران است، به کنش خشونت پرهیز خود در کنار یاران مبارز و شجاع ایران که بسیاری اکنون در زندانهای این حکومت ضد بشری اسلامی هستند به راه خود برای دستیابی به آزادی و دموکراسی ادامه خواهیم داد.
آزادی زن، آزادی جامعه است.