ریسندگی، سنت هزاران سالهی زنان
بهار اورین
ژنئولوژی، دانش زن و زندگی است که هدف آن یافتن پاسخ و رهیافتهایی برای مسائل امروزی و رهایی همهی عرصههای زندگی و به طور کلی جامعه از هر نوع سلطهجویی است. البته یافتن این رهیافتها در خلاء صورت نمیگیرد بلکه با واکاوی ریشهها و بنیانهای تاریخی تجارب زنان خواهد بود. کشف هر یک از این ریشهها گام دیگری ما را به سوی روشن نمودن حقایق و ابعاد تاریخ زنان سوق میدهد. مبانی تاریخی تحقیقات ژنئولوژی سنت مقاومت هزاران سالەی زنان، مبارزات آزادیخواهی زنان کُرد و جنبش فمینیستی است. بدون گمان جوامع و مبارزاتی که زنان نقش رهبری در آن ایفا کردەاند کمک شایانی به بازخوانی تاریخ زنان خواهد کرد. با آغاز و پیشرفت فعالیت و مطالعات آکادمی ژنئولوژی در کوردستان، خاورمیانه و اروپا نیاز به یک نماد مشترک که توصیفی برای ژنئولوژی باشد، بوده است. ریسندگی و بافندگی یکی از هنرها و دانش کهن زنان محسوب میشود که دیرینهای هزاران ساله دارد. نماد ژنئولوژی یکی از آثار کهن به جا مانده از تمدن ایلام است. نقش زنی که بر پایهای نشسته و دوکی در دست دارد. قدمت این اثر به سالهای ٨٠٠-۶٠٠ پیش از میلاد بازمیگردد که یکی از نخستین آثاری است که ریسندگی را به عنوان سنتی کهن به نمایش میگذارد.
ایزدبانوان دارای ویژگیهای تعیین کنندهی زندگی، مرگ و سرنوشت است و نماد باروری، فراوانی و سلامتی است؛ با گذار به دورەی کشاورزی به عنوان محافظ غلات، ذرت، گندم و حیوانات اهلی میشود. بنابراین میان شیوههای تبیین و معنابخشیدن به زندگی و ابتکاراتی که برای حفظ زندگی اجتماعی ایجاد میشود، ارتباط وجود دارد. یکی از قدیمیترین مکانها برای اهلی کردن گوسفندان به ٧۵٠٠ پیش از میلاد در منطقەی چایاونو در شهر آمَد در شمال کوردستان بازمیگردند ریسندگی طناب و پشم نیز در دورەای مشابه توسعه یافت. قدیمیترین نمونهای پارچه بافته شده به سالهای ۶٠٠٠ پیش از میلاد بازمیگردد. ایزدبانوان و اسطورههای متعددی در جوامع مختلف وجود دارد که نشان از آن است که بافندگی و ریسندگی هنری زنانه است. در گورهایی که از دوران کهن به جای مانده مشاهده شده که زنان را با ابزارهایی که در زندگی روزمره استفاده میکرده، دفن کردەاند. یکی از این الههها، موکوش است که الهههای اسلاوی است و به عنوان یک الهه-مادر نماد باروری، زنانگی و همچنین ریسندگی و بافندگی میدانند. موکوش نماد زمین مادرِ مرطوب و «الهەی مادر رطوبت» است و نام او از mok به معنای نمناک میآید.
ریسندگی و بافندگی یک سنت بسیار کهن است که پیشینهی آن به دوران نوسنگی باز میگردد و با وجود ماشینی شدن آن هنوز هم در بسیاری از نقاط دنیا با دست صورت میگیرد. یکی از سنتهای کهن کوردستان نیز محسوب میشود که هم اکنون در اغلب نقاط آن توسط زنان همچنان حفظ شده است. به عنوان مثال یکی از تحقیقات آکادمی ژنئولوژی در منطقەی جندرس عفرین، نمونەی جالبی است. مادران این منطقه به ریشەی این نام اشاره کرده که نام (cindirêse an jindirêse) به معنای زنی که میریسد یا در حال ریسیدن است، میباشد که نشان از پیشینهی ریسندگی در اغلب نقاط کوردستان است.
یکی از نخستین ابزارهای ریسیدن پشم «تَشی» (teşî) است که شامل دو بخش سر و دسته است. بخش دسته طولی به اندازەی ٣٠ تا ۵٠ سانتیمتر است و قسمت سر آن با مقطعی دایرەای با شعاعی حدود ۵ سانتیمتر است که دارای شیاری در بخش بالایی برای جای دادن نخ در آن است. با استفاده از تشی پشمهایی که شسته و پاک شده با هنر و مهارت به نخ تبدیل میشود. هنوز هم در بسیاری از نقاط کوردستان زنان تشیریسی را به صورت گروهی و گاهی یک نفره انجام میدهند. در کوردستان و در هر خانهای هنر دستی که توسط زنان با بافته و ریسیده شده، به چشم میخورد که شامل چادرهای ییلاقی، جاجیم، گلیم، گیوه و غیره مورد استفاده قرار میگیرد. از سوی دیگر برای نیازهای اقتصادی نیز به کار رفته است و زنان آن را ساختهاند.
بر روی هر تشی رنج بینظیری میچرخد. هر یک از این محصولات به یک فرهنگ تبدیل میشود که نشان دهندهی ریشههای تاریخی یک ملت است. در میان کردها تشی دارای چنان جایگاهی است که موضوع قصهها و حکایاتی نیز شده است. در فرهنگ شفاهی و آوازهای بومی کوردها بارها از تشی گفته شده و اینگونه فرهنگ و سنت با زندگی روزانه درهم تنیده است. تشی بیشتر در مناطقی مورد استفاده قرار گرفته که مردمان آن به کار دامداری مشغولند. در میان ایلات و عشایر که اغلب به این کار مشغولند و پشم گوسفندان بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد، استفاده از تشی نیز بیشتر است.
در همهی خانههای روستایی در کوردستان حتما ابزارهای ریسیدن و بافندگی وجود دارد. زنان کورد در طول تاریخ از این ابزار برای تهیەی نخ از پشم گوسفند استفاده کردەاند اما در نتیجهی کارخانههای نساجی، استفاده از تکنیکهای مدرن و اتوماسیون به تدریج اهمیت خود را از دست داده است. در واقع با ماشینی شدن بسیاری از فعالیتهای دستی، به نوعی منجر به کمرنگ شدن سنت و ارزشهای فرهنگی شد. تشیریسی در عین حال یک فعالیت اجتماعی نیز برای زنان محسوب میشد. ریسندگی در زمرەی این سنتهاست که نمیتوان آن را صرفا به یک فعالیت اقتصادی تقلیل داد. این سنت بیانگر فرهنگ زن-مادر و روایت رنج و تلاش زنان برای بنا نهادن جامعه است. هر یک از نقشهایی که در گلیم و جاجیمهایی که با دست و رنج زنان بافته شده، نمادهایی از آرزوها، رویاها و امید زنان و بیانگر یک تاریخ و یک حقیقت است. هم اکنون نیز در برخی از نقاط کوردستان زنان برای فراموش نشدن این سنت و انتقال به نسلهای جدید گاهی به صورت گروهی و همراه با خواندن آواز همچنان به تشیریسی ادامه میدهند.