پیشرفت زنان در نوسازی پس از جنگ
اغلب پس از خشونتها و درگیریهای تودهای، به واسطهی نوسازی، شرایطی مهیا میشود که زنان قادر باشند از پیشرفتهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بهرهمند شوند.
بسیاری از زنان در مناطق جنگزدهی آفریقا همچنان نتوانستهاند از پیشرفت و نوسازی پس از جنگ بهرهی ملموسی ببرند. این مقاله به دنبال کشف دلیل آن است. در مجموع مطالعات، نویسندگان سه دلیل اصلی برای این مشکل یافتند: چندپارگی در جنبشهای زنان، فرهنگ مردسالارانهی غالب و تأثیر مفاهیم نئولیبرالی غربی که مشخصهی توانمندسازی زنان و دستیابی به موفقیت جنسیتی است. این مقاله خوانندگان را تشویق میکند تا توانمندسازی زنان را از لحاظ محلی و بومی مفهومسازی کنند.
بنابراین، هدف این مقاله این است که دانش را نه تنها از طریق ارائههای نظری، بلکه صرف وجودش به عنوان یک مدیوم در سراسر جهان استعمارزدایی کند.
علاوه بر این، نویسندگان این مقاله که پژوهشگران و فعالان حوزههای مختلف هستند، زمینههای مطالعاتی متنوعی را در بر گرفته و علاوه بر چنین تنوعی، طیف وسیعی از روششناسی را با استفاده از تحقیقات مشارکتی، تحلیل محتوا، ردیابی فرآیند و مطالعهی زندگینامهها به کار گرفتهاند.
همچنین ویراستاران به وضوح سهم هر نویسنده را بیان کرده و نشان دادهاند که چگونه هر دیدگاه و مطالعهی موردی به دنبال پاسخگویی به سؤال اصلی مطالعه است. این مقاله در چهار بخش منسجم سازماندهی شده است: چارچوبهای مفهومی، زنان در سیاست، مسائل مربوط به توانمندسازی زنان، و اتحاد برای پیشبرد توانمندسازی زنان. بخش اول با تمرکز بر عوامل ساختاری و نهادی، مبانی نظری مربوطه را ارائه کرده و بررسی میکند که چگونه حمایت، سیستم سیاسی آفریقا، پدرسالاری، و میراث استعماری کشور، همگی چالشهایی در مسیر فعالیت زنان ایجاد کردهاند.
علیرغم توصیههای گزارش کمیسیون حقیقت و صلح مبنی بر اینکه ٣٠ درصد از تمامی نامزدهای احزاب سیاسی زن هستند، رؤسای زن یک جریان فرهنگی از اقتدار سیاسی زنان را نمایندگی میکنند. بنابراین میتوان از این اختیار برای جلب حمایت و پذیرش گستردهتر مردان و زنان استفاده کرد. اگرچه دستیابی به استانداردهای نئولیبرالی غربی در زمینهی توانمندسازی زنان شکست خورده است، درک محلی از «توانمندسازی» برای اعمال نفوذ بیشتر در آینده ضروری به نطر میرسد.
بخش سوم این مقاله، چهار مطالعهی موردی را ارائه میکند، که چالشهای حقوقی، اجتماعی و اقتصادی را برای توانمندسازی زنان مورد بررسی قرار داده و همچنان به درک متعارف از معنای موفقیت ادامه میدهد. شپلر و گریبیل به ترتیب با استفاده از موارد موانع آموزشی و خشونت مبتنی بر جنسیت، نشان میدهند که چگونه همواره ابتکارات دولتی در ایجاد تغییرات دگرگونکننده شکست خوردهاند.
در این مقاله استدلال شده است که با توجه به عدم بررسی قضایی در آفریقا، برابری جنسیتی از طریق اقدام قانونی و بررسی قانون اساسی به بهترین وجه ترویج میشود. همچنین چالشهایی که با انطباق و ترجمهی چارچوبها و قوانین بینالمللی در زمینههای محلی پدیدار میشوند، برجستهشده و ثابت شده است که چگونه پروتکلهای بینالمللی اغلب اجزای اصلی تشکیلدهندهی سیاستهای ملی هستند.
به عنوان مثال ابتکار راهاندازی مراقبتهای بهداشتی رایگان، یکی از این سیاستها است که با هدف کاهش نرخ بالای مرگ و میر مادران در آفریقا پیاده شد. این سیاست سطح آموزش و تمرکز ارائهدهندگان مراقبتهای بهداشتی ماهر را افزایش داده و امکان خدمات مراقبین سنتی تولد را کاهش داد.
اما این مقاله نشان میدهد که چگونه این سیاست جدید نتوانست تأثیر موثری بر میزان مرگومیر مادران گذاشته و حتی در مواردی، دسترسی به خدمات محلی که دارای ارزش تاریخی بودند را نیز کاهش دهد. در نتیجه پیگیری سیاستها و برنامههای دقیق با هدف رسیدگی به عوامل زمینهای مؤثر بر نتایج سلامت مادر و سرمایهگذاری در تمامی بخشهای محلی، غیررسمی و سنتی، استراتژیهای موفقتری خواهند بود. بنابراین تمرکز بر دانش بومی برای بهبود و ارزیابی استانداردهای بهداشتی و به طور کلی توانمندسازی زنان امری بسیار ضروری است.
قسمت چهارم مطالعات موردی نشان میدهد که چگونه زنان توانستند برای حل مسائل مربوط به سلامت، رسیدگی به قوانین عدالت جنسیتی و ایجاد یک قانون اساسی دوستدار جنسیت با هم متحد شوند. با این حال عدم ثبات و پویاییهای سیاسی و مذهبی، همواره چندپارگی را در جنبشهای زنان تشدید میکند. در این مطالعه، با استناد به خلاصهی مطرحشده از حقوق زنان و هنمچنین مرور یافتههای دیگر، میتوان دریافت که چگونه مردسالاری ریشهدار و ساختار سیاسی نادرست دولت، موانع بسیاری را پیش روی جنبش زنان قرار داده و تحولات را پنهان کرده است.
با این حال، زنان در موارد بسیاری بر این محدودیتها غلبه کرده و با درایت خود به وسیلهی کانالهای غیررسمی و رسمی، انحصار گشایشهای سیاسی، ایجاد وحدت در جنبش زنان و استفادهی ماهرانه از فناوری، بر این محدودیتها غلبه کردهاند.
برای موفقیت جنبشهای زنان، لازم است که موفقیت و توانمندسازی نه تنها توسط سازمانهای توسعهی غربی تعریف و درک شود، بلکه در سطح محلی نیز تعریف شود زیرا این جنبشها پیش از هر چیز، حاوی پیامهای ارزشمند و اثرگذار بسیاری هستند که توجه به آنها میتواند کمک مؤثری برای زنان در سراسر جهان باشد.
درسهایی از سیرالئون
بررسی شده توسط Jillian LaBranche