نگاهی اجمالی به تاریخ ایران در گذر حکومت شاهنشاهی و خمینی... (۴)

در اوائل سال ۵٣ تا ۵٤ چندین سرمایەگذار بزرگ و کارخانەدار سرشناس سرمایە‌ی خود را بە خارج از کشور انتقال دادند، مدارکی کە سالها بعد از انقلاب رویت گشت دال بر صحت این امر است. انتقال سرمایە در زمانی روی داد کە ایران بخاطر انباشت عظیم سرمایە‌ی حاصل از فروش نفت، موقعیت اقتصادی بسیار خوبی داشت. اوج قیمت نفت و انباشت سرمایە در کشورهای سرمایەداری موجب بە کار انداختن انواع کارخانەهای مونتاژ گشت. آن زمان ایران صاحب ارتشی مجهز و قوی بود و در منطقە نقش ژاندارم را بازی می‌کرد و بە میمنت این رشد اقتصادی، نظامی در شاە نوعی احساس عدم وابستگی بوجود آوردە بود کە هر از چند گاهی در مصاحبات مطبوعاتی بی مهابا از آن یاد می‌نمود و خودی نشان می‌داد. این موجب آن شد کە آمریکا بە فکر چارەای بودە و اجازە‌ی رشد بادکنکی بیشتری بە این دست نشاندە‌ی دیروز و مهرە‌ی مشکل‌ساز فردا ندهد. ابلاغ آنکە سرمایەهای کلان از کشور خارج گردند دلیلش همانا نزدیک شدن تاریخ انقضاء سلسلە‌ی پهلوی بود و آغاز بهرەوری از جنگهای دینی/ نژادی در منطقە کە بە پروژە‌ی کمربند سبز معروف است و لازمە‌ی دیزاین نوین در سدە‌ی بیست و یک.

بسی شاماری

همانگونە کە مطلعید بحرانهای ادواری سیستم سرمایەداری هر بار ۵ تا ٧ سال بطول می‌انجامد و برای کنترل بحران دو قطب قدرت شوروی و آمریکا هر پنج سال یک بار نشستی با هم داشتند تا مروری بر حسابرسی بازار سود استعمارات خود داشتە باشند. در آخرین نشست قبل از انقلاب ۵٧ امپریالیسم متوجە خود بزرگ‌بینی شاە شدە و احساس خطر نمود و بە همین دلیل پس از برگزاری جشن ٢۵٠٠ سالگی شاهنشاهی تصمیم گرفتند کە وی عزل شدە و جانشینش را کە نمایندە‌ی ارتجاع دینی بود و از سال ١٣٤٢ در آستین خود پروراندە بودند بر مسند قدرت بنشانند تا بدین وسیلە از طرفی صندوق تامین سود خود را بتوانند بدون دردسر حفظ نمایند و از سوی دیگر بنیاد جنگها و تنشهای دینی را در منطقە بە بهترین شیوە‌ی ممکن و با استفادە از شریعت سیاسی و دین پایەریزی نماید. ضرورتی کە برای تشکیل دولت اسرائیل در منطقە، تنش در میان ملت عرب و ایجاد فضای ترس و وحشت در منطقە، بحرانهای عدیدە‌ی برون مرزی کە لازمەاش حضور حکومتی کاملا مطیع سیستم سرمایە بود. جمهوری اسلامی را می‌توان یکی از بزرگترین دست اتاق فکرهای سی آی ای و موساد دانست کە در کمتر زمان ممکن توانست با داشتن نقاب ضد اسرائیل و ضد امپریالیسم بودنش بیشترین کمک را در ضعیف نمودن جنبش‌های مردمی و کارگری نمودە، زمینە را برای رشد هر چە بیشتر سیستم نئولیبرالیسم فراهم نمودە و شرایط لازم و ضروری معادلە‌ی قرن را برایشان فراهم نماید.

از شاە بهانە‌ی نقض حقوق بشر گرفتە شد و کم کم دخالت امپریالیسم و صدای نارضایتی‌شان بیش از پیش مشهود و ملموس می‌گشت. برای نمونە شاە کە نمی‌خواست بهانە‌ی نقض حقوق بشر موجبات تنش‌های خارجی را برایش بوجود آورد زندان رجائی شهر را با استاندار اروپا برای نشان دادن بە نمایندگان حقوق بشر بنا نمود. ولی خوشبختانە این کنترل زمانی رخ داد کە کاک فواد با مهارت عمل اعتصاب غذا را هدایت نمودە بە اجرا در آوردە بود و بازتاب این اعتراض آن شد کە نمایندگان فرستادە شدە از طرف حقوق بشر برعکس آنچە کە شاە در دل می‌پروراند را بە قلم کشیدند.

پس از آن شاە سعی نمود مقداری کم آنهم با اقدامات امنیتی شدید، بە ملت ایران آزادی دهد و فقط برای اذهان بین‌الملل. برای نشان دادن آنکە در ایران تک حزبی آزادی اندیشە و بیان هست شب شعرهایی در تئاترهای شبانە بە راە انداختند و بە بخشی شاعران از قبل تربیت شدە اجازە دادە می‌شد کە اشعاری با مضمون انتقاد از کمبودها سرودە شود. همان حربە را البتە در دوران اصلاح طلبان هم از سال ٨٨ بە بعد شاهد بودیم، البتە در این دوران ایران شاهد چندین شعر‌خوانی از سعید سلطانپور نیز بود کە بە راستی در روحیە‌ی آزادیخواهی مردم تاثیر داشت در این دوران رفرم خودی و بە نفع خود کە در اواخر سال ١٣۵۵ و اوائل سال ١٣۵٦بود و بە نظر می‌رسید کە کمی آزادی نیم بند مدنی وجود دارد، یکی از عوامل رژیم بە اسم داریوش همایون کە البتە مسئول یکی از روزنامە‌ها بود، مقالە‌ای توهین‌آمیز در باب روحانیت بە چاپ رساند و این امر موجبات اعتراضات روحانیون قم و سپس دیگر شهرها را فراهم نمود. مردم بپا خواستە با شعارهای رادیکال بە خیابانها ریختند، اما طولی نکشید کە روحانیت مرتجع با توسل بە دین کە همان افیون بازدارندە‌ی جامعە بود و آنها بە نفع منافع خود از آن چون اهرم هدایت‌کنندە سود می‌جستند و همچنین نفوذ معنوی و استفادە از مساجد در آن خیزش میلیونی مردمی سم  کشندە انحراف ریختە و کم کم آن شعارهای برحق و رادیکال رنگ و بوی دینی بە خود گرفت.

با توجه به نکات ذکر شده مبارزات توده‌های مردم توسط روحانیت مرتجع و با پشتیبانی امپریالیسم جهانی با هدف آغاز پروژە‌ی کمربند سبز در منطقە ربوده شد. بدین ترتیب امپریالیسم آمریکا با یک تیر دو نشان را زد در رابطه با دشمنی‌اش با  سیستم شوروی و آنکه مرتجع دست نشانده با رنگ و بوی دینی مذهبی که می‌تواند جامعه را با کمک ذهنیات قرون وسطایی سال‌ها به عقب راند. به عبارتی ژاندارمی برعلیه رقیب قطب آسیایی خویش و عاملی برای بازداراندن جامعه‌ی ایران در جهت رشد و توسعه و برگرداندن آن جامعه‌ی نیمه مدرن بە قرون وسطا. امپریالیسم از بیم آنکه جنبش توده‌ای از دسترس روشنفکران و مبارزه‌خواهان دور بماند و تبدیلش به انقلاب قریب‌الوقوع بود با توجه به خواسته‌های رادیکال تصمیم گرفت با سرعت هر چه بیشتر و استفاده از تریبونهای سرمایه‌داری دست به کار شناسایی و معرفی چهره‌ی پلید خمینی بزند. نمایش تبلیغات در حد وسیعی شکل گرفت تا حدی که در عرض چند ماه افکار توده‌ی مردم ایران را متوجه این رهبریت مرتجع نمودند. نقطه‌ی عطف این جابه‌جایی قدرت، نشستی مذاکراتی بود کە در گوادلوپ با حضور نمایندگان آمریکا- انگلیس- آلمان و فرانسه و از طرف خمینی نمایندگانی به نام‌های یزدی- قطب‌زاده- بنی صدر- بهشتی و بازرگان. نتیجه‌ی نشست آن شد که امپریالیسم می‌خواست. یکی از خواسته‌ها آن بود کە دستی در ساختار کشور از نظر کشوری لشکری و نظامی بردە نشود و سرمایه‌ی امپریالیسم در خطر نیافتد به عبارتی کارتل‌ها و کارخانه‌ها در همان شکل خود باقی بماند و صد البته در این نشست مهر انقضا بر پیشانی سلسله‌ی پهلوی زده شد. جابه‌جایی قدرت و حکومت به تصویب رسید، حکومت کت و شلواری و مرتجع پهلوی جای خود را به مرتجع دینی عبا عمامه‌پوش داد. البته برخلاف آنچه می‌پنداشتند جنبش مردمی همچنان ادامه داشت. در ظرف یک سال قبل از قیام سیستم به تمامی حربه‌ها دست زد. چندین مهره‌ی سرسپرده را در شکل نخست‌وزیرهای رنگارنگ تعویض نمود اما هیچکدام نمی‌توانستند سلسله‌ی پهلوی را نجات دهند تا در آخر شاه از آخرین کارت برنده‌ی خود استفاده نمود و یکی از اعضای سابق جبهه‌ی ملی دکتر شاهپور بختیار را برای جلب اعتماد مردم رو نموده نخست‌وزیر وقت نمود. بختیار به هر وسیله‌ای متوسل گشت تا بتواند جنبش توده‌ی مردم را خاموش نماید تا جایی پیش رفت کە از شاە خواست کشور را ترک کند، منحل نمودن حکومت نظامی، آزادی احزاب را اعلام کرد، آزادی تظاهرات.

ساواک را منحل نمود اما با وصف گرفتن اختیار تام در امور کشور و بە جا آوردن اصلاحات نامبردە، باز تودە‌ی مردم و خواست‌هایشان سرکش ننمود.

گرفتن آن امتیازات کارت برندە‌ای شد در دست تودە‌ی عظیم مردم. آنها بە قدرت همبستگی خویش پی بردە بودند و مسرور و مغرور از کسب این امتیازها بودند و متوجە آن نبودند کە قیام رە بە بیراهە می‌برد و صد البتە عدم وجود رهبری و تشکل چپ هم چون عامل اصلی بە یغما رفتن قیامی کە داشت بە انقلابی مردمی تبدیل می‌شد باید در تحلیل مد نظر قرار گیرد.

در این اثنی برای بختیار هم مسجل شدە بود کە ادامە‌ی حیات سلسلە‌ی پهلوی غیرممکن است پس دست بە زد و بندهای سیاسی و گرفتن گارانت و تضمین جانی برای خویش و کابینە‌اش با جانشینان آیندە‌ی قدرت در ایران بود. در این زمان خمینی موفق بە تشکیل حکومت در تبعید شدە و بازرگان بە عنوان نخست‌وزیر تعین گشت. خمینی با برگشتش از فرانسە بە تهران در تاریخ ١٦ بهمن آخرین میخ را بە تابوت سلسلە‌ی پهلوی زد.

 

متاسفانە سازمانهای سیاسی هنوز هم اندر خم یک کوچە‌اند

رژیمی کە حاصل سالها کار فکری اتاق فکرهای امپریالیسم بودە توانستە در بیش از ٤ دهە همسو با سیاستهای اربابانش منافع سرشاری را نصیب آنها نماید، در این دوران تضاد امپریالیست‌ها با رژیم دست‌نشاندە را هنوز واقعی می‌پندارند، انگار کە همگی کر و کور شدەاند کە در طی چهل و سە سال گذشتە تمامی زیگزاگ‌های رژیم از جنگ کوردستان کە اولین حملە‌ی نظامی رژیم بە منظور سرکوب ادامەدهندگان واقعی انقلاب بود و بعد از آن جنگ ایران و عراق کە طولانی‌ترین جنگ قرن لقب گرفت و در پی آن چند صد هزار مردم کشتە و معلول گشتە‌ی میلیاردها دلار خسارت مالی بدنبال داشت و در طی زمان جنگ ضد مردمی، با خشونتی عریان در لفافە‌ی جنگ، مردم و انقلانیون را سرکوب نمودند و در نهایت با جام زهری کە خمینی سرکشید پایان یافت کە البتە قابل ذکر است کە تا بە امروز چند و چون آن برای مردم شفاف‌سازی نگشتە، آتش‌بس و صلحی کە می‌توانست همان هفتە‌ی اول جنگ توسط میانجیگری سازمان ملل متحد و یا کشورهای همجوار خاتمە یابد و چنین هزینە‌ی هنگفت جانی و مالی بە بار نیاورد و خمینی علنا از آن چون نعمت نام برد. دوران پسا جنگ و نقش مخرب سازمان مجاهدین کە از عوامل طرفداری رژیم بودند قابل تامل و واکاوی بسیار می‌باشد. سازمان آیا عملیات انتحاری و ضد رژیم را بدون خوانش سیاسی و استراتژیک انجام داد و بهانە‌ی کشتار دهە‌ی شصت را فراهم نمود یا نە آنها نیز کارگزارن اوامر اتاقهای فکر سی آی ای و موساد بودند کە بە رژیم در جهت تشکیل ارتش اطلاعت کمک نمایند، آیا اگر ترورهای کور و بی‌هدف و کشتن مردم مدنی و کاسب کوچە و بازار انجام نمی‌گرفت بە آن آسانی مردمی کە متحمل ضرر بسیار جانی و مالی هشت سال جنگ شدە و از تمامی جوانب اعتماد خود را بە مردمی بودن حکومت از دست دادە بودند می‌توانستند برای حفظ جان مردم بی‌گناه کە جرمشان بە قول خمینی کاسب کار و فقیر و مسلمان بودن بود بە جبهە‌ی دولت کشاندە شدە و اطلاعاتی گردند، آیا می‌توان بە این آسانی حرکات و عملیات سازمان مجاهدین را عدم خوانش صحیح نام نهاد و یا نە از همان دوران آنها نیز مورد مطمع سیستم اپوزسیون ساز بین‌المللی قرار گرفتە شدند و تا بە امروز گذری بر کارنامە‌ی این حزب نشان می‌دهد کە سیستم چگونە از طرفی از آنان چون ترفندی برای محکم نمودن پایە‌های حکومت در منطقە و داخل کشور و دلیل سرکوب جنبش و ایجاد رعب و وحشت با کشتار دهە‌ی شصت و جلب کمک مردمی استفادە نمود.

اشارەای کوتاە و اجمالی بە کارنامە سازمان مجاهدین خلق بە خوبی نشان می‌دهد کە پس از تبعید خمینی بە نجف در سال ١٣٤٢ این سازمان نیز بە میدان مبارزە کشاندە شد تا قیام مردمی ۵٧ سازمان دچار فراز و نشیب‌های فراوان گشت و یکی از گروه‌های اصلی و حامی حکومت نوپا در اوائل بودند و پس از آن با شعار بە اصطلاح ضدید با رژیم، بیشترین کمک و یاری را بە حکومت حاکمە نمودە تا با شعار دفاع از خود دست بە کشتار مخالفین زند کشتاری کە البتە طیف وسیعی از اعضای سازمان مجاهدین را نیز در بر گرفت، کسانی کە با اعتماد مطلق در فعالیت‌ها و ترورها شرکت داشتند اما هیچ محل استتار و مخفیگاه‌های تشکیلاتی در اختیار نداشتە و در واقع اتفاقی دستگیر می‌گشتند، جوانانی کە با خلوص نیت و از خودگذشتگی و ایمان بە آرمان‌هایشان قدم جلو نهادە و امروز اثری از آنان باقی نماندە تا این مهم را با رهبریت در میان گذاشتە و بازخواست نماید، سازمانی کە در جریان دادخواهی کە توسط جمعی از فعالین خارج از کشور تشکیل شد با شدت تمام از حضور بازماندگان و جان بدر بردگان آن دهە‌ی خونین در دادگاه مردمی جلوگیری نمود و بە آنان وعدە‌ی تشکیل دادگاە خودی داد.

سازمان مجاهدین خلق کە در سال  ۱۳۴۴ از عدەای دانشجویان دانشگاه تهران تاسیس شد؛ افرادی چون محمد حنیف نژاد، بدیع زادگان، سعید محسن، بازرگانی و ... را می‌توان چون موسسان سازمان نام برد. این سازمان تا سال ۱۳۴۷ فعالیت تئوریک و مطالعاتی داشت که به گفته‌ی محمد حنیف نژاد حدود هفتاد جلد کتاب توسط اعضای اصلی سازمان مطالعه شد. 

پس از سال ۱۳۴۷ فعالیت سازمان آغاز شد اولین عملیات سازمان رباییدن هواپیمایی بود که از دبی عازم تهران بود. این عملیات بدین جهت بود که می‌خواستند اسلحه و مهمات از لبنان و فلسطین به امارات و امارات به ایران منتقل کنند که در امارات لو رفتند و سازمان اقدام به ربایش هواپیما کرد تا نیروهای سازمان را نجات بدهند و به بغداد منتقل کنند.

اقدامات انتحاری سازمان با اقدام به انفجار یک دکل عظیم برق در شمال غرب تهران آغاز شد که موجب به دستگیری بیش از صد نیروی سازمان گشت. در اقدامات بعدی حملە بە مستشاران آمریکایی و ترور رانندگان آنها را می‌توان در لیست فعالیت‌های آنزمان مشاهدە نمود. در سال ۱۳۵۰ بسیاری از نیروهای سازمان دستگیر می‌شوند و حتی مسعود رجوی هم مدتی به فلسطین سفر می‌کند. یکی از افراد زندانی سازمان (محمد تقی شهرام) از زندان ساری فرار می‌کند و به کمک بهرام آرام فعالیت‌هایی را آغاز می‌نماید و سازمان مجاهدین را به قسمت؛ شاخه‌ی کارگری، شاخه‌ی نظامی و شاخه‌ی سیاسی تقسیم می‌کند تفکر مارکسیست لنینیستی را جانشین تفکر شیعی در سازمان می‌کنند و موج قوی فعالیت‌های تروریستی را آغاز نمودند، دورانی کە گمان می‌رود بخش مالی آن همکاری‌های تنگاتنگی با سازمان چریک‌های فدایی خلق داشتند.

با سیاست درهای باز سیاسی تحت فشار سازمان ملل بر رژیم ایران در سال ۱۳۵۶ و آزاد شدن جمعی از اعضای مجاهدین رد پای نشستها و مذاکرات با خمینی در فرانسە قابل رویت می‌باشد. در طی تمام این سالها سازمان همراه و یار روح‌الله خمینی و روحانیت شیعی بود که بعد از قیام مردمی ۵۷ دعوای یاران هم کیش به طلب قبضه کردن قدرت بالا می‌گیرد و به روی یک دیگر اسلحه می‌کشند با آغاز جنگ میان ایران و عراق سازمان مجاهدین خلق رسما به جبهه صدام می‌رود و همراه با نیروهای عراقی و به مرزهای ایران حمله می‌کند و تجاوز و جنایت و خونریزی و قتل‌های بیشتری را به کارنامه‌ی سیاه خود اضافه می‌کنند در تمام این مدت مورد حمایت کامل صدام از لحاظ مالی و تجهیزاتی بودند. البتە در این مورد و دادن بهانە برای دستگیری وسیع مردم و کشتار انقلابیون در دهە‌ی شصت قبلا اشارە‌ی مختصری نمودە و لازم بە بازگویی نیست اما اینجا شاید برای خوانندە بهتر جا بیافتد کە این سازمان چگونە و با چە ترفندهایی امروز از جانب سیستم ضد بشری در لفافە بە عنوان آلترناتیو آیندە‌ی ایران معرفی می‌گردد، نیمە‌ی گندیدە‌ی همین رژیم کە تا بە امروز از سران حکومتی در سر پا ماندن رژیم بیشتر و بهتر خدمت نمودەاند.

هفته‌ی گذشته نشستی تحت عنوان ایران آزاد توسط سازمان مجاهدین خلق برگزار شد با حضور ده‌ها تن از چهره‌ها و شخصیت‌های سیاسی مطرح کشورهای مختلف در این مراسم پر زرق و برق که پولش از ناکجاآباد آمده و هر ساله ده‌ها میلیون دلار مخارج برای سازمان دارد از همه چیز گفتند؛ امروز حکومتی را نقد کردند که گوساله حرامی خودشان است و برای آینده‌ رویا بافتند و برای سالها خیانت و جنایت رجوی رئیس‌جمهور مقاومت کف زدند.

 

همه چیز مبهم است

مخارج میلیون دلاری این نشست‌ها از کجا تامین می‌شود؟ هزینه‌های زندگی اعیانی و اشرافی اعضای رده بالای سازمان چگونه به دست آمده است؟ در اتاق فکر سازمان برای آینده چه می‌گذرد؟ روابط سازمان با سرویس‌های امنیتی خارجی بر چه اساسی است؟

همه‌ چیز پنهان است اما دهه‌ها قتل و خیانت و جنایت در حق اعضای سادە‌اندیش سازمان و بە گروگان گرفتن‌شان در کمپ‌ها کە بە اردوگاههای کار اجباری می‌ماند و سیستم فوق مافیایی تشکیلاتی مخوف کە داخل شدن و عضو شدن آری اما انصراف هرگز توسط این سازمان همچون روز روشن بودە و امروزە دیگر بر کسی پنهان نیست، اما سوال اینجاست چگونە  سازمانی که حتی کادر و اعضایش در دو دورە‌ی حکومت شاە و شیخ بە طناب اعدام و جوخە‌ی مرگ فرستادە و امروز اعضا و کادرهایش بە اسارت گرفتە شدە و بلعیدە شدەاند از آزادی ایران می‌گوید و دموکراسی، آوازە‌ی حکومتی سکولار در آیندە را با تریبون‌هایی کە شبانە‌روز در خدمتشان است پخش می‌نمایند اما من شخصا از مریم رجوی و ارتش آزادی‌بخش مجاهدین می‌خواهم برای اثبات این ادعاهای پوشالی هم کە شدە افرادی که در تیرانا اسیر نمودەاند را آزاد نمایند، آزادی مردم ایران پیشکش.

سازمانی که نه گذشته‌ی روشنی دارد نه امروز چیزی جز دلارهای مبهم فقط می‌تواند دوباره بانی خلق یک استبداد جدیدتر و وحشیانه‌تر گردد، استبداد دینی دیگری کە اینبار نە با رهبریت خمینی کە اقتصاد را مال خر خواند بل با چهرە و بزک اروپانشینانی کە مدارک رشتە‌ی اقتصادشان را در کالج‌های معروف و پر آوازە اروپا دریافت نمودەاند، برای فهم مطلب همان بس کە بدون هیچ دلیلی از لیست تروریست‌ها خارج گشتند و آزادانە بە گروگانگیری و اسارت اعضای خود در قلب اروپا می‌پردازند.

از دیگر سو امروز در مجالس سالانە و شاهانە این حزب در خارج از کشور سعی در معرفی آنان چون حکومت تشکیل شدە خارج از کشور را دارند، دستی چوب و دست دیگر شیرینی و دادن تذکر بە حکومت رانت‌خوار با نسلی از حکام کمتر مطیع چون سابق کە در صورت عدم کرنش و کمکاری، بدیلتان موجود و آمادە‌ی خدمت بی‌شائبە می‌باشد.

بعد از جنگ و در سایەی همان صلح کذایی قتل‌عام زندانیان سیاسی آغاز گشت. مردم زحمتکشی کە متحمل مخارج سنگین مالی و جان جنگ بودند اعتراضاتی و خواستە‌هایی داشتن و برای سرکوب آن و زهر چشم گرفتن از همە‌ی رژیم خونخوار دست بە اعدام‌های وسیعی در سراسر ایران نمود، بە یکی از دلایل آن کشتار و نقش سازمان مجاهدین در بالا اشارە‌ی مختصری نمودم، تابستان ٦٧ نمونە‌ی یکی از جنایات نابخشودنی و فراموش نشدنی رژیم است و اما پس از هر ویرانی شعار بازسازی قابل فهم است، پس از هشت سال جنگ و ویرانی حال کە امپریالیسم بە اندازە‌ی ضرورت اسلحە و ادوات جنگی فروختە بود اکنون زمان سرازیر شدن سیل انحصارات امپریالیستی بە بازار ایران بود کە بە همان اندازە کە از جنگ سود حاصل نمودە بودند دو چندان در فروش کالا و پروژە برای آباد کردن بهرە‌ور گردند.کە صد البتە ما هنوز هم شاهد ویرانە‌ها در جنوب ایرانیم کە این خود فصلی جدا از بحث است. اتفاق دیگری کە از لحاظ تئوری نیروهای سیاسی را عاجز از تجزیە و تحلیل درست از اوضاع نمود، جریان گروگانگیری بود کە گویا رژیم ضد امپریالیسم است در حالی کە امپریالیسم برای سودبری خود در آن برهە‌ حاضر بە قبول بدتر از گروگانگیری بود و بعد از مدتی با کسب مبالغ هنگفتی بابت خسارات گروگانگیری در جریان مذاکرات از ایران کە البتە اسناد این واقعە بعدها رویت گشت، مشخص شد کە تمامی آن خیمە‌ شب‌بازی نیز ساختە و پرداختە‌ی اتاق فکر آمریکا بود. سپس مسئلە‌ی هستە‌ای مطرح شد و اینکە دسترسی ایران بە بمب اتم موقعیت جهان را در معرض خطر قرار می‌دهد و تحریم‌هایی کە در این رابطە بسیار حساب شدە در قبال قطعنامە‌های سازمان ملل بە ایران تحمیل شد و در رابطە با این بە اصطلاح تحریم‌ها، منافع هنگفتی را کمپانی‌ها و انحصارات امپریالیست بدست آوردند. هر چە بیشتر بە عمق بحرانهای رژیم بنگریم، بهتر متوجە می‌گردیم کە تمامی این بحرانها برنامە‌ریزی شدە و بە زعم روز جامعە‌ی ایران از اتاق‌های فکر امپریالیسم دیکتە گشتە و قصد بدست آوردن بازار بهتر برای خودشان و ضمانت عمر و بقاء رژیم و خالی نمودن عرصە برای رژیم خونخوار بە قصد سرکوب و کشتار عریانتر زحمتکشان و انقلابیون بە بهانە‌های مختلف جاسوسی و آشوب و امثال هم بود.

 

لینک قسمت سوم:‌

https://jinhaagency.com/fa/all-news/content/view/16025?page=2