بازگشت دختران دانشجو به خوابگاهها، چالشی دور از انتظار
بعد از دو سال تعطیلی خوابگاههای دانشجویی، دختران دانشجو در بازگشت حضوری به تحصیل با مشکلات همیشگی و محدودیتهای مرسوم برای دختران مواجه شدهاند.
همهگیری کرونا دو سال کلاسهای حضوری دانشگاهها را به تعلیق درآورد؛ حالا بعد از ۲۴ ماه دانشجویان به دانشگاه باز گشتهاند و کلاسهای حضوری از سر گرفته شده است. در این بین موضوع خوابگاههای دانشجویی مخصوصا برای دختران به موضوعی داغ بدل شده است. محدودیتهایی که همیشه وجود داشته و حالا شدت گرفته، سوژه داغ این روزهای محافل دانشجویان است.
در گزارش پیش رو تلاش شده تا در گفتوگو با سه دانشجو به چالشهای مختلف دانشجویان در خوابگاههای دخترانه پرداخته شود.
چالش بزرگ، نداشتن فضای شخصی
میرا ۲۴ سال دارد دانشجوی کارشناسی مهندسی صنایع در دانشکده فنی دانشگاه تهران است و از شهرکرد به تهران آمده تا در دانشگاه تحصیل کند. او درباره چالشهای خود و همخوابگاهیهایش میگوید: فضا کاملا خفقان دارد. طوری که ما مدام زیر ذرهبینیم و مدام در چالش با مسئولان خوابگاه هستیم. هیچ فضای شخصیای نداریم و اگر کسی کمی دیرتر از ساعت مقرر به خوابگاه برگردد باید نه تنها خودش بلکه خانوادهاش با این همه فاصله جغرافیایی پاسخگو باشند. بعد از دوسال امیدوار بودیم رویه دیگری بر کوی دانشگاه حاکم شده باشد اما اوضاع سختتر شده که بهتر نشده است.
میرا همچنین فضای خوابگاه پس از پاندمی را خالی از پروتکلهای بهداشتی توصیف میکند و میگوید: بهجای سختگیری برای رعایت بهداشت فردی و واکسینهبودن همه دانشجویان مقیم خوابگاهها بیشتر سختگیری بر موازین کهنهای است که هیچ همخوانی با روح زمانه و زیست امروز جوانان ندارد. آنها با این نوع نگرش ما را از تحصیل دلزده و ناامید میکنند. ما میخواهیم درس بخوانیم و بابت این درسخواندن باید زیر ذرهبین بیهودهای باشیم که نظام دانشگاهی امروز ایران برایمان تدارک دیده تا ما را از داشتن حداقلهای یک زندگی آسوده محروم کند. ما دوست نداریم با دلنگرانی برای سلامت جسممان به سلامت روانمان نیز با بودن تحت نظارت آنها آسیب بزنیم. ما فقط یک فضای امن و سلامت میخواهیم تا بتوانیم برای آینده تیره و تاری که در انتظارمان است خودمان را کمی آماده کنیم.
دوربین مداربسته برای کنترل فضای خصوصی
لیلا ۳۲ ساله است و در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تبریز تحصیل میکند. او میگوید حالا که بعد از دوسال از ملایر به تبریز آمده است توقع تغییر رویه داشته اما نه تنها رویهای تغییر نکرده بلکه بهخاطر سیگاریبودنش تهدید به تعلیق از تحصیل هم شده است. او توضیح میدهد: در خوابگاه ما را انگار زندانی کردهاند. در فضای متعصبی مثل تبریز ما نمیتوانیم خودمان باشیم و سیستم اداره خوابگاهها هم به این موضوع دامن میزند. تصور من این بود که وقتی برای پایانبردن تحصیلم امسال به دانشگاه برمیگردم شاید با فضایی کمتر خشن روبرو شوم اما واقعیت این است که ما در خوابگاهها ایزوله هستیم. اجازه نداریم سبک زندگی خودمان را داشته باشیم شاید اگر آنقدر پولدار بودیم که میتوانستیم خانه شخصی اجاره کنیم لازم نبود این همه تحت نظارت و کنترل باشیم و تحقیر شویم. بدبختی ما در ایران امروز این است که به اندازه کافی پول نداریم و از طبقهای هستیم که مجبور است به حداقلها تن دهد چون امکان مالی ندارد. روزی که به خوابگاه بازگشتم و دیدم حتی در فضای عمومی سوییتهای ما دوربین مداربسته نصب شده حیرت کردم و بعد که علت را جویا شدم گفتند میخواهیم مطمئن شویم کسی به کسی آسیبی نمیرساند و همه پروتکلهای بهداشتی را رعایت میکنند! من نمیدانم ما قرار است چه آسیبی به هم برسانیم اما زندگی در این فضای خفقانآور کابوس ماست. زندگیمان را تبدیل به جهنم کردهاند و حالا دیگر دغدغه ما نه صرفا تحصیل که داشتن فضایی از آن خودمان است فضایی که در آن زیر دوربین مدار بسته و نگاه غریبه نباشیم.»
گرفتن فضای خصوصی از دانشجویان نکتهای است که امنیت روان آنها را تهدید میکند و میتواند حتی برای آنها افت تحصیلی در پی داشته باشد. لیلا میگوید: با این معضلات من فکر میکنم چرا باید درس بخوانم؟ چرا باید زندگیام را در معرض نگاه کسانی قرار دهم که نمیدانم اصلا چه کسی هستند و چرا باید مرا دید بزنند؟ من احساس ناامنی دارم و این مرا از درسخواندن هم دلزده کرده است.
آزار دانشجویان، پررنگتر از رفاه آنهاست
تارا ۲۱ سال دارد و در رشته نگارگری دانشگاه الزهرا تحصیل میکند. او از همدان به تهران آمده و تازه اولین بار است که فضای خوابگاه را تجربه میکند. او میگوید توقع دارد سلامتی بعد از پاندمی در اولیت مدیران خوابگاه باشد اما این چنین نیست: کلاسهای ما تازه شروع شده و به خوابگاه برگشتهایم. ما توقع داشتیم فضای خوابگاه فضایی باشد که سلامت دانشجویان را هدف قرار میدهد اما مدیران خوابگاه بیشتر برایشان مهم این است که ما را به لحاظ اعتقادی تفتیش کنند و حس بیگانگی و سرخوردگی را به ما القا کنند. حس این که اگر شبیه آنها نیستیم اصلا حقی برای درس خواندن و تحصیل هم نداریم. در این فضا تبعیض هست و این تبعیض باعث میشود حتی بین افرادی که در یک واحد با هم زندگی میکنند مشکلاتی به وجود بیاید. درواقع آنها نه تنها مشکلات بین افراد را حل و فصل نمیکنند بلکه به آن دامن میزنند. رشته من رشتهای است که کار عملی زیادی دارد و احتیاج به یک فضای امن و آسوده دارم تا بتوانم ژوژمانهایم را آماده کنم اما در خوابگاه مدام مضطربم که مبادا حاشیه تازهای اتفاق بیفتد. درواقع آن چه اصلا اهمیت ندارد سلامت دانشجویان است. چه سلامتشان دربرابر کرونا چه سلامت روانشان. توقع ما داشتن یک خوابگاه امن و بیحاشیه است. فقط همین.
سیستم سخت نظارتی در خوابگاهها همیشه وجود داشته است. چیزی که به نظر میرسد راهی برای کنترل بر بدنهاست. برای سرکوب آنها و تبدیل آنها به پیروی مطلق نظم عمومی.
منبع: رادیو زمانە