اتحاد و مبارزهی مشترک زنان یگانه راه برونرفت از سیستم حاکم بر جهان است... (۵)
بحرانهای سرمایەداری کە نقطەی عطف آن ٢٠٠٧ و اوایل ٢٠٠٨ میلادی بود، با توجە بە تجارب زرین و دستاوردهای کلان اقتصادی از جنگ اول و دوم جهانی میدانستند کە برای از بین بردن و یا تضعیف بحران جنگ تنها مداواست و کجا برای آغاز جنگ جهانی سوم بهتر از خاورمیانە کە سالها بود ملتهب بنظر میرسید. حرکتهای مردمی کە بعدها بهار عربی نام گرفت سرمایەی جهانی را بە وحشت انداختە بود، اینبار در لباس مذهب و دفاع از اقلیت شیعە کە ایران پرچمدار آن بود همانطور کە در جریان جنگ دوم جهانی هیتلر بە بهانەی دفاع از نژاد آریا و اینکە در ممالکی کە در اوائل مورد حملە قرار گرفت بە بهانەی دفاع از اقلیت ژرمن بە آن کشورها حملە و لشکرکشی نمود و کلید جنگ دوم جهانی زدە شد البتە با همکاری استعمار پیر انگلیس کە بە ظاهر دشمن آلمان بود، همان نسخە در خاورمیانە با شعار دفاع از اهل تشیع و سنی آغاز گشت. برنامەای کە سە دهە پیش برایش سرمایەگذاری عظیمی در افغانستان نمودە و تندروهای مذهبی طالبان را تحت فرمان و کنترل خود داشتند و در منطقەی ایران نیز از سال ١٣٤٢ در رشد و پشتیبانی از نیروی مرتجع شیعە چیزی کم نگذاشتە و اسباب بازی از هر سو فراهم بود.
بسی شاماری
جمهوری اسلامی کە دستنشاندە و ساختە و پرداختەی امپریالیسم است در لباس دفاع از اقلیت شیعە کە مورد ظلم قرار گرفتەاند بە صورت ناجی شیعیان در جهان اسلام و کمکهای زیادی کە بە کشورهایی کە شیعیان در آن ساکن بودند و مسلح نمودن و سازماندهی آنان در آن کشورها، نقش پیادەی نظام سرمایەداری جهان را در جنگ سوم جهانی بە عهدە گرفت. جریان حزباللە لبنان، حماس در فلسطین، حوثیها در یمن و شیعیان در بحرین و دفاع از نظام منفور بشار اسد در سوریە کە با خیزشهای مسالمتآمیز و اعتراضات مدنی در تمام سوریە مردم خواهان برچیدە شدن نظام فاشیستی بودە و تبدیل آن تظاهرات مدنی بە جنگ داخلی و مشارکت سنگین در این جنگ بە نفع رژیم بعثی اسد کە بە همراە پدرش چندین دهە است در نهایت قساوت و بیرحمی سوریە را در قالب حزب فاشیستی بعث کە همان پانعربیسم را در زمان صدام در عراق و سوریە رهبری میکردند، و در مقابل شیعە، سنی میباشد کە مدتها بود در لباس القاعدە و ترورهای کور و وحشیانە در سطح جهان شناختە شدە بود و چون کم کم تاریخ مصرفش رو بە انقراض میرفت لذا این بار امپریالیسم این جبهەی سنی را در لباس داعش رشد دادە در مدت زمان کمی با توجە بە کمکهای وسیع مالی سرمایەی جهانی، سازماندهی نمودە و در منطقە در زیر لوای دفاع از سنیها کە ظاهرا بدست شیعیان قتلعام میشدند، ماموریت دفاع از مذهب سنی و جنگ با شیعیان کە در واقع جنگ با تمامی جهان متحد بود کە حتی در این رابطە نیز جریانات سیاسی کە هموارە دنبالەرو بودە و شناخت کامل و جامعی از منطقە و جهان نداشتند در این رابطە هم دیگر بار عاجز گشتند. جریان فاشیسم ترکی در ترکیە در این رابطە بسرعت رشد کردە علنا در لباس مذهب سنی و زبان ترکی جریان نئوعثمانی را تبلیغ و ترویج میکرد و تمامی جهان علنا بر روی این فجایع کە در منطقە بە سرعت شکل میگرفت چشم فرو بستند. اما بە مثابەی ضربالمثل مشهوری کە میگوید در جریان مبارزە رشد آگاهی سیاسی تودەهای زحمتکش هر روز بە مثابەی چند سال در خفقان و دیکتاتوری زندگی کردن، رشد مینماید.
رشد و آگاهی سیاسی طبقەی زحمتکش طبیعتا آنان را در جهتی سوق میدهد کە منافع طبقاتی خویش را در آن راستا میبینند و عملا برای آن جانفشانی و از خودگذشتگی مینمایند کە در این راستا در جریان جنگ سوریە در روژآوا جریانی شکل گرفت و مقاومت مردم کە در واقع امر، مدافع منافع تمامی خلقهای تحت ستم و زحمتکشان را بدور از هر گونە وابستگی و تعلق مذهبی و ملی و فقط با اتکای بە نیروهای مردمی در مقابل تمامی ارتجاع و فاشیسم در منطقە ایستادگی کرد و توانست با تحلیل دقیقی کە از تضادهای منطقە داشت و نیز ارائەی راهکارهای مترقی در مدت زمانی نە چندان طولانی با پایداری و مقاومت حماسی کە در جنگهای مختلف با گروههای درگیر و علیالخصوص داعش داشتند، شکست فاحشی بە آنان آورند. تحمیل شکست بە این جریان ارتجاعی کە با ساخت و پاخت امپریالیسم و بە رهبری اردوغان تشکیل شدە و کشور ترکیە بعنوان پایگاە مهم و شاهراە اصلی داعش در تمام دنیا شناختە شدە بود. از هر کجای دنیا مرتجعین از طریق ترکیە آزادانە بە داعش میپیوستند، ترکیە نهایت مساعدت و همکاری را در این رابطە انجام داد تا حدی کە هتلهای مخصوص و ترانزیتهای جداگانە کە بە جرات میتوان گفت بە مثابە تشکیل دولتی در دولت شدە بود و داعش کە بە ظاهر مستقل عمل میکرد و ابوبکر بغدادی را چون خلیفە بە جهانیان معرفی کردە بودند ولی در واقع رهبری در دست فاشیست تورک نو پا، اردوغان بود. در بسیاری از موارد علنن نظامیان ترک همراە با داعش مشترکا بر علیە نیروهای مترقی و مردمی میجنگیدند و تبلیغات عظیم اینترنتی و پخش فیلمهایی دال بر پیروزی داعش و پیشرویشان در عراق و تسلیم تقریبا تمامی ارتش عراق و پیشروی داعش تا محاصرەی بغداد، شکستناپذیری داعش را در دنیا تبلیغ میکردند کە این ظاهرا فاتحان جنگ شیعە و سنی در روژآوا چنان شکست مفتضحانهای را از نیروهای مترقی و مردمی خوردند کە بە مثابەی جنگ دوم جهانی و شکست محاصرە لنینگراد و پیشروی ارتش سرخ کە بە شهادت اکثر مورخان سر آغاز شکست هیتلر از همان شکست محاصرە استالینگراد شروع شد و نهایتا در برلین بە خودکشی هیتلر انجامید. ارتش سرخ اولین ارتشی بود کە بە خاک آلمان وارد شد و چند روز قبل از متفقین بە برلین رسید. جنگ خانە بە خانە در آنجا با سپاە شکست خوردەی هیتلر را آنان بە اتمام رساندند. داعش هم در جریان محاصرەی کوبانی و مقاومت حماسی و قهرمانانەای کە در کوبانی کە همانا استالینگراد روژآوا میباشد. شکستن محاصرەی غاصبانەی کوبانی سرآغاز شکستهای بعدی داعش از نیروهای مترقی و مردمی بود کە در نهایت در چند سال پیش آخرین بقایای این جریان مرتجع و ضدانسانی در دیرالزور توسط نیروهای مترقی کە حالا بە اسم ارتش دموکراتیک سوریە نامیدە میشود از بین رفت. و در دە سال گذشتە در روژآوا با پاسداری از مردم و دفاع از خواستهای بر حق مردم آنجا، چندین کانتون تشکیل و ادارەی این کانتونها توسط کمونها و شوراهای مردمی و آزادیهای وسیع سیاسی انجام میگیرد و مشارکت عظیم زنان در سطح رهبری این کانتونها و شوراهای مردمی و در ارتش دموکراتیک سوریە چشمگیر میباشد.
اما اگر بە بحث اولیە برگردیم کە زیگزاگهای امپریالیست در منطقە توسط جمهوری اسلامی یا همانا پیادە نظام سرمایەداری جهانی در منطقە، حوثیهای یمن و جنگ با عربستان و همزمان کشورهای خلیج از ترس مترسکی بە اسم جمهوری اسلامی و اینکە حمایت از دولتهای مرتجع عربستان و حوضەی خلیج فارس و تعرضات به تهدیدات ایران و همزمان حزباللە را در لبنان تقویت کردند، لبنانی کە همیشە بە مثابەی حیاط خلوت عربستان بە حساب میآمد و بە قدرت رساندن حزباللە در انتخابات آنجا در پارلمان و در هیئت دولت و حتی رئیسجمهور لبنان را نیز در صف حزباللە قرار دادن و همزمان پس از هفتاد و اندی سال مبارزات برحق مردم فلسطین و اینکە جامعەی جهانی بالاخرە بە این امر راضی شدە بود کە دو دولت عرب و یهود در کنار هم و بە صورت مسالمتآمیز زندگی نمایند. در چنین موقعیتی کە فلسطین کم کم از طریق مدنی و دیپلماسی میتوانست عقبنشینیهایی را بە اسرائیل تحمیل نماید، جریان حماس بوجود میآید و با اعتقادات بە ظاهر مذهبی و رادیکال اعلام مینماید کە اسرئیل متعلق بە فلسطین است و باید این کشور از ریشە نابود گردد و با شلیک راکت بە خاک اسرائیل و ترورهای کور و ضد مردمی و اشغال بخش وسیعی از کرانەی غزە و اعلام حکومت خود خواندە، مناسبترین و بهترین فرصت طلائی را در اختیار جناح محافظەکار و جنگطلب اسرائیل قرار داد کە بە قدرت برسند و در اذهان عمومی دنیا خود را قربانی ترور و راکتپراکنی حماس نشان دهند و بدین ترتیب تمامی فرصتهائی را کە فلسطینیان در چند دهە مبارزە بدست آوردە بودند، همە از بین رفت.
اگر در این رابطە هم کمی تعمق و تفکر نمائیم بە این نتیجە خواهیم رسید کە جریان حماس هم ساختە و پرداختەی اطاقهای فکر امپریالیسم میباشد برای از بین بردن دستاوردهای ملت تحت ظلم و ستم فلسطین، چندی پیش انتقال سفارتخانەی آمریکا بە اورشلیم و سپس تائید و بە رسمیت شناختن دولت اسرائیل دلیلی واضح بر اثبات بازی امپریالیست جهانی با احزاب مردمی و تشکیل اپوزسیونهای دستنشاندە جهت رسیدن بە آماج کثیف خود بودە است. امروز اسرائیل میرود تا نقش آمریکا را در منطقە بازی نماید و آمریکا کنترل از راە دور و ادامە بە جنگ نیابتی در منطقەی خاورمیانە را بە نفع منافع خود در دراز مدت میبیند. بازفرستادن نیروهای ناتو و آمریکا از افغانستان و اجازە بە رشد سریع و غیر باور طالبان و تسخیر چیزی حدود ٨۵٪ از خاک کشور در همین راستا میباشد. سیستم ضد بشری سرمایە آزمونهای فراوانی از تشکیل اولین حکومت اسلامی توسط داعش بدست آورد، مرکز خلافت و فرماندهی باید در کشوری قرار گیرد کە اولا مشکل کمبود نیروی سرباز جانفشا در راە ایدئولوژی موجود نبودە، دوما نیروهای مردمی و چپ و پیشرو رشد چندانی نداشتە باشند و کدام مکان بهتر از افغانستانی کە در بیش از سە دهەی گذشتە با سرمایەگذاری آمریکا کە اذعان رهبرانشان، نە تنها ابائی ندارند بلکە با افتخار در موردش کتاب چاپ و نشر نمودەاند سرباز جانفشای دین پرورش دادە و در دیگر ممالک همجوار از طریق حکومتهای حاکم فشار غیر قابل تحملی بر مسلمانان آوردە، کوچ اجباری و کشتار دستەجمعی همگی زمینەی انزجار از حکومتها و دیگر نژاد و آئین را در فوج عظیمی از مسلمانان بوجود آوردە و منطقە بە بمب ساعتی تبدیل گشتە کە هر لحظە انتظار انفجار آن میرود. آری تشکیل و اعلام حکومت اسلامی سنی در جوار ایران با حاکمیت شیعە پیوند مقدسی را برای جنگی فرسایشی و دراز مدت در منطقە ایجاد نمودە کە البتە متضرر فقط مردم و در آن میان بیشتر زنان و کودکان میباشند.
اما باتلاق عراق و شکست آمریکا در باتلاق خود ساختەی عراق بە مثابە حفرەی سیاە در فضا برای آمریکا تجلی میگردد. آمریکا با متحمل شدن هزینەی سنگینی کە در رابطە با لشکرکشی بە عراق متحمل شدە بود و همین خود یکی از مسببان بحران سرمایەداری و امری در تشدید آن بحساب میآید و نهایتا خروج قسمت عمدەی ارتش آمریکا از عراق و اینبار باز هم ناجی سرمایەدار جهانی جمهوری اسلامی، بە سازماندهی و تسلیح شیعیان عراق پرداختە و حشد شعبی کە در معنای فارسی آن همان بسیج و نیروهای بسیجی در ایران را برای سرکوب مردم تشیکل داد. در عراق حشد شعبی بە دفاع و مقاومت در مقابل نیروهای سنی کە قسمت زیادی از شهرهای سنینشین از جملە موصل، تکریت، امارە، فلوجە و در کنترلشان بود و همکاری گروههای مرتجع حزب دموکرات کوردستان و اتحادیهی میهنی کوردستان کە عمدتا وابستە بە ترکیە و بخش عظیمی از اتحادیهی میهنی کوردستان تحت نفوذ اطلاعات ایران بودە و اینکە ظاهرا با داعش میجنگند، ولی در واقع بیشتر امور تدارکاتی این گروە آدمخوار از طریق حزب دموکرات کوردستان مخفیانە انجام میگرفت و حتی فروش نفت داعش در مناطقی کە در تصرف داعش بود از طریق حزب دموکرات کوردستان و گاها اتحادیهی میهنی کوردستان مخفیانە بە ایران و ترکیە صادر و ارزان فروختە شدە و این امر در تامین مخارج داعش نقش بسزایی را داشت. در همین اثنا، همانطور کە قبلا بە آن اشارە نمودم فروش چندین میلیارد دلاری اسلحەی امپریالیسم بە کشورهای مرتجع و مدخل آشوب منطقە و واردات جنگی در بحبوحەی شکست محاصرە کوبانی قابل به ذکر است. پس از حماسەی کوبانی و شکست افسانەی شکستناپذیری داعش، در مقابل ارتش دموکراتیک سوریە در روژآوا، این گروە مرتجع نیز تاریخ انقضایشان نزدیک شد.
حال زمان ترفند دیگری بود، تشکیل جبهەی بینالمللی ضد داعش و سر کیسە کردن کشورهای اروپائی کە این نیز خود منافع سرشار دیگری برای امپریالیسم آمریکا بە همراە داشت. ناگفتە نماند کشورهای درگیر در منطقە کە ظاهرا منافع خود را دنبال میکردند اما در اصل پیادە نظام آمریکا در صحنەی جنگ و منطقە یعنی ایران و ترکیە، سعی کردند کە با ترفندهایی این بحران را بە درازا کشانند تا بتوانند هر چە بیشتر منافع خود و امپریالیسم را گارانتی نمایند. از طرفی و با همکاری و نوکری گروههای خودفروش شرق عراق، حزب دموکرات کوردستان (PDK) و اتحادیهی میهنی کوردستان(YNK) برنامەی رفراندم خودمختاری کوردستان را تدارک دیدند. در این شرایط باز هم بە سردرگمی و عاجز ماندن دیگر احزاب سیاسی فعال در منطقە برخورد مینماییم آنان توان برداشت صحیح از بطن رفراندوم و تشکیل احتمالی دولت کوردی را نداشتە و در برخورد و تحلیل دچار تزلزل گشتند. در چنان شرایطی کە در منطقە حاکم بود، در بحبوحەی جنگ جهانی سوم و اینکە کوردستان عراق در محاصرەی چند کشور فاشیستی ترکیە، عراق، سوریە و ایران قرار دارد و خود هیچگونە توانی برای ارتباط و تجارت و همکاری بازرگانی بدون واسطە قرار دادن یکی از کشورهای نامبردە را ندارد. این رفراندوم یا بە عبارتی فرزند ناخواستە و نابجا بە چە دردی میخورد و چە معنایی داشت بجز آنکە اذهان عمومی را از تضاد عمدە در منطقە بە جهتی دیگر سوق دادە راە را برای لشکرکشی ترکیە فاشیست بە بهانەی حمایت از ترکمنها باز نماید.
همانطور کە قبلا اشارە نمودم همان دلیل لشکرکشی هیتلر قبل از جنگ جهانی دوم بە چکسلواکی، اتریش، لهستان و بعدها حتی روسیە بە بهانەی دفاع از اقلیت ژرمن بود. این زمان و بە میمنت رفراندوم اردوغان همچون استادش هیتلر مدعی دفاع از ترکمنهایی گشت کە بعد از قرارداد لوزان تاکنون ترکیە مدعی مالکیت آن منطقە میباشد و از آن طرف موصل و کرکوک از طرف ایران بە بهانەی دفاع از شیعیان مورد سوءقصد و تصرف قرار گرفت. لازم بە ذکر است کە رفراندوم حق طبیعی هر ملت تحت ستمی است اما در شرایط و زمان سنجیدە، کوردها در این رابطە در مقاطع مختلف تاریخی تجارب گرانبهایی را دارا میباشند. از زمان جنگ بر علیە عثمانیها و قول و قرار آتاترک کە گویا در قبال مشارکت در انتخابات بە آنان حق حضور در پارلمان دادە خواهد شد، کە پس از بە مسند نشستن این امر هیچگاە جامەی عمل بە خود نپوشاند. یا جمهوری مهاباد بعد از جنگ دوم جهانی و یا جریان شیخ سعید در سلیمانی و ملاقاتهای آنان با بغداد و یا با انگلیسیها نیز به همین منوال بود.
در تمامی جریانات ذکر شدە با از خود گذشتگی و فداکاری و جانفشانی صادقانە همیشە عدەای از بهترین فرزندان خود را از دست دادەاند و بە مثابەی جریان بارزانی در سال ۵٧ و تلفات سنگین مردمی و در نهایت فرار بارزانی خائن و خانوادەاش بە ایران و سپس آمریکا و ماحصل آن سرسپردگی و نوکریشان در ٣٠سال گذشتە بە فاشیسم ترک و ایران بود. در همین رابطە نیز بە بهانەی رفراندوم و بعد از شکست داعش در جریان حملەی جبهەی بینالمللی در موصل و تکریت و امارە و انسجام بیشتر حشد شعبی و سازماندهی آن از طرف سپاە قدس ایران قابل ذکر است. اکنون حشد شعبی در سطح بالایی در حد یک ارتش توان نظامی داشتە، نوک حملە را بطرف باشور عراق گرفتە و خواستار آن است کە اقلیم باید بە مناطق قبل از حملەی داعش برگردد و نهایتا تصرف بیش از ٦٠٪ از مناطق نفت خیز کرکوک و خانقین و مندلی و کشتار زیادی از مردم در کرکوک و علیالخصوص شهر دوز را بهمراه خواهد داشت. حکومت اقلیم بە رهبری دو جریان سرسپردە کە اساسا توسط دو خانوادەی بارزانی و طالبانی ادارە میشود، در نهایت با حقارت و پستی عقبنشینی نمودند و این دستاورد رفراندوم بارزانی برای استقلال کوردستان باشور عراق بود کە ساختە و پرداختەی سازمانهای اطلاعاتی میت و سازمان اطلاعات ایران بود برای رسیدن بە اهداف شومشان کە همانا تصرف خاک و لشکرکشی بە آنجا بود. در رابطەی دسترسی بە مناطق بیشتر خوشبختانە با هوشیاری نیروهای انقلابی و مردم تا حد زیادی از کشتار بیشتر مردم بیدفاع جلوگیری شد وگرنە این جریانات حاکم کە در دیوزەگری و سرسپردگی از هم گوی سبقت را میربایند قصد جلوگیری از پیشروی بیشتر را نداشتند. همانطور کە شنگال دو دستی بە داعش تقدیم شد و ما شاهد آن قتلعام و جنایات قرون وسطایی بودیم کە در قرن اخیر بیسابقە بود شاید بە جرات بتوان آن را مشابە قتلعام مردم رواندا در اوائل دهەی ٩٠دانست. شنگال هم در مقایسەی کوچکتری بە مثابە رواندا و در مورد بە بردگی گرفتن زنان و دختران ایزدی و بە فروش رساندن آنان در بازارهای جهانی داعش و جنایاتش از رواندا هم سبقت گرفت.آن زمان حزب دموکرات کوردستان مسئول حفاظت از شنگال بود و همانگونە کە قبلا اشارە نمودم دودستی منطقە را تحویل مزدوران داعش داد و اگر در آن برهەی تاریخی دخالت سریع و بە موقع حزب کارگران کوردستان نبود، چە بسا ابعاد جنایات و فاجعە بسیار عمیقتر میشد. مبارزان حزب دموکرات کوردستان با دفاعی حماسی در اوائل با نیروی کمی کە در منطقە حضور داشت در مقابل جانوران داعش ایستادە و بسیاری از مردم شنگال را نجات دادند.
با توجە بە مختصری از اتفاقات حول و حوش کە بە آن اشارە نمودم در تمامی موارد با کمی دقت میبینیم کە جمهوری اسلامی تماما اهداف آمریکا را در منطقە حفاظت مینماید. حشد شعبی و نیروهای آمریکایی مشترکا در فرودگاه قَیوان در کرکوک مستقر میگردند و در تمامی موارد همکاری نزدیک داشتە منافع مشترک دارند. اما اگر کمی بە گذشتە برگردیم و بار دگر بحرانهای جمهوری اسلامی را مرور نمائیم از بدو روی کار آمدن تا بە امروز، تمامی بحرانهای ذکر شدە از طرف اطاق فکر آمریکا ساختگی، برای بقاء بیشتر حکومت و بە مردم تحمیل گشت. امپریالیسم برای دوشاندن کشورهای مرتجع منطقە از ترس مترسک هولناکی چون جمهوری اسلامی در تمامی دستدرازی کردنها و دخالتهای ایران در منطقە سکوت را برگزید تا سود بیشتری از طریق جنگافروزیهای حکومت ایران بە جیب زند، آزادی عمل برای سرکوب نیروهای انقلابی و جنبشهای رو بە رشد زحمتکشان جامعەی ایران و منطقە داشته باشد. هر زمان کە فشارهای ناشی از نارضایتی از پائین در جامعە و در میان کارگران و زحمتکشان اوج گرفتە ترفندی جدید را برای سرکوب اعتراضات و یا در نطفە خفە کردن جنبشهای مردمی بکار بردەاند. اگر از عهدەی سرکوب و کشتار عریان برنیامدە باشند، سعی در بە بیراهە راندن و منحرف نمودن آن نمودەاند کە در این راستا میتوان بە نمود واضح جریانات حکومتی در اسم و قالب اصلاحطلب اشارە نمود کە گویا خود را اپوزسیون نامیدە و ادعای اصلاح قوانین را دارند.
قوانینی کە در مستحکم شدن همین افراد در روزها و ماههای اول مهرەهای کلیدی بودند کە دستشان بە خون انقلابیون رنگین است اما امروز میانەرو و اعتدالی جلوە مینمایند و پُز اپوزسیون میدهند و حتی در این مورد هم باز مدتها جریانات سیاسی فعال را بە کجراهە بردند، و یا گروهی حتی دنبالەرو آن جریان رنگی دولتی گشتند و بعدها پس از رسوایی این جریان باز نارضایتی از فشار همەجانبە این بار نە تنها از مردم طبقەی پائین، بل اقشار متوسط که در حال حاضر وضعیت فلاکتبار اقتصادی آنان را وسیعا به اقشار کمدرآمد جامعه تبدیل کرده و ناتوانی سرمایەداری در حل معضلات جهانی سرمایە خصوصا پرت شدن اقتصاد ایران از اقتصاد جهانی، دیگر کمکهای امپریالیستی هم نمیتواند از سقوط جمهوری اسلامی جلوگیری نماید. اگر یکبار امپریالیسم در لباس برجام خواست و توانست جان تازەایی بە کالبد پوسیدەی جمهوری اسلامی بدمد و از طریق هواپیما دلار برایش ارسال دارد تا منطقە را هرچە بیشتر ناامن سازد و با ترساندن مردم از خطر جنگ و مشابەسازی ایران با سوریە، ترساندن ملت از حملەی داعش ناآرامیها را سرکوب و خفە کند بە گونەای کە ملت بە هر گونە گرسنگی و فلاکت تن بدهند مشروط بە آنکە امنیتشان تضمین باشد، اما با وصف این ترفند مردم جان بە لب آمدە در دی ماە سال ١٣٩٦اولین جرقەی مبارزات حقطلبانەی خود را بە خشم انقلابیشان زدند. در بیش از صد شهر بزرگ و کوچک شعار اصلاحطلب، اصولگرا، دیگە تمومە ماجرا را سر دادند و آب پاکی را بر دستان کثیف حکومت ریختند. این اعتراضات آنچنان امپریالیسم و جمهوری اسلامی را بە وحشت انداخت کە بە هر ترفندی دست میزدند کە این جنبش را یا سرکوب و یا بە بیراهە بکشند. از قیام دی ماە تا آبان ١٣٩٨هر روز بیش از ٤٠٠ حرکت اعتراضی بطور میانگین در ایران اتفاق میافتاد و جنبش مردمی هر روز در پیشروی بودە و منسجمتر میگردد بە گونەای کە امروز بیش از ١٠۵ شرکت و کارخانە صنعت نفت و پتروشیمی در اعتصاب بە سر میبرند و هر روز بە تعداد آنها افزودە میگردد. اجتماحات و اعتراضات زیادی در سطح کشور بە چشم میخورد و دولت با تمام قدرت قصد بە انحراف کشاندن آن را دارد. نیروهای نفوذی بسیاری در اعتراضات شرکت داشتە و آدرس عوضی بە معترضان میدهند. متاسفانە در چندین مورد هم موفق گشتە کە آن خشم انقلابی را هدایت نمودە بە جلو استانداری و فرمانداریها هدایت نمودە و خواستها را در سطح حتی اگر شدە باز نمودن سد زایندە رود و سیراب نمودن زمینهای از خشکی ترک برداشتە تقلیل دهند و یا نە با مصاحبات انجام شدە از بە اصطلاح معترضین بار گناه و جرم را بر گردن دولت روحانی نهادە و وانمود نمایند کە رهبری از جرم و جنایت بریست. ترفندهای کهنە و نخنمائی کە امروز چون سال ١٣٨٨ چندان خریدار ندارد و مردم میدانند پس از انتصابات و بعد از روی کار آمدن جانی مشهور رئیسی دوران کشتار و سرکوب شدتی دو چندان بە خود خواهد گرفت، دولت و کابینەای متشکل از هیئت مرگ دادگاههای دهەی شصت نمیتواند منادی صلح و مذاکرە باشد. منطقە از نظر سیاسی بە سرعت در حال تغییر چهرە بە اسلام رادیکال است، رهبر اخوانیها اردوغان با لشکری وحشی کە هر روز بە منطقەای اعزام میگردند و امروز تمرکز اصلیشان بر منطقەی کوردستان عراق و نابودی روژآوا است، تشکیل و اعلام ولایت اسلامی در افغانستان و رئیسی در ایران از آیندەی بسیار شومی برای تمام ملیتهای ساکن در منطقە خبر میدهد.
امپریالیسم جهانی اما تئاتر برجام سعی تمام در بە انحراف کشاندن جنبش عظیمی کە در راە است را دارد، رژیم سعی دارد رکود اقتصادی را کە ماحصل ٤٣ سال بورژوازی تجاری است را بە تحریمها تعمیم دهد. رژیم از طریق موتلفەی اسلامی در بازار و حزب کارگذاران کە هر کدام نمایندگی بخشی از بورژوازی تجارت سنتی و مدرن را بە عهدە دارند و اقتصاد ایران را بە بنبست کامل کشاندەاند و یا واحد پول ایران کە هر ساعت ارزشش در نوسان بودە و نزول میکند. رژیم سعی میکند همە را نتیجەی دخالتهای آمریکا قلمداد نماید در صورتی کە خود از روز اول سر مسند آمدنش تا بە امروز در رابطە با اطاق فکرهای آمریکا حرکت نمودە و اکنون هم کە زمزمەی مذاکرات دو جانبە اما غیرحضوری در زیر یک سقف در سوئیس بە گوش میرسد همگی این وقایع و دستپاچگی از تحلیل نمایانگر ترس واقعی هر دو هم آمریکا و هم رژیم ضدانسانی ایران از جنبش عظیمیست کە در راە است. آنان سعی دارند تا بلکە چارەای دیپلماسی برای گریز از بحران یابند و چند صباحی دیگر بە حاکمیت ننگینشان ادامە دهند و این خود هوشیاری دو چندان بیشتر از نیروهای سیاسی و مترقی را میطلبد کە اینبار با توسل بە تجارب گرانبهایی کە از جنبشهای گذشتە دارند اجازە بە مرتجعین و فرصتطلبان ندهند کە دستاوردهای غنی آنان را بە یغما برند. جریانات پرو غرب بە مثابە مجاهدین و سلطنتطلبان کە دارای هیچگونە قابلیت سیاسی و جایگاه مردمی نبودە و در چند دهەی گذشتە پاسیو بودن و مزدوری خود را نشان دادەاند و هر کدام در ارتباطگیری با امپریالیسم و بهرە جستن از کمکهای آمریکا سعی در سبقتگیری از دیگری برای نشان دادن سر سپردگی خویش نمودەاند، جریانات دیگر هم کە در طول زمان قریب بە ٤٣ سال حاکمیت دژخیمان یا سکوت را برگزیدە و غیرفعال بودە و یا هراز چند گاهی پس از منشعب شدن از احزاب مادر عرض اندامی نمودەاند و اکنون کە جنبش مردمی با فداکاریهای بسیاری کە نیروهای مترقی و مردمی در آن نقش برجستەای داشتەاند اکنون بە جنب و جوش افتادە و با همکاری رسانەهای امپریالیستی هر کدام بە نحوی خود را آلترناتیو آیندەی ایران معرفی مینمایند.
پر واضح است کە نه خاورمیانهی امروز، شبه جزیره هند خواهد شد و نه رهبری همچون مهاتما گاندی در منطقه ظهور خواهد کرد تا الگویی برای مقاومت و رهبر و پیشوایی برای مبارزە و رهایی ملتها شود و نە مردمان خاورمیانە باوری بە شیوەی مبارزە از نوع عدم خشونت گاندی خواهند داشت.
تا زمانی که بیرق و پرچم دیکتاتورها، غارتگران، فاسدان و احزاب خارجنشین و یا اپوزسیونهای خودساختەی حاکمین جهان با شعارهای دروغین همچون حمایت از صلح، دموکراسی، حقوق بشر، حق تعیین سرنوشت، حقوق زنان، عدالت و امنیت انسانی تزئین میشود و افراد اپورتونیست و قدرتطلب کە آرزویی جز موجسواری بر قیامهای مردمی جهت رسیدن بە تمنیات فردی و طایفەای نداشتە و تنها فروشندەی رویا و آرزو بە مردم جان بە لب رسیدەاند، تا زمانی کە استعمارگران دیروز در خلعت حمایت از حقوق بشر و با بیرق طرفداری از مردم ظاهر میگردند.
تا زمانی که خلقها و ملل تحت ستم چشم انتظارند کە نیروهای خارجی ناجی افسانەهایشان گردد، نه رهایی و آزادی خود را خواهند یافت و نه آرزوهایشان برآورده میگردد، نه مسائل خلقهای منطقه حل خواهد شد و نه پایانی برای فریب مردم و غارت ثروت و دارایی ملتها، متصور خواهد بود.
با اشارەی کوتاهی کە بە تاریخ مبارزات و انقلاب در منطقە نمودم، مسجل است کە نیروهای استعمارگر و سیستم پول و سرمایە برای حفظ منافع خود در خاورمیانە و تداوم استثمار چندین دهە است کە سرمایەگذاری نمودە و شوربختانە دوران انقضای قرارداد ننگین لوزان هم نزدیک است، پس دورانی را پیش رو داریم مملو از تنش، جنگ، اغتشاش و جنگهای طویل المدت. جنگهائی کە در هر دورە با شعار خاص خود آغاز گشت، دمی سخن از ترویج فاشیسم نژادی و آئینی داشت و بە حفظ و تقویت دیکتاتورهای منطقە انجامید و زمانی پرورش و آموزش و تجهیز نمودن تروریست و بدین سان مشتعل نمودن آتش جنگ و سپس خود را ضد ترور معرفی نمودن و بدینسان جنگهای زنجیرەای کە حاصلی جز کشتار و غارت مردم و سوددهی برای سیستم و دستنشاندەهایش نداشت.
تمامی مسائل ذکر شدە ما را بە این نتیجە میرساند کە با تمام توان پلان و برنامەی آیندەی ایران و منطقە را در پلاتفورمی ارائە دهیم کە در آن خواستەهای تمامی اقوام و ملیتها و زحمتکشان و اقشار پائین جامعە و خصوصا مشارکت وسیع زنان در تمامی عرصەهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ادبی را در بر داشتە باشد. با همکاری تمامی نیروهای سیاسی راستین و صادق و پایبند بە برابری انسانها در این جنبش عظیم کە در راە است ارائە دادە و اینبار با استفادە از تجارب ارزشمند گذشتە این مرحلە از انقلاب را بدرستی شناختە و راە حل دموکراتیک کە منافع تمامی آحاد جامعە را در بر داشتە باشد و بتواند بدرستی از تضادهای موجود میان آمریکا و مرتجعین جمهوری اسلامی و دیگر حاکمان دستنشاندەی کشورهای همجوار بە نفع انقلاب استفادە نمائیم.
شاید زمان آن فرا رسیدە کە نصف نادیدە گرفتە شدەی جمعیت جهان، مستقل و متحد قدم بە میدان گذارد، ملت بزرگ زن کە بە درازای تاریخ مدنیت شرایط مستعمرەای در سیستم مردسالار داشتە و بە وی چون بردەای نگریستە شدە میتواند توازنات را بر هم زند. جنبشهای عظیم مردمی را در اقصی نقاط دنیا با حضور و گاها پرچمداری زنان شاهدیم. ملتی کە بیدار گشتە و پتانسیل تغییر را در هر کلام و گامشان میتوان دید. خالی از لطف نمیباشد اشارە نمودن بە هیئت زنان زاپاتیست کە در چند هفتەی گذشتە مورد استقبال باشکوە مردم در تمامی کشورهای میزبان قرار گرفتند، زنان افغان چون اولین نیروئی کە مسلحانە در مقابل طالبان ایستادە و قصد دارند کە استقامت نمایند تا چون زنان شنگال در بازارهای بینالمللی با نرخ دە دلار بە فروش نرسند، زنان آمریکای جنوبی کە کل آن نیم قارە را برای سیستم ضد زن و ضد طبیعت بە معضلی غیرقابل حل تبدیل نمودەاند، بە زنان معترض و شجاع اروپا کە در مقابل واکسیناسیون اجباری و گرفتن مجوز سفر چگونە هر روز در صفوف مقدم اعتراضات قد علم نمودە بە کنترل دیجیتالی و فاشیسم و نازیسمی کە رو بە رشد هر چە بیشتر در منطقە است نە میگویند. بە زنان دشتهای گرم و سوزان روژآوا کە اسطورەی امروز و الگوی تمامی زنان و مردان آزاداندیش و برابرطلبی گشتەاند کە دل در گرو آزادی دارند و جان خود را در راه مبازە تقدیم مینمایند. آری زمان اتحاد جنبشهای بینالمللی فرا رسیدە تا نشان دهیم بە جرم زن بودن هزاران سال است محبوس در مستعمرەای با دیوارهای بلوری و غیرقابل رویت میباشیم و بردەوار زیستەایم اما با وصف تفاوتهای نژادی، دینی، قومی و ملیتی و قید زمان و مکان وجە مشترکمان جنسیت ما میباشد. جنبش زنان یگانە راە برون رفت از سیستم حاکم بر جهان است کە البتە این اتحاد در آغازین گامهای خویش میتواند همگام با جنبشهای منطقە باشد. آنچە امروز و در حال حاضر در منطقەی خاورمیانە در شرف وقوع است ضرورت اتحاد هر چە بیشتر زنان آن منطقە را نشان میدهد اتحاد و مبارزەی مشترکی کە میتواند از هیزم شدنمان در آتش برافروختە شدە جلوگیری نماید.
رویایی دارم! مبارزە علیە بیعدالتی
پایان
لینک قسمت چهارم:
https://jinhaagency.com/fa/all-news/content/view/16288?page=2
لینک قسمت سوم:
https://jinhaagency.com/fa/all-news/content/view/16025?page=2
لینک قسمت دوم:
https://jinhaagency.com/fa/all-news/content/view/15271?page=3
لینک قسمت اول:
https://jinhaagency.com/fa/all-news/content/view/14734?page=3