افشای داستان یک جنبش فمینیستی فراموششده
نویسندە: الیزابت آرمسترانگ
چگونه تحقیقات میتواند منجر به نوشتن کتابی درخشان شود؟ کتابی که استاد سوفیا اسمیت حتی قصد نوشتن آن را نداشت؟
الیزابت آرمسترانگ، نویسنده و استاد مطالعهی زنان و جنسیت، در اینجا به این سوال پاسخ میدهد. او در گزارش خود از چگونگی تکامل فرآیند تحقیق، تحقیقات خود را پیرامون یک جنبش فمینیستی ضدامپریالیستی و فراملی پیش برد که محققان آن را به کلی فراموش کرده بودند. مسیر پر پیچ و خم این جنبش، او را به سراسر جهان کشاند و سپس به طرز شگفتانگیزی او را به مجموعهی تاریخ زنان سوفیا اسمیت بازگرداند. او موفق شد با کار سخت و خوششانی تمام کتاب خود را به پایان ببرد. نتیجهی جستجوهای او جدیدترین کتابش، «جسد استعمار را به خاک بسپارید: کنفرانس فمینیست انقلابی ۱۹۴۹ (انتشارات دانشگاه کالیفرنیا)» بود. او در این کتاب دلایل خود را به اشتراک میگذارد و با این مبحث شروع میکند که چرا داستان مبهم سال ۱۹۴۹، باید برای همگان شناختهشده باشد. این کتاب همچنین موضوعات مهمی را در مورد جنبش فراملی فمینیستی معاصر و شبکههای رسمی و غیررسمی گروههای زنان در سراسر مرزهای دولت-ملتها در سال ۲۰۲۳ فاش میکند.
«در حین نوشتن یکی از کتابهایم به داستان کنفرانس زنان آسیا پرداختم. بایگانی مورتی نوجوان در موزه و کتابخانهی یادبود نهرو در دهلینو حاوی مطالب فراوانی دربارهی جنبشهای ملی زنان بود. این جنبشها در طول قرن بیستم سرشار از انرژی بودند. من کتابی دربارهی یکی از این جنبشها نوشته و در سال ۱۹۸۱ منتشر کرده بودم. در این کتاب که «انجمن زنان دموکراتیک سراسر هند» نام داشت، به دنبال درک ریشههای این جنبشها در سازماندهی ضداستعماری زنان بودم و هدف اصلیام یافتن نامههای فعالان و مجلات جنبشهایی بود که در دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ شکوفا شده بودند.»
«هاجره بیگم، رهبر یکی از جنبشهای زنان، داستان خندهداری را در سخنان شفاهی خود بیان کرده است. او با نگاهی دقیق به جزئیات، سفر ۴۰ زن هندی را که در سال ۱۹۵۳ برای سومین کنفرانس بینالمللی فدراسیون بینالمللی دموکراتیک زنان چپ به کپنهاگ، دانمارک سفر کردند، توصیف میکند. آنها چند روز پیش از شروع کنفرانس وارد کپنهاگ شدند. ساری و شلوار کامیز خود را پوشیده و به داخل شهر رفتند. چون هنوز زمان زیادی تا شروع کنفرانس داشتند، بیشتر وقت خود را در خیابانها گذراندند. حضور گروهی آنها با ساری در خیابانهای شهر، کافی بود که خیل عظیمی از ساکنین دانمارک را به شدت شیفتهی خود کنند. به گفتهی برگزارکنندگان کنفرانس، ورود آنها، خبر کنفرانس را مؤثرتر از هر اعلامیهای، در سراسر کشور پراکنده کرد و مردم دانمارک برای استقبال از این شرکتکنندگان، در خیابانها رژه به پا کردند.»
کتاب جدید آرمسترانگ در روز جهانی زن در سال ٢٠٢٣ منتشر شد
بسیار مشتاق بودم که دریابم این کنفرانس زنان چپ رادیکال ضداستعمار، که تنها چهار سال پس از پایان جنگ جهانی دوم برگزار شده بود، دقیقا چه بود؟ اعضای فدراسیون بینالمللی دموکراتیک زنان چه کسانی بودند؟ چرا من، که سالهاست در مقام استاد تمرکزم را بر جنبشهای فراملی زنان گذاشته بودم، قبلاً چیزی درباره این فدراسیون نشنیده بودم؟
در جستجو برای یافتن پاسخ این سؤالات، متوجه شدم که زنان آسیایی، آفریقایی، آمریکای لاتین و کارائیب، افرادی هستند که جنبشهای فراملیتی زنان امروزی را ساختهاند. به این نتیجه رسیدم که پایان اشغال استعماری، پایان نژادپرستی سیستمی و پایان فاشیسم، جنبشهای بینالمللی زنان را که در اواسط قرن بیستم ظهور کرده بودند، تقویت میکند.
روند تحقیق و جستوجو به من نشان داد که این داستان پیچیدهای است و حتی محققان فمینیسم فراملی نیز دقیقا نمیدانند ما از کجا آمدهایم. دریافتم که در نهایت دانشمندان سخاوتمندی که دغدغههای مشابهی دارند و زنان عضو جنبش و خانوادههایشان در سراسر جهان، میتوانند بیشتر از هر پژوهشی آموزنده و سرشاز از آگاهی باشند.
زمانی که این پروژه را شروع کردم، تقریباً پنج مقالهی علمی و یک کتاب در دسترس بود که به فدراسیون بینالمللی دموکراتیک زنان اشاره میکرد. این فدراسیون در سال ۱۹۴۵ آغاز شد و تا سال ۱۹۵۳، زمانی که کنفرانس خود را در کپنهاگ برگزار کردند، بیش از ۸۰ میلیون عضو داشت. کتاب با یک داستان خوب شروع شد و مانند یک رمان معمایی ادامه یافت. به مدت شش سال سراسر جهان را جستوجو کردم، در لبنان، هند، هلند، فرانسه تحقیق کردم و در طول همهگیری با دانشمندان بسیاری از اندونزی و چین همکاری کردم. متاسفانه هیچیک از افرادی که در کنفرانس زنان آسیایی شرکت کرده بودند، در قید حیات نبودند و در کل طول شش سال؛ موفق نشدم مطالبی کشف کنم که وقایع، سخنرانیها، بحثها یا قطعنامههای کنفرانس را بیشتر شرح دهد.
مجموعهی تاریخ زنان سوفیا اسمیت، سرانجام در سال ۲۰۱۴ دستاورد خوشیمن و بزرگی به من داد. زنی به نام الیزابت (بتی) بوینتون میلارد را در کنفرانس زنان در پکن ملاقات کردم که مادرش الیزابت (بسی) بل بوینتون نام داشت و از سال ۱۹۰۰ تا ۱۹۰۲ دانشجوی کالج اسمیت بود. خواهرزادهی بتی، اولیویا میلارد، که تحت تأثیر فعالیتهای ما بود، در سال ۲۰۱۱ سوابق بسی را در اختیار مجموعهی سوفیا اسمیت قرار داد. این سوابق تا سال ۲۰۱۴، که بایگانیها به من اجازه دسترسی دادند، هنوز به طور کامل پردازش نشده بودند. بتی به افتخار کنفرانس یادداشتهای روزانه، عکسها، تصاویر و حتی یک دستمال بکر را که توسط زنان چینی بافته شده بود، نگه داشته بود. پس از آن، روند پروژه به آرامی با جستجوی اسناد برنامهریزی کنفرانس، گزارشهای رسمی و همچنین مجلات فعالان و نمایندگان، پیش رفت.
این کتاب درسهای بسیاری را برای جنبشهای بینالمللی زنان امروزی در خود جای داده است:
۱-برای به اشتراکگذاشتن فعالیتهای زنان در سطح گسترده، پلتفرمهای بینالملل بسازید.
۲-رویاها و خواستههای مشترک جنبشهای زنان را پیدا کنید. در اواسط قرن بیستم، این رویا دستیابی به عدالت و صلح، برای ایجاد زندگی سرشار از شادی و شور زندگی برای همگان، چه پیر و چه جوان، بود. تلاش کنید رویاهای مشترک با تمام امکانها و تفاوتهایشان دستنخورده آشکار شوند.
۳-بسیاری از اهداف این زنان در سال ۱۹۴۹ هنوز هم اهداف ما هستند: صلح فعال؛ حقوق برابر برای همه؛ عدالت باروری برای همه؛ استقلال و رفاه اقتصادی برای همه و پایان رفتارهای تبعیضآمیز جنسیتی.