«زنان، جوانان و ملیت‌ها، ٣ گروه تبعیض دیده در ایران هستند»

سیمین صابری: هوشیار باشیم چون مردم از سپردن مجدد زندگی به یک فرد، یک بیت، یک رهبر بیزارند. تا می‌توانیم مردم را با کشورهای دموکرات و حتی نیمه دموکرات آشنا بکنیم.

 

شهلا محمدی

مرکز خبر- خیزش انقلابی کە از شهریور ماە سال گذشتە در ایران بە رهبری زنان و جوانان و پس از قتل حکومتی ژینا امینی بە وجود آمد با وجود همە افت و خیزها همچنان ادامە دارد. این موضوع را با سیمین صابری سخنگوی حزب دموکرات آذربایجان مورد بررسی قرار دادیم.

سیمین صابری، سخنگوی حزب دموکرات آذربایجان، بر اتحاد شکل گرفته بین ملیت‌ها‌ در جنبش «ژن، ژیان، ئازادی» تاکید کرده و خاطر نشان کرد: این خیزش هم ملیت‌ها را شانه به شانه‌ی هم به خیابان‌ها آورد و هم زنان را به عنوان لیدر و رهبران این خیزش از ٢۵ شهریور ١۴٠١ به صحنه آورد.

وی همچنین به استفاده‌ی تبلیغاتی دولت ایران از زنان و با بهانه‌ی پوشش و حجاب اجباری اشاره داشت و افزود: جمهوری اسلامی از بدو حضورش پوشش زنان را به عنوان پلاکارد تبلیغات خودش و نشان دادن اعمال زور، کنترل و اقتدار خودش به شهروندان استفاده کرده است و از سال ۵٨، با به تصویب رسیدن قانون اساسی و نیز قانون حجاب توانسته با گشت ارشاد و انواع سازمان‌های کنترل کننده و امر به معروف، جلوی زن‌ها را بگیرد و به چهره‌ی آنها، رنگ لباس، کفش و هر چیزی که توانستند گیر داده‌اند. این کار به جایی رسید که با قتل دولتی ژینا، ٣ گروه تبعیض دیده، گرد هم آمدند و بزرگترین آنها زنان بودند چون ژینا یک زن بود و بزرگترین جرمش این بود که پوشش به دلخواه و مورد تایید گشت ارشاد نبود.

 

زنان، جوانان و ملیت‌ها، ٣ گروه تبعیض دیده در ایران

سیمین صابری، ضمن بررسی شرایط «٣ گروه تبعیض دیده» در ایران، بر سال‌ها ظلم حاکمیت تاکید داشته و گفت: زن بودن ژینا بسیار مهم بود چون زن‌هایی که کارد به استخوانشان رسیده به خاطر قوانین ضد زن محاوره‌ای و هم قوانين ضد زن مکتوب در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که تمام بی حقوقی‌هایی که در آنجا شکل حقوق به خود گرفته، زن‌ها را به ستوه آورده بود. این همه دخالت دولت در زندگی مردم و در تصمیمات ابتدایی انسان‌ها و بخش خصوصی زندگی انسان‌ها و حتی تا اتاق‌های خواب پیش می‌رود، مردم را به ستوه آورد و زن‌ها دیگر نمی‌خواستند آن پلاکاردهایی باشند که اقتدار جمهوری اسلامی را هر روز در خیابان‌ها به نمایش بگذارند و برای همین جواب اینکه من می‌خواهم پوششم این باشد در تمام دنیا این است که حق تو است اما در ایران این حرف سیاسی می‌شود و حتی یک سیاسی بنیان‌افکن محسوب می‌شود. چون زن‌ها که روسری‌هایشان را آتش زدند در واقع نماد جمهوری اسلامی و مشروعیت آن را به آتش کشیدند و این چیزی نبود که جمهوری‌اسلامی بخواهد آن را بربتابد.

از طرفی ژینا یک جوان ٢٢ ساله بود و تمام جوانان را که از یک دنیای معاصر از زندگی مدرن محروم هستند و یک دوزیستی دارند؛ یعنی در خانه آنطور که می‌خواهند هستند و در بیرون باید یک چیزهایی را رعایت کنند. این جوانان که با اینترنت در ارتباط هستند و می‌دانند که در خارج آزادی در اجتماع چه مزه‌ای دارد، مثل نسل‌های گذشته اطاعت‌گر نیستند و این اتفاق آنها را هم بیدار کرد. حتی کودکان، نوجوانان و به خصوص جوانان در خط اول بودند. جوانان ایران حتی نمی‌توانند مثل کشورهای نیمه دموکراتیک و یا در کشورهای اسلامی همجوار ایران، آزادی داشته باشند.

مورد سوم هم ملیت‌های مختلف است که به تبار ژینا برمی‌گردد. او کورد بود و اولین اعتراضات و اعتصابات به قتل ژینا از کوردستان آغاز شد چون مردم نمی‌توانستند هضم کنند این نهایت معصومیت و بی‌گناهی را که یک نفر از یک تباری به پایتخت برود و به شکل فجیعی جسدش تحویل خانواده‌اش داده شود.

 

اتحاد زنان جهان در راستای جنبش «ژن، ژیان، ئازادی»

سیمین صابری، ضمن تحسین شجاعت زنان ایران در مقابله با حاکمیت، خاطر نشان کرد که خشم زنان ایران و ایستادگی آنها در مقابل ظلم دولت ایران، منجر به همبستگی و اتحاد زنان در جهان شده است و افزود: به ستوه آمدن زنان جوان از این مسئله فرصتی شد که زن‌ها رشدشان را خارج از آن نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی و سیستم تربیتی که مدیا، تلویزیون و سینمای جمهوری اسلامی ببیند. چیزی که دولت از آن غافل بود این بود که در دنیای اینترنت، نسل جدیدی پدید آمده که زبان‌های مختلف دنیا را یاد گرفتند همانطور که نیکا گفته بود من اینجا می‌نشینم و موسیقی‌ام را در جایی دیگر گوش می‌دهم و این جوانان به جایی رسیده بودند که ارتباطاتشان ذاتا جهانی شده بود و این فرصتی شد که جهان واقعا ببیند که زن‌ها در ایران موجودات باندپیچی شده‌ای نیستند که آنها در اخبار و تلویزیون خود می‌بینند و در داخل این اسیران باندپیچی شده به چه شادی، شکوفایی و بلوغ فکری رسیده‌اند. در واقع زنان به عصیان علیه تبعیض جنسی رسیده‌اند و این باعث شد که زنان در کشورهای مختلف و از قشر سیاسی و پارلمانتاریستاش گرفته که با قیچی کردن موهایشان اتحادشان را با زنان ایران اعلام کردند تا نویسندگان، هنرپیشه‌ها، خواننده‌ها و سلبریتی‌های بسیار مطرح در دنیا همه از رشد و شهامت زنان ایران علیه ارتشی که در خیابان منتظر حمله با گلوله به صورت آنها بود، انگشت به دهان بودند.

وی در ادامه به مرگ حدیث نجفی، اشاره داشت و گفت: چند روز بعد از قتل ژینا امینی بود که حدیث نجفی با ۶ گلوله جان خود را از دست داد و قبل از آن در اینستاگرامش گفته بود می‌خواهم در این خیزش نقشی داشته باشم تا فردای آزادی به خودم افتخار بکنم و بگویم من هم کاری کرده‌ام.

 

شکست سکوت دولت‌ها و اتحاد ملیت‌ها با «شجاعت، رشد فکری و عصیان علیه تبعیض‌های جنسی» زنان ایران

سخنگوی حزب دموکرات آذربایجان، بر شکستن سکوت دولت‌ها و حمایت آنها از جنبش زنان در ایران تاکید کرد و اظهار داشت: شجاعت، رشد فکری و عصیان علیه تبعیض‌های جنسی به قدری حیرت‌آور بود که فرای ملاحظات دولت‌های مختلف با ایران که معمولا سعی می‌کردند اعتراضات را زیرسبیلی رد کنند یا منعکس نکنند، هیچ کس نتوانست سکوت کند، این اتفاقات را تایید نکند و یا با آن ابراز همدردی نکند. این اتحاد در داخل ایران نیز دیده می‌شد به طوری که در زاهدان اعلام کردند که ژینا تنها دختر کوردستان نبوده و دختر بلوچستان هم هست. همچنین از آذربایجان، عرب‌های الاهواز نیز این را گفتند و خیلی زود مثل یک زنجیر همه را به هم پیوند داد و بدون اینکه پیمانی از قبل بین آنها بوده باشد، به شکل کاملا اتوماتیک به هم گره خوردند و شانه به شانه‌ی هم پیش آمدند.

وی همچنین با اشاره به تلاش نافرجام برخی افراد تبعیض ندیده، بر قدرت جنبش زنان تاکید داشت و گفت: از ٨ ماه گذشته تا اکنون، این خیزش غربال شده، چرخش‌هایی در آن به وجود آمده، کسانی خواستند زن‌ها را کنار بزنند یا آنها را در سایه ببرند، شعارهای موازی مثل (مرد میهن آبادی) را آوردند تا با موازی‌سازی یا عمومی‌سازی، «زن، زندگی، آزادی» را به زیر سایه ببرند و اینها به مرور چهره‌های خود را بیشتر نشان دادن. بخشی ارتجاعی بودند، بخشی اصلا تبعیض دیده نبودند و بخشی قدرت از دست داده بودند و می‌خواهند قدرت را مجددا به دست بیاورند؛ در حالی که از اول هم گفتند که این خیزش رهبر ندارد و ائتلاف نداشته اما در داخل ایران ائلاف داشته و زنانی رهبر بوده‌اند که الان در داخل زندان هستند و همواره برای زنان مبارزه کرده‌اند، ملیت‌ها احزاب خود را داشته‌اند و از سال ٢٠٠۶ کنگره ملیتهای ایران فدرال را دارند که بسیار فعال هستند، جنبش‌های دانشجویی بسیار فعال و مفید عمل کردند در چندین شهر از جمله دانشگاه سنندج، دانشگاه شریف، دانشگاه تبریز و...؛ جناح‌هایی بودند که قصد داشتند از این فرصت‌ها به نفع خودش استفاده کنند اما موفق نشدند چون ریشه در قشر تبعیض دیده نداشتند.

این فعال سیاسی در این خصوص بیان کرد: با نام‌های فریبنده‌ی دموکرات، سکولار، آزادی خواه و.... افراد می‌توانستند خودشان را جا بزنند و در ارتباط با دولت مشروطه اعلام کردند که تفکراتشان تغییر یافته اما وقتی پای عمل رسید، خودمرکز بینی و آن نهادینه شدن تفکرات را نشان دادند و حتی نتوانستند با چند نفر آن دموکراسی خود را پیش ببرندو یک کار جمعی و شورایی انجام دهند چون شورایی کار کردن برای اینها بیگانه است و حتی بخواهند ادای آن را در بیاورند گذرا است و خیلی زود از آن رد می‌شوند.

و در ادامه افزود: این را هم بگویم که این افراد چاره‌ای جز این ندارند چون اگر بخواهند وارد آن شورا شوند باید به صورت حزبی و نه فردی باشند. در حالی که بیشتر اطرافیان آنها کسانی هستند که به نوعی قدرت از دست داده‌اند و می‌خواهند به قدرت برگردند و این بازپس‌گیری قدرت انحصارگر و خودمحور است. اینها نمی‌توانند دموکراتیک رفتار کنند چون مردم این قدرت را به آنها نمی‌دهند و به انتخابات می‌روند.

 

«زنان بزرگترین قشر تبعیض دیده شده»، لیدر مبارزات و عدم حضور آنها در نشست‌های سیاسی احزاب

سیمین صابری اعلام کرد که «چند روز بعد از قتل دولتی ژینا در خیابان شهناز تبریز، تظاهرات از ۶ زن که آغاز کننده‌ی شعارها بودند، شروع شد» و افزود: زنان بزرگترین قشر تبعیض دیده شده هستند با قوانین محاوره‌ای و نانوشته اما اعمال شده به شکل قتل‌های ناموسب، ازدواج‌های خون‌بس و... همچنين با قوانین نوشته شده و ضد زن که تا جایی رسیده که همه می‌دانند در ایران با یک آپارتاید جنسیتی علیه زنان روبه‌رو هستیم؛ یعنی در این کشور تبعیض قانونی شده است.

این فعال سیاسی، بر عدم حضور زنان در نشست‌های سیاسی احزاب اشاره کرده و با تاکید بر اهمیت نقش آنها به عنوان لیدر در مبارزات، گفت: زن‌ها در مبارزات در خط مقدم هستند اما در احزاب دیده نمی‌شوند. یک سایت عکسی منتشر کرده بود از احزابی که طرفدار حقوق ملی دموکراتیک ملیت‌ها هستند که در آن اصلا زن‌ها نبودند یا به ندرت می‌توانستیم یک یا دو زن را در آن نشست پیدا کنیم. این آن چرخشی است که از زنان طلب می‌کند مثلا من به عنوان سخنگوی آذربایجان باید تمام زن‌هایی که در عضویت ما هستند را بالا بکشم. زن‌های به حاشیه رانده شده باید سهمی داشته باشند و زنانی که در وسط ایستاده‌اند کنار بروند تا به آنها سهمی داده شود و در میدان حاضر شوند. این کاری است که هم از مردانی که خواهان سکولاریسم، دموکراسی و آزادی هستند انتظار می‌رود و هم از ما زنان که تا جایی که می‌توانیم زنان را به میدان بیاوریم تا نه از مسئولیت بترسند نه از تنها ماندن چون الان زنجیرهایی که به پای آنها بسته‌اند را باید برداشته و آنها را به جلو بکشیم.

وی همچنین خاطر نشان کرد که: بعد از ١٠٠ سال اگر قرار است اتفاقی در ایران بيفتد حتما باید با دموکراسی و به طرف رای مردم پیش برود و حتما باید تمرکززدایی شود و مثل کشور کثیر‌المله‌ی هندوستان، ایالت‌ها، اقلیم‌ها یا هرچیزی دیگری بتوانند آنجا پارلمان‌های محلی خود را تشکیل بدهند و بعد یک حکومت بر پایه‌ی پارلمان مرکزی بسازند که از همین ایالت‌ها درست شده باشد.

و در نهایت، خطاب به زنان اظهار داشت: من آرزو دارم که زنان در ایران همانطور که تا الان نشان داده‌اند به خودشان باور کنند، به قدرتشان باور کنند و به اینکه خیلی چیزها را می‌توانند انجام دهند. این گلیم، باری است که نمی‌توان به تنهایی بلندش مرد و هرکس باید یک گوشه از آن را بگبرد و ما زنان از ملیت‌های مختلف، کورد، ترک، لر، ترکمن، عرب، بلوچ و... با بیانیه‌های مختلف نشان داده‌ایم که همکاری برای ما چقدر راحت است، چقدر با همدیگر قوی‌تر می‌شویم، چقدر با هم بدون استکاک راه می‌رویم، چقدر منافعمان مشترک است و چقدر زود این قطره‌ها جمع می‌شود و وقتی ما به هم می‌پیوندیم به سیل تبدیل می‌شود. باید همین راه را ادامه داد و در خصوص موازی‌سازی، انحراف‌سازی و آلترناتیوسازی از هر جریانی که تبعیض ندیده است و با ظاهر سازی قصد دارد مشروعیتی که در داخل ندارد را در خارج به دست بیاورد، هوشیار باشیم چون مردم از سپردن مجدد زندگی به یک فرد، یک بیت، یک رهبر بیزارند. تا می‌توانیم مردم را با کشورهای دموکرات و حتی نیمه دموکرات آشنا بکنیم و وظیفه‌ی ما زنان است که آلترناتیوهای سیاسی را به زبان‌های خودمان (کوردی، ترمی، لری و...) یاد بگیریم و آن را آموزش دهیم و تولید محتوا را انجام دهیم تا تجربه‌ی گذشته را دوباره تکرار نکنیم چون دوران شاهان و رهبران و قهرمانان به پایان رسیده و این کشور باید به شیوه‌ی غیرمتمرکز اداره شود.