راحله طارانی: افراط گرایی برخواسته از تراما است
راحلە طارانی معتقد است کە کشورهای غربی چنین نشان میهند کە ملتهای خاورمیانە تنها دو انتخاب دارند یا گروەهای بنیادگرا همانند حماس و یا دمکراسی غرب، اما روژاوای کوردستان نشان داد خلقها میتوانند خود را سازماندهی کنند و راە سومی ارائە دهند کە متفاوت باشد.
شهلا محمدی
مرکز خبر- ٧ اکتبر گروە حماس با صدها موشک اسرائیل را مورد هدف قرار دادند و اسرائیل نیز در پاسخ بە حملات موشکی حماس، عملیات گستردەای را علیە غزە آغاز کرد کە منجر بە کشتە شدن هزاران تن از جملە زنان و کودکان شدە است و بە گفتەی بسیاری از کارشناسان بحران ایجاد شدە در غزە، شرایط خاورمیانە را بە بن بست رساندە است.
راحلە طارانی روانشناس و فعال سیاسی چپ، مسائل کنونی در خاورمیانە و بە ویژە غزە را مورد تحلیل قرار میدهد و معتقد است کە کشورهای غربی خود در این مناطق بحران ایجاد میکنند و با حملە بە این کشورها خود را ناجی ملتهای خاورمیانە میخوانند، آنها چنین نشان میهند کە ملتهای خاورمیانە تنها دو انتخاب دارند یا گروەهای بنیادگرا همانند حماس و یا دمکراسی غرب، کە در واقع این چنین نیست و روژاوای کوردستان نشان داد خلقها میتوانند خود را سازماندهی کنند و راە سومی ارائە دهند کە متفاوت باشد.
«غزه، یک زندان باز بود»
راحلە طارانی آغاز حملات و جنگ اسرائیل و فلسطین را نه از ٧ اکتبر، بلکه از پیش از آن دانسته و اعلام کرد: این حملات از سال ١٣۴٨ شروع شده و اگرچه بسیاری میگویند از ٧ اکتبر ٢٠٢٣ شروع شده اما من با آن مخالفم. دو ماه قبل از آن، اسرائیل به فلسطین حملهای کرد که طبق خبرگزاریهای آمریکا، بزرگترین حمله در ٢٠ سال اخیر بود. چند ماه قبل از آن نیز شاهد آن بودیم که عدهای غیرمسلح را در مسجد به رگبار بستند. اینها همیشه اتفاق افتاده اما پوشش رسانهای نشده است.
این فعال سیاسی افزود: وقتی حملهی ٧ اکتبر شروع شد، اسرائیل حدود ۵ هزار زندانی و اسیر فلسطینی داشت که اعلام شده بود عدهای از آنها زیر شکنجه کشته شدهاند و در شرایط غیرانسانی هستند. وضعیت غزه را اگر در نظر بگیرید، به گفتهی بسیاری، یک زندان باز بود. زندان بازی که حتی آب آشامیدنی در آن قابل خوردن نبود و وضعیت بسیار خطرناکی داشتند، به طوری که سازمان ملل اعلام کرد غزه محیط سالمی نیست و محیطی نیست که چیزهای اولیه را داشته باشد و حتی کالری مصرفی مردم شمرده میشد. وقتی وزیر جنگ اعلام کرد که آب، سوخت و غذا را بر روی آنها خواهیم بست، میتوان تصور کرد که مردم غزه در شرایطی زندگی میکردند که دشمن میتوانست همه چیز را بر روی آنها ببندد. همهی اینها وجود داشته و در همین حین حملهی حماس صورت میگیرد. باید گفت که کسانی در آن منطقه زندگی میکردند که میدانستید آن منطقه ممکن است مورد حمله قرار بگیرد پس همهی آنها آموزش نظامی دیده بودند و اسلحه حمل میکردند. يعنی در واقع شهروندان عادی نبودند. فارغ از آن، جعبه سیاه هواپیمایی نشان داده که خود اسرائیل در بخشی از آن حملات دست داشته است. اسرائیل اعلام کرده است که چند صد نفر از شهروندان را کشتهاند، در حالی که وقتی مطالعه میکنیم، متوجه میشویم که آنها شهروندان عادی نبوده و بیشتر کسانی که کشته شدهاند، نظامی بودهاند و خود اسرائیل بیشتر آنها را کشته است و اینکه این حملات را حماس شروع کرده است، ذهنیتی است که رسانهها ایجاد کردهاند.
راحله طارانی خاطر نشان کرد که: واکنش و حملهی حماس درست نبوده است و سخنان من در تایید اقدام حماس نیست. در رابطه با حمله به فستیوال موسیقی، من مطالعه کردهام و متوجه شدم که درواقع حماس عدهای را در آن فستیوال دستگیر و بازداشت میکند اما خود اسرائیل به آنها حمله کرده است. حماس نیرویی است که وقتی نیروهای دیگر سرکوب شدند، نیروهای راست حماس را تقویت کردند یعنی به نفعشان بود که نیرویی مثل حماس داشته باشند که محبوبیت عمومی نداشته باشد و بنیادگرا باشد و تا بهتر بگویند ما دموکراتیم و اینها بنیادگرا هستند و با این کار، ظلمی را که به مردم فلسطین روا میدارند، توجیه بکنند. اما ما ارتباط آنها با جمهوری اسلامی را منکر نمیشویم و نه اینکه اینها نیرویی هستند که شروعشان با اخوانالمسلمین بوده است.
«اسلام سیاسی و بنیادگرایی دنیا را تهديد میکند و خطری برای جهان متمدن است»
وی، در رابطه با این مهم که حماس انتخاب مردم فلسطین است یا خیر، اظهار داشت: اینکه اینها نمایندهی فلسطین هستند یا نه، من میگویم بله و نه. از یک جهت بله، چون مردم فلسطین نمایندههای اصلیشان را از دست دادند، یعنی همهی نیروهای مترقی را از دست دادند و گزینههای دیگری نداشتند. بنابراین این نیرو را میدیدند که نیروی افراطی است ولی بعد از سالها شاهد این بودند که این نیروی افراطی انقدر بر آنها فشار وارد میکند، انگار منطق آهن، آهن را میبرد در ذهن شکل میگیرد و فقط این نیرو میتواند جلوی آنها (اسرائیل) ایستادگی کند. یک انتخاباتی صورت گرفت و بیشتر از ۶۰ درصد مردم موافق حماس بودند؛ این از نظر روانشناسی بسیار مهم است. در روانشناسی میگویند نمیشود یک شخص را در حالت بسیار ناامن قرار داد، به او تراما وارد کرد و بعد انتظار داشت که آدم منطقی و آرام باشد. وقتی یک آدم را تحت تاثیر شرایط روانی خطرناک و ناامن قرار میدهید، این آدم بیشتر در حالت جنگ و گریز قرار میگیرد. یعنی در این حالت ذهن تعجیلی دارد که فقط خودش را نجات بدهد و در این حالت دموکراسی مسخره میشود و فقط بحث حیات مطرح است. مردم غزه در این شرایط به حماس رای دادند که این غیر عادی نیست و قابل درک است. وقتی حیات به خطر میافتد، مردم کنترل منطقی را از دست میدهند. مردم غزه که سالها تحت کنترل بودند، به این میرسند که شاید تنها نیروی خشنی مثل حماس جلوی این خشونت بایستد. بنابراین حرفهای من دفاع از حماس نیست و آن را دفاع از واقعیت در نظر بگیرید. واقعیت این است که نمیتوانید پا روی شاهرگ کسی گذاشت و انتظار داشت او منطقی عمل بکند.
او ادامه داد: واقعیت این است که اسلام سیاسی و بنیادگرایی دنیا را تهديد میکند و خطری برای جهان متمدن است. با توجه به این، آمریکا نیاز دارد از اسرائیل حمایت بکند و ادعا میکند حمایت از آن حمایت از دموکراسی است و این چیزی است که به خورد مردم دنیا میدهند. الان به غیر از ٣.٨ میلیارد دلاری که سالانه از طرف آمریکا به اسرائیل کمک میشد، در جنگ اخیر بیش از ١۴ میلیارد دلار دیگر به اسرائیل کمک شد و توجیهشان این است که نیروهای وحشی در خاورمیانه هستند، نیروهای عقب مانده، بنیادگرا و افراطی و ما باید برای مقابله با آنها کاری بکنیم و در واقع برای دفاع از دموکراسی این کار را میکنیم. این در واقع، سو استفاده از ناآگاهی مردم است. مردم باید توجه داشته باشند، چیزی که بنیادگرایی و خشونت را ایجاد میکند، تراما است و ایدئولوژی نیست و ایدئولوژیها میتوانند خوانشهای متفاوتی داشته باشند. بسیاری از ادیان این را دارند که خود را با زمان خود منطبق بکنید اما آن چیزی که منجر به افراط گرایی و خوانش خشن از ایدئولوژیها میشود، تراما است. کشورهای استعماگر، سیاستشان خشنتر شد به عنوان مثال وقتی انگلیس استعمارش را از دست میداد، خشنتر میشد.
«آگاهی عمومی در رابطه با پدیدههایی مثل تراما، محدود است»
راحله طارانی، ضمن یادآوری تاریخ آغاز نزاع در فلسطین، بیان کرد: مردمی که در آن منطقه زندگی میکردند تراماهایی داشتند و بعد در سال ١٩۴٨ که شروع شد، نقشه آن بود که یک عده از یهودیان مهمان مسلمانان شوند. نقشهی شکلگیری اسرائیل را که میبینیم، متوجه میشویم که عملا عرصه را تنگ کردند، مردم را آواره و خانههایشان را از آنها گرفتند. کرانه باختری مطعلق به فلسطین بود و با تحت فشار قرار دادن مردم و با شهرک سازی غیرقانونی تحت حمایت اسرائیل آن را در اختیار خود قرار دادند.
وی با تاکید بر تراماهای ایجاد شده در مردم کشورهای مختلف توسط غرب و سرمایهداری، افزود: در خاورمیانه بعد از حمله آمریکا به عراق و کشته شدن هزاران زن و بچه بود که افراط گرایی شکل گرفت و همانطور در افغانستان و سوریه. خاورمیانه محل تاخت و تاز اینهاست و تعداد پایگاههای نظامی آمریکا نشان میدهد که در واقع افراط گرایی از ایدئولوژی برنخواسته، بلکه از تراما برخواسته که علم میگوید و این چیزی است که رسانهها از مردم مخفی میکنند چون نمیخواهند مردم با واقعیت آشنا شوند. آگاهی عمومی در رابطه با پدیدههایی مثل تراما، محدود است. تراما پدیدهای است که در ٣٠ سال اخیر مورد توجه قرار گرفته است و رسانهها آن را قایم میکنند و اگر به آن توجه نکنیم، گول میخوریم که آمریکا برای حفظ دموکراسی مجبور است از اسرائیل حمایت بکند تا افراط گراها را نابود کند. الان مثلا حماس هزار نفر را کشت، خوب آنها ٢ هزار نفر را میکشتند اما ١١ هزار نفر را کشتند که بیش از ۵ هزار نفر آنها کودک بودند و این را با بهانهی دفاع از دموکراسی توجیه میکنند.
«جنگ اسرائیل و فلسطین، جنگ ناتو است»
این فعال سیاسی، در خصوص نگرش مردم جنوب جهانی جهت انتخاب نیروهای افراطی در مقابل سرمایهداری جهانی، گفت: اینطوری نیست که بگوییم تمام مردمی که در جنوب جهانی و خاورمیانه هستند بیگناه و قربانی بوده و غرب مقصر است. واقعیت این است که مساله غرب نیست و مساله سرمایهداری جهانی است. اینها نمایندههایی در آن کشورها دارند و اردوغان نماینده آنهاست، جمهوری اسلامی به نحوی با سرمایهداری جهانی همکاری میکند. این واقعیت وجود دارد که در مورد مردم صحبت میکنم که چگونه به این حاکمیتها تن میدهند، این است که میگویند نیرویی باشد که ما را زنده نگه دارد و فکر میکنم اینکه مردم در ایران هنوز تن میدهند به این رژیم، به خاطر این است که هنوز نیرویی پیدا نکردهاند که بتواند چارچوب این کشور را نگه دارد و میترسند از این بدتر شود که این احساس به خاطر تراما ایجاد میشود.
وی افزود: اردوغان و جمهوری اسلامی میدانند که ما هنوز زخم صبرا و شتیلا روی تنمان است و فلسطین برایمان اهمیت دارد، بنابراین از فلسطین حمايت میکنند ولی وقتی پای عمل میرسد اینگونه نیست. مثلا نفت و سوخت اصلی اسرائیل را ترکیه تامین میکند، حتی ملتهای عرب از یک طرف مجبورند به مردم خودشان جواب بدهند و از یک طرف عملا اینگونه نیستند. کشورهایی که از اسرائیل حمایت میکنند، میتوانند این حمایت را قطع کنند و حیات اسرائیل را به خطر بیاندازند اما عملا این کار انجام نمیشود.
او همچنین خاطرنشان کرد: در حقیقت جنگ الان اسرائیل و غزه، نه جنگ اسرائیل با حماس و نه با مردم غزه است، بلکه جنگ ناتو است و ناتو این جنگ را حمایت میکند. اگر ما نقش ناتو را نبینیم و این را نبینیم که اجازه نمیدهند کمکهای انسانی به غزه برسد، بیمارستانها برق ندارند که حتی عمل جراحی انجام بدهند، آب نیست و ابتداییترین چیزهای حیاتی در آنجا وجود ندارد. در چنین وضعیتی، ١۴ و چند میلیارد دلار را تصویب کردهاند که به اسرائیل کمک کنند. کشورهای منطقه میتوانند محدود کنند اما اینکار را نمیکنند. حتی در ایران حمایتی از مردم غزه نمیشوند چون مردم سرکوب میشوند و از این رو این همزیستی و حمایت از مردم غزه صورت نمیگیرد چون خود درگیر رژیم هستند و به دلیل سرکوبها مردم دچار یک بیتفاوتی میشوند. وقتی مردم دچار این همه سرکوب و استبداد شدهاند دیگر برای مردم غزه دلسوزی نمیکنند. کشورهای دیگر نیز مثل ترکیه که عملا از اسرائیل حمايت میکند.
«باید روژآوا به کل خلقها نشان داده شود تا خلقها به قدرت خودشان بیشتر باور داشته باشند»
راحله طارانی، ضمن تاکید بر اینکه «توجه به روژآوا مسئلهی مهمی است»، توضیح داد: در خاورمیانهای که تلاش کردند دو جور تفکر وجود داشته باشد، یک تفکر، عقبمانده، افراطی و بنیادگراست و یک تفکر دیگر این است که میگوید انسانی که در قرن ٢١ زندگی میکند باید آزادتر باشد، به برابری زنان اعتقاد دارد و آزادی بیشتری میخواهد که سعی میکنند با کمک رسانهها این عده را به این نتیجه برسانند که تنها راهشان این است که کشورهای غربی و سرمایهداری باید به آنها کمک کنند و آنها را از دست این نیروهای ارتجاعی نجات دهند و یک نیروی مترقی و دموکرات بر سر کار بیاید. این یک جور سو استفاده از شرایط است و اینکه گویی دو راه وجود دارد و یا باید با این رژيمهای ارتجاعی سازش بکنند و یا اینکه به ناچار به غرب اجازهی دخالت بدهند. در صورتی که روژآوا، با روندی که داشته یک راه سوم را نشان میدهد و آن این است که نیروی خلقها چه میشود و این الگویی برای مردم خاورمیانه است تا ببینند مردم این توان را دارند که خودشان به شکل مستقل جامعه را اداره بکنند و مردم خود یک جامعه دموکراسی ایجاد بکنند و با نیروهای ارتجاعی مبارزه بکنند.
وی در نهايت خاطر نشان کرد: به نظر من باید روژآوا به کل خلقها نشان داده شود تا خلقها به قدرت خودشان بیشتر باور داشته باشند. اما مسئله روژآوا در رسانهها پوشش داده نمیشود چون تلاش میشود تا توجه مردم به این جلب نشود که راه دیگری وجود دارد و باید از آن دو راه یکی را انتخاب بکنند. یک راه دیگری هست که آن تقویت خلقها است و از توامندی خاصی برخوردار هستند که باید آن را شناسایی بکنند و از آن بهره بگیرند و خودشان با نیروهای ارتجاعی مقابله بکنند. این کاملا آگاهانه صورت میگیرد و نیروهای ارتجاعی حاکم در خاورمیانه با نیروهای امپریالیستی همکاری دارند و توسط آنها تقویت میشوند و هرجا که میتوان نشان داد که راه سومی هم هست که توجه مردم به خودشان است، بیشتر سرکوب داده میشود و این به شکل رسمی و نیز رسانهای صورت میگیرد آن هم با عدم پوشش پیروزیهایی که خلقها به ویژه روژآوا به دست میآورند.