«مجموعه اتفاقات بند زنان مقاومت تاریخی است»
مرسده قائدی با اشارە بە اینکە زندانی وقتی از عرصه خیابان گرفته میشود، مبارزاتش در زندان ادامه دارد و این عرصه سختتر از بیرون است، میگوید: همبستگی در زندان با عقاید متفاوت شکل میگیرد. زندان همیشه جای مقاومت بوده و هست.
شهلا محمدی
مرکز خبر – مقاومت در زندانهای ایران تاریخی طولانی دارد. مبارزانی کە در دوران پهلوی دستگیر شدند در زندانهای مختلف شهرهای ایران با انواع سرکوب، شکنجە و در نهایت اعدام روبرو شدند. پس از انقلاب ۵٧ نیز مبارزانی کە در دورە پهلوی در زندان بودند این بار بە دلیل مخالفت با قوانین ارتجاعی و سرکوبگر جمهوری اسلامی راهی زندان شدند.
پس از انقلاب، سرکوب و کشتار از کوردستان آغاز شد و در ترکمن صحرا بە اوج رسید و پس از کشتار سال ۶٧ زندانها تاریخی شد، تاریخی کە همچنان ماندگار خواهد ماند و اکنون زندانیان در زندان اوین یاد جانباختگان را گرامی میدارند.
مرسده قائدی، زندانی سیاسی سابق، فعال سیاسی و عضو خانوادههای دادخواه خاوران، کە خود یکی از شاهدان جنایات سال ۶٧ در زندانها میباشد در مورد اهمیت بازگو کردن این جنایات، مقاومت در زندانها کە همچنان ادامە دارد و حمایت خانوادەها از زندانیان و همچنین مردم از خانوادە زندانیان میگوید. راهی کە منجر بە حفظ حافظە تاریخی و دستیابی بە دادخواهی خواهد شد.
او در ابتدای سخنان خود در رابطه با اهمیت بازگو کردن جنایت سال ۶٧، ابراز کرد: تاریخ ۶٧ به تاریخ ۶٠ و سرکوب یک انقلاب، با دستگیری هر روزه، بر میگردد. نه اینکه سرکوب از آن تاریخ شروع شده باشد؛ ما نوروز خونین کوردستان، ترکمن صحرا و انقلاب فرهنگی را داریم. بعد از ٣٠ خرداد سال ١٣۶٠، سازماندهی شده بود و دیگر به عقب برنگشتیم و زندان مملو از زندانی شد. برای اولین بار دختران بسیاری در بندها بودند؛ یعنی در زندان اوین یا زندانهای شهرستانها، دختران و پسران زیادی در زندانها بودند و کشتار دهه ۶۰ شروع شد و روزانه ما شاهد آن بودیم به طوری که حتی روزنامههای کیهان و اطلاعات، روزانه ٨٠ تا ١٠٠ نفر را اعلام میکردند.
وی افزود: در سال ۶٢ و ۶٣، اعدامها در دوشنبهها و چهارشنبهها، خفیف بود اما مقاومت زندان همچنان وجود داشت. با اینکه با شلاق زدن بر تن زندانیان، تواب درست کردند، به حسینیه آوردند، لاجوردی فکر کرد پیروز شده و وقتی کسانی را با تن شلاق خورده به حسینیه میآوردند و آنجا اعتراف میکرد، آن را پیروزی خودش میدید. اما، کسانی که در مقابل رژیم در زندانها ایستاده بودند، به عنوان سرموضع شناخته میشدند و ما سرموضع بودیم که در مقابل هر مقرراتی میایستادند. از جمله ماه رمضان به ما غذا نمیدادند و ما ایستادیم، سر وعده نان خشک میخوردیم. یا مسئله رفتن به حسینیه، چادر و... مسائلی بود که ما مقاومت میکردیم و همزمان پسران هم مقاومت میکردند. بعد مبارزات در زندانها در سطح زیادی بالا رفت و زندان مملو از زندانی بود. کشتار ۶٧ در زندان، سازماندهی شده بود و این نبود که رژیم ٣ روزه تصمیم بگیرد بلکه این تصمیم از قبل گرفته شده بود.
«اولین سری ملاقات که رفتند و برگشتند، چادرها را انداختند و گفتند کشتند»
این زندانی سیاسی سابق، با مرور و بازگو کردن خاطرات خود از جنایت سال ۶٧، بیان کرد: سال ۶۶، همهی ما را برای تفتیش عقاید بردند چون سال ۶۶ ما با رژیم تقابل داشتیم و یک واقعیت دیگر اینکه زندانی وقتی از عرصه خیابان گرفته میشود، مبارزاتش در زندان ادامه دارد و این عرصه سختتر از بیرون است چون رودررو با زندانبان درمیافتد. حتی نقض مقررات صورت میگرفت و گاهی تخت شلاق را میآوردند در بند و وسط حیاط بند ما را جمع کردند و میگفتند باید شلاق زدن عزیزانتان را نگاه کنید. ما به نشانه اعتراض صورتمان را برگرداندیم و گروه ضربت ما را میزد. در تداوم مبارزات امروز هم این را میبینیم. سوال این بود که جریانتان را قبول دارید یا نه، نماز میخوانید یا نه؟ و برای این احساس، جداسازیهایی در بند شروع شد که برای پسران موارد دیگر بود. اتفاقی که افتاد در سال ۶٧، در ملاقات را در تمام زندانهای سراسر ایران بستند.
وی افزود: به جرات میتوان گفت که آخرین ملاقاتی که پسران داشتند ٢ مرداد بود و بعد از آن در زندانها بسته شد و پشت در ملاقات نوشتند تا اطلاع ثانوی همه زندانیان ممنوع ملاقات هستند. کشتار از ۵ مرداد شروع شد، تلویزیونها را بردند و وقتی ما اعتراض کردیم، با مسخره جواب میدادند میخواهیم یک تلویزیون تازه بیاوریم. وقتی تلویزیون را بردند و رادیو را قطع کردند، ما که در بند آموزشگاه بودیم، گوش میدادیم و شنیدیم که خمینی جام زهر را نوشید. پذیرفتن قطعنامه و نوشیدن جام زهر که بعد از آن همه میدانند در جنگ ایران و عراق چه کشتاری را بر مردم ایران تحمیل کردند و باید این را به گونهای حل میکردند.
این فعال سیاسی با تاکید بر اهمیت مقاومت زندانیان در زندان، ادامه داد: هميشه وقتی میخواهند یک جامعه را مغلوب کنند و به عقب برانند، اولین جا زندان است. در نتیجه در زندانها بسته شد و در بند ما، کشتار زنان مجاهد از ۵ مرداد شروع شد. هر شب به طور مرتب ١٠ نفر را با کلیه وسایل میبردند و حدود ۴۵ نفر را از بند ما بردند. این اتفاق در بند پسران زندان اوین نیز افتاد. فعالین زمان شاه هنوز در زندان بودند، کسانی که سابقه مبارزاتی داشتند و رژیم نمیخواست اینها بیرون بروند. بخاطر همین من وقتی از سال ۶٧ صحبت میکنم، میگویم سرکوب انقلابی که آزادی و برابری میخواست، پایان ۶٧ بود. چون تمام بچههایی که تجربه مبارزاتی داشتند در زمان شاه، سالها مبارزه کردند، فعال دانشجویی و کارگری بودند و از تمام عرصههای اجتماعی بودند. در اوین اکثر این بچهها، آنها بودند که در زمان شاه، سابقه داشتند و همه را اعدام کردند. بندهای مملو از زندانی، خلوت شد. یکی یکی در بندها را بستند. برای دختران چپ شلاق گذاشتند که نماز میخوانید یا نه؟ و این نکته مهم است که خودشان ٣ وعده نماز میخواندند ولی برای شلاق زدن ۵ وعده را انتخاب میکردند یعنی ۵ وعده دختران را زیر ضربه شلاق میبردند.
وی با اشاره به نزدیک شدن به سالگرد قتل حکومتی ژینا امینی و آغاز خیزش انقلابی «ژن ژیان آزادی»، گفت: جا دارد بگویم، از روزهای سخت سال ۶٧ میگوییم که نزیک سالگرد قتل ژینای عزیز ما هست و میبینیم که زندانها الان موقعیت ویژهای دارند. در آن موقع خانوادههای ما از همان روز به در زندان رفتند و بعد از ٢ ماه قتل عام پسران و بردن ٣ سری از دختران ما برای اجرای شلاق، اواخر شهریورماە فشارها زیاد شد و ناگهان متوقف شد.
مرسده قائدی، در ادامه خاطرات خود از واقعه و جنایت سال ۶٧، افزود: ما در یک بیخبری بودیم و نمیدانستیم چه فاجعهای قرار است بیافتد ولی زندانبانهای ما عوض نمیشدند و این یک اتفاق بود. دیدم زندانبانها همیشه در بند هستند و کسانی که برای ما غذا میآوردند، همان آدمها بودند. بعدا فهمیدیم گروه هيئت مرگ که پورمحمدی در همین مضحکه انتخابات در یک مصاحبه گفت که ٣٠ گروه هيئت مرگ وجود داشت. یعنی در تمام شهرستانها هيئت مرگ بوده است. من تا آذر ماه ملاقات نداشتم اما اولین سری ملاقات که رفتند و برگشتند، چادرها را انداختند و گفتند کشتند. برادر کشته بودند، شوهر کشته بودند... میلرزیدند از چیزی که شنیده بودند و این جنایت که خاوران ما بزرگتر شد و به روایتی ٢ کانال و به روایتی ۴ کانال کنده شده بود و عزیزان ما را روی هم دفن کرده بودند که آن کانالها هم با چنگ زدن خانوادهها پیدا شد.
«زندان همیشه جای مقاومت است»
این فعال سیاسی، بر اهمیت مقاومت در زندان تاکید کرد و گفت: این همبستگی در زندان با عقاید و دیدگاههای متفاوت شکل میگیرد. زندان همیشه مقاومت است. اگر در زندان مقاومت نباشد، چرا بچهها را به هر دلیلی دستگیر میکنند و به زندان میبرند. این بچهها روشنفکران جامعه هستند، کسانی هستند جلوتر از جامعه، انسانهایی هستند که به نقد آن سیستم و حکومت میرسند، بنابراین جزو اولین کسانی هستند که آنها را دستگیر میکنند و به زندان میبرند. این مقاومت اتفاق مهمی است. این روزها دفاعیاتشان را میبینیم. مثلا زینب جلالیان چه دفاعیاتی مینویسد و اینکه میگوید من هستم، به خاطر آنها که از کنار من بردند برای آزادی. در ادامه این مقاومت میبینیم وریشه مرادی میگوید من به دادگاه نمیروم. پخشان عزیزی و وریشه مرادی، کیفرخواستشان را به طرف جامعه مطرح میکنند و اهدافشان و آرمانهایشان را.
وی با تاکید بر مقاومت زندانیان به عنوان یک اتفاق تاریخی، ادامه داد: این مجموعه اتفاقی که افتاد، در بند زنان یک مقاومت است و این تاریخی است. شرایط تاریخی که این امکان را به ما داد که لحظه به لحظه از زندان با خبر باشیم آن هم به خاطر ابزارهایی که داریم و زندانیان درست از این ابزار استفاده میکنند. ترس بر آنها غلبه نکرد. چون میدانیم هرکدام از این نامهای که داده میشود، عواقب آن را زندانی میداند. چون بیرون نیست و دم دست سرکوبگران است و دیدیم که پخشان عزیزی را ممنوع الملاقات کردند، ممنوع تلفن میکنند اما بچههای ما در زندان عقب نمینشینند و سهشنبههای اعتراضی را سازماندهی میکنند و این هفته که سیودومین هفته بوده، به ٢١ زندان رسیده و این اتفاق کمی نیست. یک اتفاق تاریخی است که رژيم را به وحشت انداخته است. به طوری که زندانیان زندان ارومیە را تهدید کردهاند که اگر اعتصاب کنید هم شما و هم خانوادههایتان را تحت فشار میگذاریم. برای همین موقعیت زندانیان الان موقعیت حساس و ویژهای است چون دارند مثل بیرون رو در رو میجنگند. سالگرد سال ۶٧ را در زندان گرامی میدارند. این یک مقاومت است که خودشان هم گفتهاند؛ گلرخ ایرایی و همه بچههایی که نامه دادهاند، گفتند. سرودخوانان، در حیاط بند سرود میخوانند، وقتی حکم اعدام پخشان عزیزی میآید، در حیاط بند مینشینند و اعتصاب میکنند و اتفاق مهم اینکه از داخل زندان میگویند، نه به اعدام. آن ویدیوی معروف و آغاز سهشنبههای نه به اعدام آمد، چقدر تکان دهنده بود که گفت به هر جرائمی و به هر دلیلی، ما نمیخواهیم دیگر بچههای ما را سهشنبهها ببرند و چهارشنبه صبح اعدام کنند. بنابراین، زندان مقاومت میکند و مقاومتش ادامه دارد.
«مسئلهی ١۴٠١، مسئلهی تاریخی است که جهان را تکان داد»
مرسده قائدی، بر ضرورت حمایت از مقاومت زندان تاکید و خاطر نشان کرد: مسئلهی اول، مسئلهی زندان است و خانوادههای زندانیان نقش مهمی در اطلاعرسانی دارند و مردم باید پشت در زندان همراهشان باشند. آنها از ما خواستند سهشنبههای اعتراضی همراهشان باشیم. در خارج به خاطر مسائل کاری شاید در همان روز صورت نگیرد اما در شنبههای اعتراضی همراهشان هستیم. اما خانوادهها در ایران میتوانند نقش بزرگی داشته باشند همانطور که ما تعدادی که زنده ماندیم، مدیون خانوادهها هستیم. بنابراين، خانوادههای تمام زندانیانی که در زندان هستند، باید هر روز صدای آنها را بشنویم و بیایند در مورد عزیزانشان صحبت کنند.
وی ضمن اشاره به خیزش انقلابی «ژن ژیان آزادی» به عنوان «یک مسئله تاریخی که جهان را تکان داد»، ابراز کرد: نقش دادخواهی را زنان برجسته و مادران قهرمان، عهدهدار این نقش تاریخی هستند و امروز میبینیم با تمام سرکوبهایی که رژیم میکند، مادران و پدران عقبنشینی نکردهاند و ایستادهاند. همزمان میبینیم با سالگرد خیزش انقلابی «ژن ژیان آزادی»، رژیم میداند از آن منطقه که ژینای عزیز ما را کشت، سالگرد بزرگی در حد سراسر ایران و در حد واقعه تاریخی مهمی که جهان را تکان داد برگزار کنیم. مسئلهی ١۴٠١، مسئلهی تاریخی است که جهان را تکان داد. حتی وقتی هندوستان تظاهرات میکند، شعار «ژن ژیان آزادی» را در دست میگیرد و این تاریخ است. تاریخی که ساخته شد و جنبش زنان آن را ساخت.
این عضو خانواده دادخواه خاوران، بر حمایت از امر دادخواهی تاکید کرد و گفت: ما باید مادران دادخواه را تنها نگذاریم و باید قول بدهیم امسال مراسم بزرگی برگزار کنیم و جلوی دستگیری خانوادههای دادخواه را بگیریم. ماشالله کرمی، ناهید شیرپیشه، خانواده آدینهزاده، اینها را به جرم دادخواهی دستگیر میکنند. دادخواهی در تمام این دوران و در تمام این تاریخ ۴ دهه، عقب ننشسته اما امروز صدایی به مراتب بلندتر، جامعتر و روزانهتر دارد. خانوادههای دادخواه با پرچم مبارزاتی فرزندانشان دادخواهی میکنند. مادر رامین حسینپناهی وقتی طناب دار را آتش میزند، به دنیا پیام میدهد که ما عدالت میخواهیم. ما در این حکومت به عدالت نمیرسیم اما با فشار و قدرتمان میتوانیم زندانیان را آزاد کنیم، اعدام را متوقف کنیم. به خصوص امروزه هر دادخواهی را دستگیر میکنند، اگر میخواهند بر مزار فرزندانشان بروند، باید همه همراه آنها باشیم. همانطور که ماشالله کرمی این کار را کرده بود و بر سر مزار ژینا رفته بود و با پدر ژینا دست اتحاد داده بود و گفتند ادامه دهنده راه فرزندانمان هستیم.
او به تداوم سنت مبارزاتی کوردستان در رابطه به گرامیداشت مکانهایی که آزادیخواهان در آنجا توسط حکومت ایران به قتل رسیدهاند، اشاره کرد و با تاکید بر انتقال و اجرای آن در سایر شهرها، افزود: پرچم مبارزاتی علاوه بر آزادی زندانیان سیاسی و لغو مجارات اعدام، باید بگوییم دادخواهان را آزاد کنید. به جرم دادخواهی حق ندارید کسی را دستگیر کنید. این را باید هر روز در میدیای اجتماعی آن را تکرار کنیم و در مورد مسئله دادخواهی، این جنبش سرنگون طلب، جنبش عدالت خواه، جنبشی است که بعد از ١۴٠١ همچنان در خیابان است و خیابان آنها در کنار مزار عزیزانشان است ولی باید به خیابان بیایند. در سالگرد ژینای عزیز، امسال یک نوآوری بکنیم و با عکس عزیزانمان بیایم. حکم اعدام را در خیابان دادند و در همانجا عکس عزیزانمان را بیاوریم. همانطور که در کوردستان اینکار را کردند. در جاهایی که فرزندانشان را کشتند، آنجا گل گذاشتند. سنت مبارزاتی که در کوردستان وجود دارد و تاریخ در آن بوده، میتوانیم این را به شهرهای دیگر منتقل کنیم. در مناطقی که عزیزانمان را زدند، همان مناطق را گلباران کنیم چون باید دادخواهی را پیش ببریم. پرچم ما تمام ایران است ولی هنوز جامعه به اون سطح در کنار خانوادههای دادخواه نیست. الان پرستاران را بازداشت کردهاند و در زندان هستند، بنابراین دادخواهی ما با جنبشهای اجتماعی و اعتراضی گره خورده و باید این گره خوردن را با پرچم مبارزاتی که در دست جنبشهای اعتراضی است به خیابانها برد.
«مکانهایی که کشتار اتفاق میافتد، برای حافظه تاریخی بسیار مهم است»
مرسده قائدی، بر اهمیت خاورانهای سراسر دنیا به عنوان مکانی برای «سازماندهی و شکلگیری» تاکید کرد و گفت: بیشتر خاورانهای سراسر ایران از دههی ۶۰ شکل گرفته و خاوران تهران، به خاطر مقاومتی که شد وجود دارد و ما یک سند داریم. خاوران تبریز و رشت را خراب کردند و در ادامه تا ١۴٠١ که خاورانهای بیشتری داریم و همان اتفاق افتاده، دارند مکانها را میشکنند از جمله مکان سياوش محمودی که مادرش گفته بشکنید، من دوباره درستش میکنم. با بیشرمی تمام آنجا آشغال ریختند ولی مادرش رفت و تمیز کرد. این یعنی آنها وحشت دارند و تمام اینها نشان دهنده جنایت رژیم و آزادیخواهی آن عزیز است. در استودیو شیلی اون قسمت که ٣٠ هزار نفر را اعدام کردند، بعد از آن، هیچ کس در آنجا نمینشیند و آنجا نوشتند: کسانی که حافظه تاریخی ندارند، تاریخ ندارند. این مکانهایی که کشتار اتفاق میافتد، برای حافظه تاریخی بسیار مهم است. برای اینکه هرچند رژیم فکر کند آنجاها را از بین میبرد، ما فردای سرنگونی آنجاها را درست خواهیم کرد. ٨ ماه است که در خاوران را بستهاند یا در مورد ١۴٠١، رژیم باید خراب بکند چون آنجا تجمع میشود، اعتراض میشود و خواسته مطرح میشود. این مسئله روزانه به خواسته مردم تبدیل میشود و میتواند کسان دیگری که در آن اطراف هستند را در آن جمع شکل بدهد. بنابراين این مکانها، مکانهای سازماندهی و مکانهای شکلدهی است. بنابراین برای آیندگان که میخواهند مبارزه کنند، این مکانها مهم است.