«هدف از بین بردن دستاورد بزرگ و به غایت انسانی روژاوا است»
بسە شاماری میگوید: مسئلهی روژاوا، مسئلهی کنفدرالیسم دموکراتیک و خط سومی که بعد از ریزش اتحاد جماهیر شوروی پای در صحهی سیاست گذاشته، خارچشمی است در چشم سیستم حاکم بر جهان. چراکه این سیستم خود صاحب بحران است و در این دوران مشغول پوست اندازی است.
شهلا محمدی
مرکز خبر- از ابتدای اعلام خود مدیریتی روژاوای کوردستان، دولت ترکیە با روشهای مختلف برای نابودی این دستاورد تلاش کردە است و در طول چند سال گذشتە بە عنوان حامی اصلی داعش در منطقە نقش داشتە است. پس از شکست داعش اما ترکیە خود مستقیما وارد عمل شد و با اشغال عفرین و مناطق وسیعی از روژاوای کوردستان بە تلاشهای خود برای نابودی ادارە خودمدیریتی در شمال و شرق سوریە ادامە داد.
حملات دولت ترکیە اما از چهارم اکتبر شدت بیشتری یافتە و زیرساختهای حیاتی منطقە از جملە نیروگاەهای برق و سوخت، ذخایر آب و مناطق پرجمعیت از اصلیترین اهداف این حملات هستند. این حملات منجر بە جانباختن و مجروح شدن دەها تن از غیر نظامیان بە ویژە زنان و کودکان شدە است و این جنایات در حالی رخ میدهد کە رسانەهای جهانی و کشورها نیز کاملا در این مورد سکوت کردەاند.
حملات سیستماتیک دولت ترکیە بە روژاوای کوردستان و همچنین جنگهایی کە اکنون در خاورمیانە در جریان هستند را با بسە شاماری عضو شواری هماهنگی پلتفرم دموکراتیک فرا ملیتی زنان مورد ارزیابی قرار دادیم.
بسه شاماری، عضو شواری هماهنگی پلتفرم دموکراتیک فرا ملیتی زنان، در خصوص جنایت صورت گرفته در روژآوای کوردستان و نیز مسئلهی حماس و اسرائیل، اظهار داشت: سوالی که در طول این مدت و بعد از مشکلاتی که در رابطه با حماس و اسرائیل پیش آمده و چند هفته قبل از آن در منطقه روژآوا، منطقهی آزاد شدهی کوردستان داشتیم، ذهن من را به خود مشغول کرده که آیا جنایت با جنایت فرقی دارد؟ جنایتی که امروز در آن منطقه میبینیم و شاهد آن هستیم، واکنش و فوکوس بینالمللی را به طور مطلق روی آن منطقه میبینیم، شاید یادآور دورانی است که مسئلهی دخالت فدراسیون روسیه در اوکراین بود و با شدت عمل دیدیم که چگونه کشورهای اروپایی واکنش نشان دادند اما دریغ از کوچکترین واکنشی نه از طریق کشورهای بینالمللی و نه حتی کشورهای همسایه و احزاب چپ و مدعی سوسیالیسم و پیشرو در منطقه.
وی به طور خاص در مورد جنگ و حمله به روژاوای کوردستان گفت: اشاره کردن به ۴ اکتبر شاید کم لطفی باشد و باید به ماه می برگردیم و اتفاقی که در دیرالزور افتاد و چند نفر از کسانی که در ارتش قسده بودند و حکومت جمهوری اسلامی ایران و همکاری اطلاعات و میت با هم و تبانی که انجام داده بودند با مسلح کردن فردی که مسائل بزهکاریهای اجتماعی را داشت، سعی در آشوبی در این نظم ضعیف ولی ثابتی که در ١٢ سال گذشته به جهانیان نشان داده بودند، نشان داد و همان موقع ترفندشان به سنگ خورد و با بیداری مردم موفق نشدند و بعدها مسئولان روژاوا به این مسئله اشاره کردند که از طرف اعضای عرب زبانی که در قسده هستند، گزارش این فرد داده شده بود. به همين جهت سعی در تشدد و عدم ادامهی همبستگی اولین قدم بود و وقتی موفق نشدند، ترافیک سنگین هاکان بیدان را به منطقه و مخصوصا منطقه باشور دیدیم که به محض برگشتنش و قدم نامیمونی که در آن منطقه برداشت، مشخص بود ارتباطی که با اطلاعات داشتند، ارتعاش آن به عراق هم رسید و از جمله آن مشکلات فشاری بود که بر احزاب کوردستان وارد شد و بعد از آن ۴ اکتبر را داریم که حملات مستمر و شبانهروزی بود که نه تنها مردم، بلکه زیرساختهای مدنی را هدف قرار گرفتند و این چیزی بود که وزیر جنگ ترکیه در حضور تمام دنیا اعلام کرد و تمام دنیا شنوندهی نه تهدید بلکه عملی بود که تصمیم آن گرفته شده بود که ما تمام زیرساختهای مدنی، برق، آب، تمام ذخایر زیرزمینی و روی زمین، دانشگاه، مدارس و بیمارستانها را مورد اثابت قرار میدهیم که از ۴ اکتبر شاهد آن بودهایم. همین امر سبب شد در ذهن من این کنتراست به وجود آمده که چرا واکنشی در رابطه با این دو جنایت مختلف در کانالهای خبری و برای کانالهایی که در رابطه با خط سوم کار میکنند، ندیدیم.
«ما دیگر خبرنگاران آزاد فرامرزی را نداریم»
بسه شاماری، با اشاره به دلیل عدم انتشار اخبار مربوط به روژاوای کوردستان در مقايسه با پوشش خبری جنگ حماس و اسرائیل، به «وابسته بودن رسانهها» اشاره کرد و گفت: دیر زمانی است که ما دیگر خبرنگاران آزاد فرامرزی را نداریم، دیر زمانی است که با خبرنگاران و روزنامهنگاران اونطور رفتار میشود که با بزهکاران اجتماعی، حتی در کشورهای اروپایی مدعی دموکراسی و آزادی بیان.
وی اظهار داشت: من به این اشاره کنم که چرا در این بعد زمانی ٣ ملیت را میبینیم؟ یکی ارامنه هستند، یکی گرهی ناگشودهی قریب به ٨٠ سالهی ملت بزرگ فلسطین و بعد از آن ملت کورد که در فاصلهی زمانی بسیار کوتاهی مورد حمله قرار گرفتند و هیچ واکنشی نسبت به آنها صورت نگرفت. فکر میکنم مسئلهی روژاوا، مسئلهی کنفدرالیسم دموکراتیک و خط سومی که بعد از ریزش اتحاد جماهیر شوروی پای در صحهی سیاست گذاشته، خارچشمی است در چشم سیستم حاکم بر جهان. چراکه این سیستم خود صاحب بحران است و در این دوران مشغول پوست اندازی است. دیر زمانی است که اعلام کردهاند که فقط یک قطب هست و نیرویی برتر از نیروی کاپیتالیسم وجود ندارد ولی دیدیم که آهسته و پیوسه در قلب جنگ سوم جهانی که هیچ گاه، هیچ کس مهر صحه بر این ادعای ما نگذاشت بلکه در یک ماه گذشته شاهد آن بودیم که یکی پس از دیگری سران حکومتها از جمله ترامپ، اعلام میکنند که جنگ سوم جهانی شروع شده است. منتهی امروز لایههای توهم کنار زده میشود تا متوجه میشویم جنگ قدرتی که سالهاست وجود داشته، امروز به حالت دیجیتالی، چندقطبی و چند ملیتی تبديل میشود.
او افزود: باید از این زاویه نگاه کرد که چرا کوردستان در تمام نقاط جهان، در هرآنجا که آشوب و سرکوبی وجود دارد، عیان و روشن است. شاید نه به شکل فیزیکی و نه به اسم ملت کورد، بلکه به اسم سیستم فکری که توانسته در مقابل مدرنیتهی کاپیتالیسم بایستد و این مسئلهای است که ترس را در ستون فقرات سیستم به وجود آورد و فرقی ندارد که همان شرق و غرب سابق که در دوران جنگ سرد به آن اشاره میکردیم، چه تک قطبی که امروز حاکم است و یا قدرتهایی که پشت کنج دیوار برای گرفتن سهم خودشان ایستادهاند. این را در غزه به وضوح میبینیم و در رابطه با مسئلهی ارامنه که با آن شقاوت و غیر انسانی برخورد شد، مملکتی را منحل اعلام کردند، بیش از ١۵٠ تا ٢٠٠ هزار نفر را آواره کردند با کوچ اجباری و بدون اینکه کسی خبر داشته باشد که به کجا رفتند. ارامنه کیس ناتمام بعد از جنگ اول و دوم جهانی بود و بعد از مسئلهی لوزان، کشتار یک میلیون و ٢٠٠ هزار نفری که در چند ماه گذشته و قبل از اینکه قرار داد ننگین لوزان به سر بیاد، کشورهای اروپایی با لطف انسانی و حقوق بشر را در نظر گرفتن، تازه و تنها چند کشوری تایید کردند که ژینوسایدی به وجود آمده است. کسانی که در قرباغ سکنا گزیده بودند، در طول ١٠٨ سال گذشته، کیس ناتمام ژینوسایدی بود که تصمیم بر آن گرفته شده که بر جغرافیای تاریخ مدنیتها باقی نماند.
«حماس از آستین اسرائیل بیرون آمده»
بسه شاماری، در رابطه با سیاست جهانی و استفاده از جنگ برای منافع شخصی برخی دولتها، اعلام کرد: بر هر کسی که الفبای سیاسی را بداند واضح و روشن است که خاورميانهی بزرگ و نظم نوینی که در ٣ تا ۴ دههی گذشته شاهد آن بودهایم و پای به میان گذاشتن چین در چند ماه گذشته که سابق تنها به عنوان یک ابرقدرت اقتصادی وجود داشت، امروز نشان میدهد که حرفهایی در زمینه سیاست و دیپلماسی منطقه خاورمیانه انجام میدهد، از جمله جنگ ١٠٠ سالهی شیعه و سنی، چیزی که حداقل در دو کشور دولت ملت ایران و عربستان شاهد آن بودهایم و تنشهایی که در رابطه با کمربند سبز بعد از بر سر حاکمیت نشاندن جمهوری اسلامی در منطقه و مسائل داعش و طالبانی که آمریکا درست کرد و تمام این تنشهایی را که کنار هم میگذاریم، میبینیم حرکتی که چین انجام داد در رابطه مستقیم با تغییر قدرت بوده و آمریکا و متحدانش تاب این مسئله را ندارند. در نتيجه برای جرقهی این جنگ، جنگی باید وجود داشته باشد تا پروژه خاورمیانهی بزرگ را راه ببرند، به ظن من مسئلهای کاملا خودساخته بود که در حماس دیدیم. بر کسی پوشیده نیست که حماس از آستین اسرائیل بیرون آمده، مظلوم نمایی که در روز اول از اسرائیل دیدیم، داستانهای نخنمایی هستند که برای کسانی که چند صباحی مسائل خاورمیانه برایشان مهم بوده و مطالعه کردهاند، دریافت میکنند که اینها مدعی بزرگترین سیستم استخباراتی بودهاند و اخیرا پس از چند روز خبرهایی منتشر میشود، از جمله تسلیحات مدرنی که آمریکایی هستند و در دست حماس است. اگر حماس و نوار غزه را در نظر بگیرید، کمتر از ٢ درصد فلسطین سابق است ولی اگر حماسی وجود نداشت نمیتوانستند نیروهای چپ، سکولار و مردمی فلسطین را نابود بکنند و اگر حماس را در صحهی سیاست به وجود نمیآوردند، این همه تشتت، عدم وابستگی و عدم پشتیبانی از فلسطین را شاهد نبودیم که حداقل در ٢٠ سال گذشته به حد اعلای خودش رسیده است.
«مقاومت روژاوا نقطهی عطفی شده برای جنبشها مردمی و دموکراتی»
بسه شاماری با تاکید براینکه جنبش روژاوای کوردستان «نقطهی عطف» و الگوی «جنبشهای مردمی و دموکراتی» است، افزود: من به عنوان شاهدی که ۴ ماه گذشته در یکی از کنفرانسهای خاورمیانه در لبنان شرکت کردم، به وضوح در این رابطه میتوانم شهادت بدهم کسانی که امروز هستند، نیروهای مردمی که دل در گروه آزادی دارند و از آبشخور نه ایران، نه عربستان سعودی، نه اسرائیل و نه سردمدار حاکمیت آمریکا و اروپا، نمیخورند، کسانیاند که مورد ظلم و زور حماس، اسرائیل و جنگ خانمانسوزی قرار گرفتند که امروز به قصد دموکراتی و کوچ اجباری در آنجا میبینیم. چیزی که کلیشهای مانند و چندین روز قبل از این مسئله، اردوغان فاشیست در منطقهی روژاوا، دقیقا همان کارها را انجام داده است. استفاده از گاز فسفر، حمله کردن به زیرساختهای مدنی که در آنجا حمله کردن به منابع آب و برق است و در روژآوا مورد اسابت قرار دادن راکت و بمبی است که دههها طول خواهد کشید تا بتوانند آن را دوباره درست بکنند و با توجه به اینکه تمام حربهها را به کار بردن برای از پا درآوردن روژاوا که نقطهی عطفی شده برای جنبشها مردمی و دموکراتی، ملتهایی که به تنگ آمدهاند از سیستم ضد بشر و ضد طبیعت که میتواند الگو باشد و میخواهند این الگو را از بین ببرند. در طول ١١ سال گذشته تلاشهای متعددی کردند از جمله امروز، نیروی ائتلافی که در دیلزور قرار داده، همه جا مورد بمبارانهای متعدد قرار گرفته ولی آیا از نیروهای ائتلاف هیچ حرکت انتفاعی دیدهایم؟ نه تنها این مسئله وجود داشته بلکه حتی از رسیدن اخبار به گوش جهانیان جلوگیری میکنند.
وی خاطرنشان کرد که: وجود خط سه یا همان کنفدرالیسم دموکراتیک و به عبارتی سادهتر پیدا کردن خود و هویت و در راس آن برای زنان، چیزی نیست که برای سیستم قابل تحمل بوده باشد. به همین جهت، با تمام توان خودش آستین را بالا زده و از دیکتاتورهای محل و در راس آن از اردوغان استفاده میکند. از ترکیه و اردوغان سالهاست که مثل اسرائیل سفید نام برده میشود و امروز هر دو دقیقا در یک خط قدم برمیدارند. یعنی اتفاقاتی که در چند سال گذشته در روژاوا اتفاق افتاده، نتیجهی آزمایشات، لابراتوار انسانی است که در کشتار و ژینوساید انسانی که در روژاوا اتفاق افتاده، امروز میبینیم که اسرائیل یکی پس از دیگری، عینا همان قدمها را برمیدارد و در پشتیبانی بینالمللی و در بزرگنمایی سیاسی بازی که خود انجام دادند، با هدف جرقهی جنگ خانمانسوزی که سالهاست در مورد آن در خاورمیانه صحبت میکنیم، هدف از بین بردن دستاورد بسیار بزرگ و به غایت انسانی روژاوا است که در این گردوغبار جنگ فیزکی و دهها برابر جنگ اینترنتی و خبری است که تحت پوشش قرار نگیرد تا اردوغان بتواند با استفادهی مجدد از کانالهای خبری و استفاده از ناتو و نیروهای فاشیسم بتواند این دست آورد را از بین ببرد.
«اتفاقاتی که در روژاوا افتاده، به مادرانی برمیگردد که مثل طبیعت به وجود آورندهی زندگی هستند»
بسه شاماری، در مورد عملکرد سیاست جهانی در مقابل مقاومت و ایستادگی خلق کورد در روژآوا اظهار داشت: کاپیتالیسم و سرمایهداری توانسته در خاورمیانه و بر علیه ملتهای تحت ستم، ملتهایی که صاحب خزانههای بسیار وسیع زیرزمینی هستند، از سوخت گرفته تا طلا، مس و اخیرا لیتان عم به آن اضافه شده است، از سه حربه استفاده کند؛ ضدیت ملتها باهمدیگر، اسلام سیاسی یا به طور کلی دین و اخیرا نیز ترس. ترسی که از جنگ به وجود میآورد، ترسی که از عوض شدن قوانین و سیستم حاکم از جمله مسئلهی دولت-ملت به وجود میآورد.
وی افزود: ١٢ سال در تقابل با تمام تکنیکهای مدرن، اسلحههای مدرن و حتی اسلحههای شیمیایی و بمب تاکتیکی، آن مردم نه تنها از پا درنیامدهاند، بلکه هنوز هم مادرانی را دیدهایم که چطور با آغوش باز از جنازههای شهیدانشان استقبال میکنند. کلکلهای که آن مادران میکشند، صحبت از پیدا کردن هویت خودشان است و ملتی که بیدار میشوند، خواباندنش با مرگ هم نمیتوانند افکار را در ملتی از بین ببرند که در آن جوانهها یکی پس از دیگری خودش را نشان میدهد. اتفاقاتی که در آن منطقه افتاده، به مادرانی برمیگردد که مثل طبیعت به وجود آورندهی زندگی هستند. بیرون میآیند، شعار مقاومت و زندگی را سر میدهند.
بسه شاماری در خصوص تحلیل شعارهای سرداده شده در روژآوای کوردستان و به ویژه شعار «ژن ژیان ئازادی» اظهار داشت: من متاسفم که تحلیلگران آکادمیک، کسانی که مدعیاند سالها پشت میزهای دانشگاه نشستند و خواندند، منتهی از تحلیل شعار آسان «زن زندگی آزادی» برنیامدند تا بتوانند تحلیل آسانی از آن بدهند، چیزی که در شعار مادران میشنویم. به عقیدهی من اگر حول ماهوی شعارهایی که داده میشود، «مبارزه زندگی است»، «استقامت زندگی است» و «زن زندگی آزادی»، چیزی که توانسته در ١٢ سال گذشته نه تنها روژآوا بلکه نمود واضح دیگر و مخمور را هم داریم. کمپی که در زیر فشار حکومت عراق و بمبارانهای ٢۴ ساعته از ترکیه و تمام آن چیز ضد انسانی از طرف حکومت حاکم بر جهان است را میبینیم. اتفاقی که در روژآوا افتاد، در واقع آزادیخواهان جهان را از حالت کما و آن حالت یاس و ناامیدی درآورد و چیزی هست که حول آن بچرخند. کسانی مه در صحنهی جنگ شرکت دارند، شاید این صداهای ما را نشنوند ولی ما صدای آنها را شنیدیم و در بعد بینالمللی که به آن نگاه میکنیم، اگر به اندازهی ٢٠٠ سال سوسیالیسم، مارکسیسم و لنینیسم، مسئلهی آپویسم و خط سوم رشد نکرده باشد، کمتر از آن رشد پیدا نکرده است.