«برای یک انقلاب اجتماعی یک بستری نیاز بود که فراهم نشده بود»

راحله طارانی معتقد است انتظاراتی که از این حرکت وجود داشت این بود که بلافاصله به یک انقلاب تبدیل شود و چهره کشور را تغيير دهد اما این انتظار غیر واقعی بود چون برای یک انقلاب اجتماعی یک بستری نیاز بود که فراهم نشده بود.

شهلا محمدی

مرکز خبر- راحله طارانی، روانشناس و فعال سیاسی، در خصوص خیزش انقلابی «ژن ژیان ئازادی»، گفت: جنبش انقلابی که یک سال گذشته داشته‌ایم صحبت‌های زیادی شده و چهره جامعه بعد از آن تغییر کرده است. در این جنبش نقش زنان بسیار برجسته بود و شعار «زن زندگی آزادی» که اولین بار در مبارزه با داعش زده شد، همه‌گیر شد.

وی اعمال سال‌ها فشار بر زنان و به طور کلی مردم ایران را از دلایل شکل‌گیری جنبش دانست و افزود: فکر می‌کنم به طور طبیعی‌تر حرکت اعتراضی یعنی یک فشاری که از حد تحمل بالاتر رفته باشد. سال‌های سال است که فشار بر زنان وارد می‌شود و وضعیت اجتماعی و اقتصادی روز به روز رو به وخامت می‌رود و مردم در جنبش‌ها ٩۶ و ٩٨ اعتراضات را نشان داده بودند و با توجه به کشته شدن ژینا امینی، عواطف انسانی مردم و به ویژه زنان به شدت خدشه‌دار شد و خشمی ایجاد کرد که به نظر من یک خشم طبیعی بود که جوانان و زنان ما با مطالبات برحقی به خیابان‌ها آمدند و اعتراض خود را نشان دادند.

 

«عده‌ای از این وضعیت بهره‌برداری کردند»

این فعال سیاسی، بر بهره‌برداری عده‌ای از انقلاب «ژن ژیان ئازادی» اشاره کرد و گفت: وقتی یک جنبشی با همچنین قتل جنایت‌کارانه‌ای شروع می‌شود، احساسات بیشتری دارد و چون بیشتر معترضان در خیابان‌ها کودکان، نوجوانان و جوانان بودند، باید نیروهای خیرخواه جامعه با این واقعیت روبه‌رو می‌شدند که یک خشم ایجاد شده و چگونه باید این را مهار کرد اما به نظر من یک عده‌ای از این وضعیت بهره‌برداری کردند و به جای درک و پذیرش اینکه این دخترها رشد کردند و حاضر نیستند به این فشارها تن بدهند و اعتراضی که با واقع بینی با آن برخورد کرد، وجود نداشت. يعنی رژیم استبدادی و ارتجاعی نمی‌خواست این واقعیت را بپذیرد که چهل سال تلاش برای غالب کردن فرهنگ خودشان شکست خورده و نمی‌خواهد رشد زنان و آگاهی به حق و حقوقشان را بپذیرد، برای همین دست به خشونت می‌زنند اما این همه قضیه نیست نیروهایی که در عرصه جهانی دنبال چنین وضعیتی می‌گردند که بتوانند از آن بهره‌برداری کنند، ناتو و نیروهای امپریالیستی تلاش می‌کنند بیشتر به طرف شرق هجوم بیاورند و سلطه خودشان را بر دنیا افزایش دهند. بنابراین رسانه‌هایی که بودجه‌هایشان از کشورهای سرمایه‌داری تامین می‌شود، سعی کردند فرصت‌هایی را بسوزانند. شور انقلابی که ایجاد شده بود و جوانان ما مصمم بودن تا تغییراتی ایجاد شود و بهای سنگین پرداخت شد.

وی در این خصوص افزود: چه در مبارزه اجتماعی و چه در رابطه با شرایط فردی، اگر هدف‌ها و انتظارات منطبق با شرایط اجتماعی و یا اون فرد نباشد، نمی‌تواند موفق باشد. انتظاراتی که از این حرکت وجود داشت این بود که بلافاصله به یک انقلاب تبدیل شود و چهره کشور را تغيير دهد. این انتظار غیر واقعی بود چون برای یک انقلاب اجتماعی یک بستری نیاز بود که فراهم نشده بود و پیش آهنگی نداشت هرچند مسئله مبارزه حقوق زنان مطرح شد اما بزرگترین چالش در کشور ما وجود دارد، جنگ طبقات است و چیزی که ما شاهد آن هستیم ستم قومی، جنسیتی و... است اما ستم اصلی، ستم طبقات است و نیروی پیش آهنگی که به مردم کمک می‌کند این را بیشتر درک بکنند. در واقع نیروی پیش آهنگی که بر پایه تشکلات مردمی همبستگی ایجاد بکند، وجود نداشت و واقعیت این است که با خیابان آمدن، نمی‌شد یک انقلاب عظیم را پیش برد. نیروهایی که در خیابان‌ها جوانان را به خشونت تشویق می‌کردند این را می‌دانستند ولی این طرف دنیا برای خود نقشه می‌کشیدند و وکالت می‌گرفتند و از نیروهای امپریالیستی کمک می‌گرفتند به قدرت برسند تا آن ستم طبقاتی ادامه پیدا کند و این با وعده‌هایی چون رعایت حقوق زنان بود اما در واقع مشکل اصلی ستم طبقاتی بود.

 

«جلسه دفاعیه لیلا حسین‌زاده غرور آفرین بود اما عده‌ای را برآشفت»

راحله طارانی، بر بیش از ۴ دهه مبارزات مردم علیه دولت ایران تاکید کرد و گفت: بعد از انقلاب شاهد کودتای فرهنگی بودیم و اسم آن را انقلاب فرهنگی گذاشتند و طبیعی است که هر حکومت باید فرهنگی که ثابت آن را تضمین می‌کند بر مردم غالب بکند اما مبارزات مردم در تمام این سال‌ها ادامه داشته و به خصوص در جریان جنبش «زن زندگی آزادی»، دانشجویان نقش پررنگی داشتند که نشان بدهند پذیرای فرهنگ ارتجاعی و استبدادی نیستند و خواهان نقش داشتن خودشان در تغییرات جامعه هستند.

وی لیلا حسین‌زاده را به عنوان یمی از زنان آگاه و مبارز دانسته و در رابطه با فعالیت‌های او اظهار داشت: جلسه دفاعیه لیلا حسین‌زاده، نمونه خوبی بود از تلاش‌های دختری که در جنبش کارگری دستگیر می‌شود و خیلی تلاش کردند که ساکتش بکنند ولی با مبارزاتش حقی را برای خود ایجاد کرد که بیاید در صحن دانشگاه با پوشش اختیاری از تز خودش دفاع بکند و این غرور آفرین بود اما عده‌ای را برآشفت و خواستند از این ابزاری بسازند تا بگویند ما حق داریم اینها را سرکوب بکنیم و آنها را تجزیه طلب و نیروهای وابسته هستند. در صورتی که اگر با دقت به این مسئله توجه می‌شد واقعیت چنین نبود و این پدیده‌ی پیچیده‌ای است چون در حکومت قبلی ایران و هم حکوکت کنونی اجازه بررسی اهداف رهبران دیگر نبود و این سبب شد پیش داوری‌هایی ایجاد شود که کمک می‌کند حاکمیت و نیروهای راست بهانه پیدا بکنند. نیروهایی که همیشه خلق‌ها را تحقیر کنند. زمان انقلاب هم این از مطالبات مردم بود که نادیده گرفته شد و باعث شد اعتراضات ادامه داشته باشد.

او افزود: زنانی مثل لیلا حسین‌زاده که به حقوق خود آگاهی دارند و با همه سرکوب و فشاری که هست دست‌آوردهایی داشته‌اند چیزی که می‌تواند اینها را تحت تاثیر قرار دهد ایجاد روحیه ناامیدی است. فشاری که از طرف نیروهای راست خارج، سلطنت طلبان و یا نیروهای داخلی وارد میَشود برای تضعیف آنهاست اما فکر می‌کنم که موفق نبوده‌اند و می‌توان در برنامه‌هایی این چنینی از حقوق امثال لیلا دفاع بکنیم و بگویم او برای برابر حقوقی و علیه تبعیض مبارزه می‌کند و محکوم کرد کسانی که سعی کردند پیش داوری‌های منفی ایجاد بکنند.

 

 

«اگر می‌گذاشتند این جنبش روند طبیعی خود را طی بکند، شاید به انقلاب عظیمی در خاورمیانه تبدیل می‌شد»

این روانشناس، بر تلاش برخی اوپوزیسیون‌ها و تفکرات در خارج از ایران و نیز نیروهای حکومتی در داخل، برای گمراه کردن انقلاب «ژن ژیان ئازادی» و به عقب کشاندن خلق‌ها تاکید کرد و گفت: یافته‌های علوم روانشناسی روشن می‌کند وقتی فضای ترس و وحشت ایجاد بکنید، آدم‌ها به شرایط عکس‌العمل نشان می‌دهد و می‌شود چیزهایی را به آنها القا کرد و عکس‌العملی را از آنها خواست که عکس‌العمل غیر فکر شده‌ای است. چون برای اینکه آدمها بتوانند تجزيه و تحلیل بکنند باید جوی حاکم باشد که وحشت زیادی نداشته باشد. واقعیت این است که حاکمیت این آگاهی را دارند که هرچقدر مردم را بترسانند می‌توانند از مردم یک سری عکس‌العمل دریافت کنند و به مردم اجازه ندهند فکر کنند. نیروهای امپریالیستی و برخی رسانه‌های وابسته، خیرخواه مردم ایران نیستند. آنها هم می‌فهمیدند که اگر می‌خواهند آلترناتیو خود را به مردم غالب بکنند باید فضا را متشنج بکنند و فضای خشونت و ترس را ایجاد بکند تا مردم برخورد عکس‌العملی داشته باشند. در چنین وضعیتی منطق و خرد جمعی جایی ندارد، به همین دلیل ما دیدیم که جنبش به یک شکست رسید و اینها آگاهانه انجام می‌شود.

وی افزود: الان باید بیشتر به این پرداخته شود، فضای روانی که ایجاد می‌کنند، نمی‌خواهند ما پیچیدگی‌های این شرایط را ببینیم و به ما تلقین می‌کنند که چیزی شبیه بادکنک است که می‌شود باد کرد و آن را ترکاند اما یک مبارزه اجتماعی به یک کار برنامه‌ریزی شده و نیروی متعهد پیشرو نیاز دارد که به مسائل اصلی جامعه بپردازد مردم باید متوجه شوند با نیروی خودشان می‌توانند این تغییر را در جامعه ایجاد بکنند. یعنی اگر این فرصت سوخته نمی‌شد و می‌گذاشتند این جنبش روند طبیعی خود را طی بکند، شاید یک انقلاب عظیمی در خاورمیانه تبدیل می‌شد.

او خاطرنشان کرد: نیروهای امپریالیستی از این طرف و نیروهای سرکوبگر در داخل، فضایی ایجاد کردند که جوان ایرانی داری شور اما بدون هیچ امکاناتی، نمی‌دانست پشت آن فضا یک عالمه فکر و یک ثروت و سرمایه زیادی خفته است. در نتیجه اگر توده‌های مردم پشت جوانان قرار نگیرند، نتیجه این می‌شود کسانی مثل سارینا و ژینا را از دست خواهیم داد. باید درس گرفت از اتفاقاتی که افتاد و اینکه جنایتی که صورت گرفت را حاکمیت به همراه تلویزیون‌هایی هزینه‌هایشان را اسرائیل، عربستان و آمریکا تامین می‌کنند، ایجاد کرده‌اند.

 

«ناامیدی و خشم با هم ارتباط نزدیکی دارند»

راحله طارانی، آغاز انقلاب «ژن ژیان ئازادی» را آغاز ایجاد امید و یک «شور زیبا» در جامعه دانست که باعث کاهش برخی جرم‌ها از جمله قتل و خودکشی زنان شده بود. وی در این باره اظهار داشت: در شروع جنبش «زن زندگی آزادی»، شور زیبایی در جامعه ایجاد شد و امیدی به وجود آورد که اگر ادامه داشت، می‌توانست کمک کند که خشونت در جامعه کاهش پیدا کند ولی با سوزاندن فرصت‌ها و تحمیل کردن خواسته‌هایی به جنبشی که هنوز به قدرت نرسیده بود، جنبش را با شکست روبه‌رو کرد و روحیه شکستی حاکم شد که موجب شد میزان خودکشی‌ها و قتل‌ها به خصوص قتل زنان، افزایش پیدا بکند،به طوری که در ١٠ روز اخیر ١٠ مورد قتل و خودکشی زنان را داشته‌ایم. میزان مهاجرت‌ها بیشتر شده است و این هزینه عظیمی که داده شد و به عقب کشیده شد طول می‌کشد تا درست شود. ناامیدی و خشم با هم ارتباط نزدیکی دارند؛ وقتی ناامیدی حاکم شود یک عده به خودشان آسیب می‌زنند و یک عده دچار خشم می‌شوند و به دیگران آسیب می‌رسانند و این روحیه شکست فضای بسیار مسمومی ایجاد می‌کند که طول می‌کشد تا درست شود و باید بررسی شود که تحمیل خواسته‌های نابجا به جنبشی که در مراحل اولیه‌اش بود، چه ضربه‌ای به آن زد و این روحیه ناامیدی را چه کسانی ایجاد کردند.