«ادبیات سرکوب مانع پیش‌روی انقلاب ژن ژیان ئازادی بود»

غزال رسولی فمینیست اینترسکشنال می‌گوید: تفاوت ستم و تبعیض این است که ستم را همه تجربه می‌کنند اما تبعیض یک ستم مضاعفی است که یک سری گروه‌ها به خاطر شاخصه‌های هویتی که دارند در حال تجربه کردن آن هستند.

شهلا محمدی

مرکز خبر- در آستانە سالگرد آغاز انقلاب ژن ژیان آزادی کە پس از قتل حکومتی ژینا امینی آغاز شد، قرار داریم. سالی کە گذشت برای زنان و جوانان انقلابی سرشار از فراز و نشیب‌هایی بود کە همگی مانع از پیشبرد اهداف انقلاب بود. سرکوب معترضین از سوی حاکمیت بە اوج خود رسید اما در این میان ادبیات‌های سرکوب‌گرانە نیز یکی دیگر از عوامل بود کە می‌توان بە آن اشارە کرد.

از این رو در مصاحبە با غزال رسولی، نقش ادبیات سرکوب در انقلاب‌ها و همچنین تفاوت تبعیض و ستم را مورد ارزیابی قرار دادیم.    

غزال رسولی، فمینیست اینترسکشنال، بر اهمیت ادبیات سرکوب در کندشدن یا توقف جنبش‌ها تاکید کرده و بیان کرد: ادبیات سرکوب، غالبا حرف‌هایی است که زده می‌شود و شاید حتی برخی افراد ندانند که دارند کسی را با این ادبیات سرکوب می‌کنند. این ادبیات غالبا چیزهای کلیشه‌ای هستند که جا افتاده و تکرار شونده هستند و در اصل سد راه جنبش‌های مترقی می‌شوند. به عنوان مثال وقتی از ستم و تبعیض اتنیکی صحبت می‌کنیم، می‌گویند ما همه ایرانی هستیم. شاید متوجه نشوند که این جمله تا چه حد بار سرکوب دارد، ولی در اثر چنین جملاتی باعث می‌شوند که روند جنبش‌ها کند یا حتی متوقف شوند.

وی در رابطه با انقلاب «ژن ژیان ئازادی» در طول یک سال اخیر، اظهار داشت: فکر می‌کنم در یک سال گذشته، شرایط خیلی تغییر کرده است و خیلی از مفاهیمی که سال‌ها تلاش شده بود تا جا بیوفتند، برای یک عده‌ی زیادی جا افتادند اما نمی‌توان گفت که شرایط ایده‌آل هست. با قدرت گرفتن سوشیال مدیا و خیزش «ژن ژیان ئازادی»، مردم خودشان اطلاعات را برای هم گفتند. در این مورد که مردم و اتنیک‌های غیر فارس، چه تبعیض‌هایی را تجربه می‌کنند؛ اما هنوز خیلی راه داریم تا بخواهیم به جامعه‌ای که در آن افراد حق و حقوق برابر دارند، برسیم و همچنان همان ادبیات سرکوب که می‌شنیدیم، مدام در خال بازتولید شدن است. با این حال می‌توان گفت که شرایط دارد به نحو بهتری پیش می‌رود.

 

تفاوت ستم با تبعیض

غزال رسولی، در خصوص تعریف ستم و تبعیض و تفاوت این کلمات، اظهار داشت: می‌توان کلمات را از زاویه‌های مختلف نگاه کرد اما به نظر من تفاوت ستم و تبعیض این است که ستم را همه تجربه می‌کنند اما تبعیض یک ستم مضاعفی است که یک سری گروه‌ها، به خاطر شاخصه‌های هویتی که دارند، مثلا، اتنیک، مذهب، جنسیت، گرایش جنسی، معلوملیت و...، در حال تجربه کردن آن هستند. همه‌ی ما در جغرافیای سیاسی ایران در حال تجربه‌ی ستم هستیم. به عنوان مثال، مسئله‌ی اقتصاد، برای همه‌ی مردم به وجود آمده اما یک سری مسائل دیگر به آن اضافه می‌شود وقتی کسی، کورد، تورک، بهایی و یا زن باشد، و باعث می‌شود این ستم برای یک گروه خاصی شدیدتر باشد. یعنی مسئله‌ی اقتصادی برای همه به وجود آمده اما در سیستان و بلوچستان بسیتر شدیدتر است. یا اقتصاد زنان خیلی شرایط بدتری دارد و این تبعیض است، همان ستم مضاعفی که به خاطر تفاوت‌های افراد یا جامعه‌ای توسط گروهی که در راس قدرت قرار دارد، به وجود آمده است.

 

فمینیست اینترسکشنال

این فمینیست اینترسکشنال، در باب تعریف از فمینیست و حوزه‌ی فعالیت‌های خود، توضیح داد: من با فمینیست واقعی و غیرواقعی موافق نیستم اما فمینیست شاخه‌های مختلفی دارد و ممکن است افراد تفکرات مختلف داشته باشند. فمینیست‌های راست افراطی تا چپ، با گرایش‌های سیاسی مختلفی وجود دارند. من به شخصه خودم را فمینیسم اینترسکشنال می‌دانم. در این شاخه از فمینیسم ما معتقدیم که تمام شاخصه‌های هویتی که افراد دارند، می‌تواند باعث ایجاد تبعیض مضاعف برای آنها شود. مثلا یک زن بهایی، یک زن کورد، یک زن تورک، می‌تواند هم به خاطر جنسیتش مورد تبعیض قرار بگیرد و یک سری حق و حقوق را از دست بدهد و در جایگاه اقلیت قرار بگیرد. اقلیتی که در علوم اجتماعی جدید به آن می‌رسیم به معنی گروهی است که تحت تبعیض اجتماعی است و منظور گروه کم جمعیت‌تر نیست و باعث می‌شود هم از این جهت از حق تحصیل و.... منع شود و هم به دلیل شاخصه‌های هویتی مذهبی یا اتنیکی که دارد یک سری حق و حقوق دیگری را از دست بدهد مثلا حق تحصیل به زبان مادری و.... فکر می‌کنم که لازم است در کانتکستی به تمام این مسائل پرداخته شود و مورد بررسی قرار بگیرد.

وی افزود: ممکن است در شهرهای حاشیه، زن‌ستیزی بیشتری مشاهده شود و خیلی‌ها می‌گویند مردان این گروه‌ها زن‌ستیزند و یا حقوق زن‌ها را نادیده می‌گیرند، در صورتی که نقش حاکمیت و محروم‌سازی سیستماتیک در این منطقه را نادیده می‌گیرند. من معتقدم فمینیسمی که در حال شناخته شدن است با فمینیسم نشنالیزه قاطی شده و با وجود اینکه انتظار می‌رود نشنالیزه از فمینیسم جدا باشد اما تا به امروز نتوانسته خود را از فمینیسم جدا بکند ولی باز هم در طی این چند سال من شاهد بودم که زنانی هستند که فارس بوده اما سعی کرده‌اند درد این مناطق را بشناسند و سعی بکنند تا بیشتر به این مسائل بپردازند. همچنین زنان کورد، بلوچ، تورک، گیلک و... در این چند سال بسیار فعال بوده‌ و توانسته‌اند جایگاه بهتری برای خود پیدا بکنند و فکر می‌کنم یک راه طولانی در پیش است اما خوب پیش می‌رود.

 

تأثیر ادبیات سرکوب در انقلاب «ژن ژیان ئازادی»

غزال رسولی، ادبیات سرکوب را مانع بازدارنده در پیش‌روی انقلاب «ژن ژیان ئازادی» دانسته و اظهار داشت: حقیقت مسئله این است که ادبیات سرکوب باعث شد که خیلی از افراد فعالیت خودشان را کمتر بکنند. یک مقدار بسیار زیادی امید در ما به وجود آمد که یک تغییر ایجاد می‌شود ولی با ادبیات سرکوب، آن امید از بین رفت. من فکر می‌کنم باید برگردیم به اینکه آن امیدها را مرور کنیم، باید برگردیم به اینکه همچنان می‌شود تغییر ایجاد کرد. اتحادی که ما معمولا می‌شنویم، اتحاد با هم نیست، اتحاد به نفع من است یعنی همه با یک فرد یا گروه اتحاد داشته باشند و به نفع او کنار بروند. من فکر می‌کنم بشود یک ائتلاف را شکل داد. در این یک سال احتمالا خیلی از گروه‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که ما به یک ائتلاف احتیاج داریم. چیزی که باعث شده این حکومت بیمه شود و این چهل و چند سال بر ما حکومت بکند، همین کینه‌هایی است که توانسته بر روی آنها مانور بدهد، در اصل همین تفرقه انداز حکومت کن است. قبل از اینکه حکومت بخواهد کاری کند، خود مردم بر علیه هم دیگر می‌شوند و هم را سرکوب می‌کنند؛ هرکسی به نوعی و با یک ادبیاتی.

او افزود: در جامعه‌ی ما هر کسی به نوعی تبعیض را تجربه می‌کند، به عنوان زن، کورد، تورک و... ولی همان تبعیض را در حق عم انجام می‌دهیم و همان گفتمان را با همان ادبیات بازتولید می‌کنیم. یعنی تبعیض‌ها خیلی به هم شبیه‌اند اما این شباهت‌ها را نمی‌بسنیم. مثلا من به عنوان زن فارس، تبعیض‌هایی را تجربه می‌کنم و همان را در مورد فردی که از اقلیت‌های اتنیکی هست، انجام می‌دهم و همان دردی که از آن صحبت می‌کند را نادیده گرفته و نامرئی می‌کنم.

وی در نهایت خاطر نشان کرد: اگر نسبت به همدیگر به یک درک مشترک برسیم و گوش بدهیم به اینکه طرف مقابلمان چه می‌گوید، به علاوه اگر بتوانیم ائتلافی را شکل دهیم و گروه‌های مخنلف در آن جمع بشوند و بر سر اهداف مشترک بحث کنند، می‌توانیم به نتیجه‌های خوبی برسیم.