زنانی که در مشاغل خود پیشرو هستند، اما نادیده گرفته میشوند
مبارزه برای غلبه بر تعصب جنسیتی و نادیدهگرفتهشدن، بسیاری از زنان را به ترک پیش از موعد شغلهایشان سوق میدهد.
انجلی راوال
سناریویی را تصور کنید که در آن دو مدیر در یک جلسهی سطح بالا به یک نکتهی واحد اشاره میکنند: «همهی حضار یکی از آنها را با سر تایید میکنند، اما دیگری را با بدبینی نگاه میکنند. برای بسیاری از مدیران زن، واکنش دوم بسیار آشنا است.
این مانع نامرئی که شکاف جنسیتی نامیده میشود، همچنان در زندگی کاری بسیاری از زنان فراگیر است. به طور کلی شکاف قدرت، تفاوت در نحوهی درک، تصدیق و احترام بین گروههای مختلف در محل کار، بر اساس جنسیت، نژاد، طبقه یا سایر عوامل متمایزکننده است. زنان، اغلب افرادی ناشایست و فاقد قدرت و اقتدار تلقی میشوند، حتی اگر موقعیت یکسانی با همکاران مرد خود داشته باشند یا دارای شرایط کاملا مشابه با همتایان مردشان باشند.
زنان به طور معمول دست کم گرفته میشوند، نادیده گرفته میشوند، حمایت نمیشوند، حرفهایشان به اندازه مردان شنیده نمیشود، صحبتهایشان قطع میشود، تخصصشان به شیوههای نامتناسب به چالش کشیده میشود و در برابر اقتدارشان با مقاومت مواجه میشوند، آنها نمیتوانند به سرعت همکاران مرد خود پیشرفت کنند.
کتاب «شکاف اقتدار او» که در سال ۲۰۲۱ منتشر شد، به بررسی این موضوع پرداخته است که چرا زنان هنوز در محل کار کمتر از مردان جدی گرفته میشوند. تحقیقات دیگر نیز به نتایج مشابه این رسیدهاند. اینکه ایدهها و مشارکتهای زنان نادیده گرفته میشود یا به دیگران نسبت داده میشود. این عوامل موجب میشود که برای به دستآوردن همان سطح احترام، بیشتر از همتایان مردشان نیاز به اثبات خود داشته باشند. معمولا اعتماد به تواناییهای رهبری زنان کمتر است و همین تأثیر منفی جدیای بر فرصتهای شغلی پیش روی آنها دارد. عواملی چون تجاوزات خرد و اشکال ظریف سوگیری، مانند قطعکردن جلسات آنها نیز از عواملی هستند که این تصور را تقویت میکنند.
بر اساس گزارش زنان در محل کار، که در ماه سپتامبر منتشر شده و بر اساس نظرسنجی از بیش از ۱۵ هزار کارمند در ایالات متحده نوشته شد، ۳۸ درصد از زنان شاغل اغلب با اظهارات یا تعاملاتی مواجه میشوند که شایستگی آنها را به چالش میکشد یا رهبری آنها را تضعیف میکند. حدود ۳۹ درصد از زنان میگویند که در مقایسه با ۲۰ درصد از مردان، اغلب صحبتهایشان قطع میشود. علاوه بر اینها، ۱۸ درصد از زنان در مقایسه با تنها ۱۰ درصد از مردان، با کسی که نقش بسیار پایینتری در سازمان آنها دارد اشتباه گرفته شدهاند.
در سالهای اخیر، تلاش زیادی برای انتصاب زنان بیشتر به پستهای هیئتمدیره و گسترش خط لولهی مدیران ارشد بالقوه وجود داشته است. این امر ثابت میکند که تیمهای مدیریتی در بازتاب گستردهی سازمانهایشان، پایگاههای مشتریانشان یا جامعهی هدفشان، شکست خوردهاند.
با اینحال رفتارهای نادرستی که وجود شکاف قدرت را به زنان یادآور میشود، تضعیف نمایندگی زنان را به همراه دارد و موجب میشود زنان در محل کار کمتر احساس مشارکت کنند. طبق همین تحقیقات، زنانی که احساس میکنند در محل کار مشارکت ندارند، سه برابر بیشتر از آنهایی هستند که احساس میکنند در محل کار حضور موثر دارند. در نتیجه، بسیاری از زنان پیش از موعد مشاغلی را ترک میکنند که میتوانست مسیر پیشرفت و ترفیعشان باشد.
زنان در حال حاضر اغلب در محل کار، خود را درگیر دوگانگی میبینند. برای مثال، مخالفت با اعتماد به نفس بیش از حد و همزمان مخالفت با عدم اعتماد به نفس، شان دادن به جاهطلبی یا فقدان آن و انتقاد به نحوهی صحبتکردن و لباسپوشیدنشان.
مطالعات همچنین نشان میدهد که مدیران زن به دلیل اشتباهاتشان خیلی سریعتر مجازات میشوند و دورهی تصدیشان اغلب کوتاهتر از همتایان مردشان است. پس جای تعجب نیست که بسیاری از زنان فکر میکنند محیطهای کاری هنوز راه درازی برای دستیابی به پیشرفت در این زمینهها دارند.
در این بین، مردان عموماً چشمانداز خوشبینانهتری دارند و معتقدند زنان پیشرفتهای چشمگیری داشتهاند. گزارش زنان در محل کار این شکاف گسترده بین دیدگاههای مردان و زنان در مورد پیشرفت جنسیتی در محل کار را نیز نشان میدهد.
این خوشبینی بهویژه در میان مردان سطوح ارشد، که اعتماد بهنفس بالاتر و آگاهی کمتری نسبت به وضعیت زنان و چالشهای پیشروی آنها دارند، آشکار است. بر اساس دادههای این گزارش، از هر ۱۰ رهبر ارشد مرد، نزدیک به ۹ نفر معتقدند فرصتهای پیشرفت زنان بهبود یافته است و از هر ۱۰ نفر، تنها یک نفر تجاوزات خرد علیه زنان را در محیط کار جدی میگیرد.
یکی از مدیران ارشد مرد اخیراً به من گفت که اکثر محلهای کار در بریتانیا و ایالات متحده اکنون با مردان «خصومت» دارند.
نویسندگان گزارش همچنین خاطرنشان میکنند که واکنش علیه طرحهای فراگیر، بهویژه در ایالات متحده رو به افزایش است و همین مسئله آرمانهای زنان را بیشتر تضعیف میکند.
در این گزارش آمده است: «تعهد شرکتها به تنوع رو به کاهش است. درست زمانی که شرکتها باید تلاش خود را دوچندان کنند، نشانههای اولیه حاکی از آن است که در حال عقبنشینی هستند.»
از آنجایی که محیط اقتصادی دشوارتر شده است، شرکتها در حال بازگشت به روشهای قدیمی تجارت هستند. اگر سازمانها ادعا دارند متعهد به پیشرفت زنان هستند، باید از افزایش نمایندگی زنان در نقشهای ارشد فراتر بروند. این امر مستلزم یک تغییر اساسی در نحوهی شناسایی و احترام به اقتدار آنهاست.
تا زمانی که محیطهای کار به طور مستقیم به این موضوع نپردازند، تلاش برای افزایش تنوع ناکافی خواهد ماند و برخی از بهترین استعدادها همچنان از رده خارج خواهند شد.