زنان افغانی که در زمان جنگ به ارتش آمریکا کمک کرده بودند، اکنون بیصبرانه در انتظار پناهندگی هستند
اعضای جوخهی تمام زن ارتش افغانستان از جملهی حدود ۷۰هزار پناهندهی افغانی هستند که در آمریکا زندگی میکنند و وضعیت ناپایدار آنها آیندهی نامعلومی برایشان رقم زده است.

ساعت در نیویورک تقریباً ۳ بامداد بود. اما نازدانا حسنی نمیتوانست بخوابد. به تلفن خود خیره شده بود و واتساپ را، به امید اینکه اینترنت مادرش در افغانستان وصل شده باشد، باز و بسته میکرد.او سه بار دیگر تلاش کرد، اما تماسی برقرار نشد.اوت ۲۰۲۱ آخرین باری بود که نازدانا حسنی مادرش را از نردیک دید. درست چند روز پیش از اینکه طالبان کنترل کابل را به دست بگیرند.
نازدانا حسنی ۲۴ ساله، در جوخهی تاکتیکی زنان ارتش ملی افغانستان خدمت میکرد، جوخهای متشکل از زنانی که نیروهای عملیات ویژهی آمریکا را در مأموریتهای مقابله با طالبان، القاعده و داعش همراهی میکرد. تابستان دو سال پیش، زمانی که طالبان قدرت را به دست گرفت، نازدانا حسنی با تصمیم مهمی روبرو شد به عنوان زنی که با ارتش آمریکا میجنگد، باید انتخاب میکرد که به زندگی تحت یک حکومت سرکوبگر ادامه دهد یا به آمریکا فرار کند. او گفت: «اگر میماندم، طالبان من و خانوادهام را میکشت.»
از ۴۵ زن افغان که در جوخهی نازدانا حسنی خدمت میکردند، ۳۹ نفر از آنها حدود دو سال پیش در بحبوحهی هرج و مرج خروج نیروهای آمریکا، از کشور فرار کردند.
اکنون نازدانا حسنی و بیشتر افراد جوخهاش جزو دهها هزار افغانی هستند که تحت عنوان آزادی مشروط بشردوستانه، که یک وضعیت قانونی موقت است، در آمریکا زندگی میکنند. دولت بایدن در ماه جاری، طرح جدیدی اعلام کرد که بر اساس آن افغانها اجازه دارند برای تمدید آزادی مشروط درخواست دهند و پس از انقضای اجازهی حضورشان در ماه اوت، به زندگی و کار در آمریکا ادامه دهند هرچند هنوز مشخص نیست که این تمدید اجازه مانند بار نخست قراردادی دو ساله باشد.
هدف کسانی که در جوخه بودند، ماندن طولانیمدت در آمریکا و پیوستن به اعضای خانوادهشان است. علاوه بر نازدانا حسنی تقریباً تمام اعضای جوخه درخواست پناهندگی دادهاند. اما سیستم به شدت عقب افتاده است و تنها سه تن از این زنان تاکنون پناهندگی گرفتهاند، که آنها را قادر میسازد گرین کارت دریافت کرده و خانوادههای خود را به آنجا ببرند.
سناتور امی کلوبوچار، یک دموکرات از مینه سوتا، از «قانون تعدیل افغانستان» حمایت کرده است، لایحهای که یک مسیر قانونی برای اقامت دائم افغانهایی ایجاد میکند که در طول جنگ با آمریکاییها کار میکردند. وی گفت: «بسیاری از متحدان افغان ما جان خود و عزیزانشان را به خطر انداختند تا از نیروهای ما محافظت کنند.»
اجرای این قانون در کنگرهی گذشته در میان دغدغههای جمهوریخواهان برای بررسی متقاضیان متوقف شد، اما امی کلوبوچار گفت: «برای تلاش دوباره در این زمینه با جمهوریخواهان همکاری خواهد کرد».
در کاپیتول هیل: قلع و قمع درخواستهای پناهندگی مهاجرت را پیچیده میکند و اقدامی که به عقیدهی برخی از قانونگذاران بهترین امید یک دههی اخیر برای ایجاد توافق مهاجرتی در کنگره است را در معرض خطر تضعیف قرار میدهد.
راه طولانی پیشرو
کمبود شدید قضات مهاجرتی، منجر به تأخیرهای طولانی در پروندههای پناهندگی شده و انتظار میرود با تعلیق مادهی ۴۲، این عقبماندگی هرچه بیشتر تشدید شود.
نازدانا حسنی در یک مغازه کادویی در حومهی آرام شهرستان وستچستر، نیویورک کار میکند و با دو زن افغان که در سال 2021 پناهگاه ملاقات کرد در یک آپارتمان مشترک زندگی میکند.
تنها اثر هنری اتاق وی تابلویی است که در پای تخت او قرار دارد.او گفت: «این را زمانی که برای اولین بار به ایالات متحده آمدم کشیدم. داوطلبان در اردوگاه به ما رنگ نقاشی و بوم داده بودند.»
پیوستن به ارتش آرزوی کودکی نازدانا حسنی بود. او جوانترین عضو جوخه بود و تنها چند ماه پیش از شروع جنگ دو دههای آمریکا در افغانستان به دنیا آمد.
ایدهی جوخه نازدانا حسنی حدود یک دهه پس از جنگ، زمانی که ارتش آمریکا تصمیم گرفت برای کمک به گشتزنی در روستاهایی، برخی از آنان نیازمند نیروهای زن است، مطرح شد؛ زیرا تفتیش یا صحبت با زنان افغان از نظر فرهنگی برای سربازان مرد غیراخلاقی تلقی میشد.
به گفتهی ماری کولارز، کاپیتان ارتش که به صورت حضوری با جوخه کار میکرد، کار با این زنان در مأموریتها بسیار ارزشمند بود. آنها دربارهی وابستگیهای قبیلهای اطلاعات مفیدی داشتند و میتوانستند با یک نگاه به روستاها به ما بگویند مشکل دقیقا کجاست، آنها در پرداختن به اهداف عالی ما کمک بزرگی بودند.
با اینحال، اکثر این اعضای جوخه امروزه در سطح آمریکا پراکنده شدهاند و در مشاغل خدماتی با حداقل دستمزد مشغول به کار هستند.
نازدانا حسنی از بدو ورود، در خاطرات ماجراجوییهایش در ارتش به سر میبرد .او گفت: «سعی میکنم قدردان زندگی باشم. اما اکنون زندگیام، شغلم و در کل همه چیز بسیار متفاوت پیش میرود.»
ماه گذشته، ماری کولارز، نازدانا حسنی و تقریباً تمامی اعضای جوخه، برای شرکت در لابیگری کنگره برای تصویب قانون تنظیم افغانستان به واشنگتن دی سی سفر کردند.
نازدانا حسنی گفت: «هر روز دردناکتر از دیروز است، زیرا میدانم خانوادهام در افغانستان امن نیستند.»
او و سایر اعضای جوخه گفتند برای خدمت در کنار ارتش آمریکا تحت بررسی گستردهی سوابقشان قرار گرفتهاند. آنها باید برای پیوستن به ارتش افغانستان از اقوام مردشان اجازه کتبی بگیرند. این اسناد حاوی اطلاعاتی دربارهی خانوادههای زنان افغان است که پس از سقوط کابل در پروندههای دولت افغانستان باقی میماند.»
به گفتهی ماری کولارز، از آن زمان، بسیاری از اقوام این زنان توسط طالبان تهدید، شکنجه یا کشته شدهاند. او و دیگر سربازان آمریکایی که با جوخه کار میکردند بر این باورند که طالبان از این اسناد برای ردیابی اعضای خانوادهی آنها استفاده میکند.
جاویدا افشاری، ۳۴ ساله، نزدیک به یک دهه در جوخه خدمت کرد و نیروهای تازه استخدام شدهای از جمله نازدانا حسنی را آموزش داد، او میگوید: «زندگی با دغدغهی دائمی خانوادهای که در خانه جا ماندهاند، واقعا طاقتفرسا است.»
این دو زن هر دو اکتبر گذشته برای پناهندگی مصاحبه کردند. جاویدا افشاری پناهندگی دریافت کرد و درخواست نازدانا حسنی هنوز در حال بررسی است.
جاویدا افشاری که در یکی از شعب رستورانهای Chick-fil-A در نزدیکی مجتمع آپارتمانی خود در دالاس کار میکند، گفت:« اغلب به زندگیاش پیش از سقوط کابل فکر میکند. او تنها چند هفته با اخذ مدرک حقوق در دانشگاه کابل فاصله داشت.»
نازدانا افشاری گفت: «درست است که باید احساس خوششانسی کنم زیرا زنان افغانستان نمیتوانند در رستوران کار کنند یا خانه را ترک کنند. اما به یاد آوردن کارهایی که در وطنم کردم و درسهایی که خواندم و دیدن اینکه با چه سرعتی همهی آنها از بین رفتند واقعا دردناک است.»
مهناز اکبری، فرماندهی دسته نیز پناهندگی ندارد. او از تسلطش بر زبان انگلیسی خود برای کار در یک سازمان غیرانتفاعی در واشنگتن استفاده میکند و سعی دارد حتی زمانی که زنان جوخه در افغانستان خسته و نا امید شدهاند، روحیهاش را حفظ کند. او اغلب در تماسهای ویدیویی گروهی با آنها ارتباط برقرار کرده و به آنها روحیه میبخشد.
در این تماسها، زنان عکس رد و بدل میکنند، دستور غذاهای افغانی قابل تهیه در آمریکا را به اشتراک میگذارند و به یکدیگر در مورد مسائل مربوط به زندگی در ایالات متحده مشاوره میدهند. خانم حسنی گفت که این تماس ها به تنها راه نجات آنها از نا امیدی بدل شده است.
نازدانا حسنی تا هفتهها پس از مصاحبهی پناهندگیاش، از اینکه پروندهاش هیچ پیشرفتی نمیکند مضطرب بود، مدام مصاحبه را در ذهنش تکرار میکرد و فکر میکرد در صحبتهایش اشتباهی کرده است. او گفت:« تنها چیزی که در پشتسرگذاشتن این شرایط به او کمک کرد حمایتهای مهناز اکبری بود، مهناز زمان زیادی صرف میکند تا ما را شاد کند، فقط برای اینکه تسلیم نشویم.»
منبع: NEW York Times