عوام‌فریبی نامزدهای انتخاباتی؛ بایکوت مجدد انتخابات توسط زنان

عدم دسترسی زنان به قدرت سیاسی، محروم بودن زنان از حقوق برابر و عدم تضمین حق مالکیت زن بر بدن خود از جملە مسائلی هستند که این نامزدها به هیچ‌وجه توان روبرو شدن با آنها را ندارند، بنابراین می‌توان تخمین زد که زنان دوباره اقدام به بایکوت انتخابات خواهند کرد.

گلاره گیلانی

کرماشان – امروز جمعه ١۵ تیرماه، دور دوم انتخابات چهاردهمین ریاست جمهوری ایران انجام خواهد شد و این بدین معنی است کارناوال تبلیغاتی که اکثریت مطلق خلق‌های ایران آن را بایکوت کردەاند با هزینەی هنگفتی که تبلیغات نامزدها و برگزاری خود انتخابات در بردارد، قرار است تکرار شده و در این شرایط اسفبار اقتصادی، منابع مالی‌ای که باید در راستای بهبود وضعیت مردم صرف شود، صرف تبلیغات‌های نمایشی این کارناوال شود. به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی که در چند انتخابات اخیر با بایکوت قاطع اکثریت مطلق مردم مواجه شده و در دور اول این انتخابات نیز شاهد عدم مشارکت ۶۰٪ی بود ( این آمار رسمی اعلام شده از سوی خود رژیم می‌باشد که ید طولایی در آمارسازی دارد و افکار عمومی و گزارش‌های غیررسمی بر این باورند که میزان عدم مشارکت چیزی حول و حوش ٨۰٪ می‌باشد)، با کشاندن عمدی انتخابات به دور دوم می‌کوشد این آمار را اندکی بهبود بخشد، چرا که با حساستر نمودن انتخابات احتمالا خواهد توانست درصد هرچند اندکی از مردم را به پای صندوق‌ها بکشاند. اما این درصد اندک تغییری در نتیجەی کلی مشارکت ایجاد نخواهد کرد، زیرا رٲی قاطع خلق‌های ایران "نه" به انتخابات نمایشی و فرمایشی بوده و خواهد بود.

 

زنان و عدم مشارکت

نهادهای حکومتی از افشای آمارهای دقیق و موثق خودداری می‌کنند و در نبود آزادی رسانەای دسترسی به میزان مشارکت زنان دشوار شده است، اما مشاهدات میدانی از صندوق‌های انتخابات، ستادهای تبلیغاتی نامزدها و فعالیت‌های مجازی نشان می‌دهد همان درصد اندکی که در انتخابات شرکت می‌کنند نیز جمعیتی بیشتر مردانە هستند. کافی است سری به ستادهای تبلیغاتی نامزدها بزنید تا با فضای کاملا مردانەای مواجه شوید و واقعیت این تحلیل را دریابید. در فضای مجازی و شبکەهای اجتماعی نیز می‌توان مخالفت شدید زنان را با مشارکت در انتخابات را مشاهده نمود. مخالفت‌های دستەجمعی زنان زندانی سیاسی، مادران دادخواه، تشکل‌های فمینیستی و کنشگران مستقل زن با مشارکت در انتخابات گواهی دیگر بر این مدعاست.

 

زنان و نامزدها

در چنین وضعیتی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری به شدت می‌کوشند با عوام‌فریبی، خود را مدافع حقوق زنان جلوه داده و بدین ترتیب درصد اندکی از رٲی زنان را به سوی خود جلب کنند. در این میان مسعود پزشکیان که بیشتر بر روی جلب رٲی کسانی که در دور اول مشارکت نکردەاند حساب باز کردە است، با وعدەهای خود سعی در ایجاد خوشبینی کاذبی دارد که گویا وی می‌تواند از حقوق زنان دفاع نماید و تغییری در وضعیت زنان ایجاد کند. در همین راستا مسعود پزشکیان در مناظرەها و سخنرانی‌های تبلیغاتی خود بر روی کاهش فشارها در تحمیل حجاب مکررا اظهار نظر نموده و حتی از طریق پیامک‌های انبوه تبلیغاتی عنوان کرده است که«من مسعود پزشکیان، زنان و دختران ایرانی و مطالبه‌های به حق آنان را برای ایران سرمایه و فرصتی نو می‌دانم. شما هم روز جمعه با رٲی خود به خواست تغییر و رفع تبعیض، می توانید این فرصت را زنانه تر و تاثیرگذارتر کنید». این دیدگاه مشکل زنان را تنها به مسئلەی تحمیل حجاب تقلیل داده و از پرداختن به مشکلات بنیادین رژیم در حوزەی جنسیت خودداری می‌کند. عدم دسترسی زنان به قدرت سیاسی، محروم بودن زنان از حقوق برابر با مردان در خانواده و جامعه، عدم تضمین حق مالکیت زن بر بدن خود، از جملە مسائلی هستند که این نامزدها به هیچ‌وجه توان روبرو شدن با آنها را ندارند و بنابراین می‌توان تخمین زد که زنان با رصد این مسئله دوباره اقدام به بایکوت انتخابات خواهند کرد.

 

اصلاح‌طلبان و عدم مشارکت مردم

مشارکت مردم در انتخابات‌ها و قدرت سیاسی اصلاح‌طلبان همواره رابطەی مستقیمی با همدیگر داشتەاند و یکدیگر را تقویت یا تضعیف نمودەاند. هرگاه مشارکت مردم در انتخابات بالا بوده، اصلاح‌طلبان توانستەاند به قدرت برسند، اما پس از بر سر کار آمدن آنان و مشاهدەی ناکارآمدی و عدم ارادەی جدیشان برای ایجاد تغییر در وضعیت موجود از سوی مردم، با عدم مشارکت در انتخابات بعدی آنها را تنبیه نموده و در نتیجه قافیه را به اصولگرایان باختەاند. از همین روست که مسعود پزشکیان تمام تقلای خود را معطوف به جلب مشارکت هرچه بیشتر نموده است و تمام انرژی خود را بر ایجاد امید واهی در میان مردم ناراضی و معترض متمرکز کرده است. اصولگرایان اکثرا ۱۰٪ رٲی خود را دارند، میزانی که چندان دستخوش تغییر نمی‌شود و اغلب شامل خانوادەهای مربوط به نهادهای نظامی، انتظامی، امنیتی، بسیج، بنیاد شهید، ایثارگران، جانبازان و... می‌باشد که از بیشترین رانت‌ها و سهمیه در این رژیم برخوردارند و لذا خواهان حفظ وضعیت موجود می‌باشند. اما اصلاح‌طلبان که در دوران اوج خود با رٲی طبقه متوسط، بازاریان و کارمندان میان‌رده به قدرت رسیدەاند، اکنون که این طبقه نیز به عدم مشارکت روی آوردەاند، بیشترین ضرر متوجه آنهاست.

 

نامزدها و کرماشان

سعید جلیلی از وعدەی تکمیل راەآهن تهران-خسروی استفاده نموده است. راەآهنی که پنجاه سال است وعدەی آن به مردم کرماشان داده می‌شود. جلیلی اگر از هوش و ذکاوت بهرەای برده بود از بردن نام این پروژه خودداری می‌کرد، زیرا این پروژه خود نماد وعدەهای توخالی، ناکارآمدی جمهوری اسلامی، دولت مرکزگرا و محرومیت شدید حاشیه است. وی همچنین وعدەی تکمیل محور شاباد به قصرشیرین و روانسر و پاوه را داده است که بیشتر به وعدەی یک نمایندەی مجلس شباهت دارد و این‌ها پروژەهایی هستند که بهتر است در راهروهای استانداری و دفاتر فرمانداران این شهرستان‌ها حل و فصل شود. دیگر وعدەی وی تکمیل پروژەی گرمسیری است که خود یکی از بزرگترین ستم‌هایی که بر مردم استان کرماشان رفته است. در چارچوب این پروژه آب رودخانەهای سیروان و زمکان با بودجەای کلان به استان‌های دیگر و خوزستان انتقال یافتە است و اکنون دەها روستای حوزەی آبریز این رودخانەها با بی‌آبی و خشکیدن چشمەها و سراب‌هایشان مواجه شده و آب مصرفیشان از طریق تانکر سیار آن هم چند روز در هفته انجام می‌گیرد. جالب است که منابع آب استانی همچون خوزستان نیز سال‌ها پیش با هدف تٲمین آب صنایع سنگین استان‌های اصفهان و یزد به هزینەای کلان به آنجا منتقل شده است! اکنون جبران آب در خوزستان را نیز با ایجاد بحرانی مشابه در کرماشان و هورامان می‌خواهد ماستمالی کنند! وی همچنین وعدەی تکمیل قطار شهری کرماشان را داده است که در دولت اصولگرای احمدی‌نژاد آغاز شد، دولتی که سعید جلیلی در آن مسئولیت داشت، حامی آن بود و مردم ایران برای اولین بار در آن دوره بود که نام سعید جلیلی را شنیدند! این پروژه نشان‌دهندەی اوج ناکارآمدی، فساد و پروژەهای کارشناسی نشدەی رژیم است، پروژەای که پس از پیشرفت فیزیکی ۷۰ درصدی آن تازه متوجه شدند که اصلا عملی نیست و به بن‌بست خورد! اکنون پس چندین با تٲمین اعتبار آن و اختلاس‌ها و فسادهای مالی مکرر، می‌کوشند آن را تغییر کاربری دهند!

 

نامزدها، کورد و اقلیت‌های دینی

مسعود پزشکیان گفتە است که«تضمین می‌دهم که نخبگان اقوام و مذاهب را در اداره امور مهم کشور و حل مشکلات شاخص سهیم کنم. ما در کنار هم از پس این مسیر سخت بر می‌آییم». وی با ادای چند کلمەای به زبان کوردی و سعید جلیلی با پوشیدن لباس کوردی اقدام‌های عوام‌فریبانەی خود را در جهت جلب هرچه بیشتر رٲی در میان کوردها به حد اعلا رساندند. پزشکیان حتی به این بسنده نکرده و خود را کورد و اهل سردشت معرفی کرد! نامزدی که از طریق برجستە نمودن هویت ترک خود تاکنون اقدام به جلب رٲی در میان ترک‌های ایران نموده بود! اما کوردها دیرزمانی است که رٲی خود را در خیابان‌ها با صدایی رسا اعلام نمودەاند و این "نه" بزرگ پاسخی جز گلوله نداشته است. چهار استان روژهلات کوردستان در دور اول انتخابات نیز همچون دورەهای گذشته کمترین مشارکت را داشتند و سفر هردو نامزد در دور دوم به کرماشان و سنه خود نشانگر ترس ایشان از این بایکوت روشن و پایدار است. آنها از طریق تشدید رقابت میان اتنیک‌ها و ادیان و مذاهب سعی در گرم کردن آتش انتخابات دارند و استان‌های روژهلات کوردستان که در طول تاریخ مٲمن ادیان و مذاهب مختلفی همچون یارسان، علی‌اللهی، اهل تسنن و اهل تشیع بوده است به خوبی این سیاست‌ها را می‌شناسد و باری دیگر به این دام نخواهد افتاد. دیگر ایجاد رقابت میان کلهر، گوران، لک، هورام و جاف در کرماشان خریداری ندارد و ایشان در جنبش انقلابی "ژن ژیان ئازادی" نشان دادند اتحاد آنان متحمل‌تر از رقابت و اختلاف میانشان است.