سوریه در دوراهی؛ پارادایم دموکراتیک یا هژمونی مردسالارانه

خصومت ترکیه و مزدوران وابسته به آن با زنان، تجلی جنگی است میان دو دیدگاه متضاد در سوریه. رهبر خلق‌ها معتقد است قرن ۲۱ صحنه نبرد «سوسیالیسم و بربریت» خواهد بود - دوگانه‌ای که می‌توان آن را در تقابل «زن، زندگی، آزادی» با «خشونت دولت مردسالار» بازخوانی کرد.

زیلان کوچگیری

قدرت‌های هژمون از ۲۷ نوامبر طرح تازه‌ای را در چارچوب سناریوهای جنگ جهانی سوم در خاورمیانه کلید زده‌اند. بر اساس گزارش‌های منابع محلی، نیروهای شبه‌نظامی که از تابستان در پایگاه‌های آموزشی ادلب و ریحانلی تعلیم دیده‌اند، اکنون با نسخه جدیدی از برنامه «آموزش و تجهیز» دوباره وارد صحنه نبرد سوریه شده‌اند. این تحولات شتابان در روزهای پایانی ۲۰۲۴، به نظر می‌رسد پیش‌درآمدی بر رویدادهای سال ۲۰۲۵ باشد. بی‌تردید هر یک از قدرت‌های مسلط در این طرح جدید، اهداف و برنامه‌های خاص خود را دنبال می‌کنند. اما پرسش اساسی این است که در این میان، وضعیت نیروهایی که از مردم، زنان، فرهنگ، طبیعت و آینده سوریه و خاورمیانه دفاع می‌کنند، چگونه است؟ به این پرسش در ادامه خواهیم پرداخت، اما نخست نگاهی می‌اندازیم به نقشه قدرت‌هایی که نه تنها قصد اشغال سرزمین، بلکه تسخیر ذهن و قلب ما را دارند.

 

پشت پرده این جنگ چه کسانی قرار دارند؟

طراحان و حامیان این ارتش مردسالار که ما، زنان این سرزمین، به خوبی ماهیت آن را می‌شناسیم چه کسانی هستند؟ امروز، جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱ را نقطه آغاز جنگ جهانی سوم می‌دانند. درگیری‌ای که دولت‌های هژمون مردسالار یک قرن پس از جنگ جهانی اول برای بازتقسیم خاورمیانه آغاز کرده‌اند؛ با ورود نیروهای شبه‌نظامی به میدان و گسترش جنگ‌های نیابتی، ماهیت و ابعاد تازه‌ای به خود گرفته است.

 

با هر شکست، چهره عوض کردند

از آغاز جنگ، جنایات علیه بشریت توسط داعش با پشتیبانی دولت‌های امپریالیستی در برابر چشمان جهانیان رخ داد. پس از شکست شاخه القاعده، جبهه النصره و سپس هیئت تحریر شام و داعش توسط  یگان‌های مدافع خلق و یگان‌های مدافع زنان، بازماندگان این گروه‌ها به دامن حامی خود، ترکیه، پناه بردند و با گروه‌های مزدور هم‌فکر خود متحد شدند. هر بار که شکست خوردند، نام و ظاهر خود را تغییر دادند. «ارتش آزاد سوریه» تحت نظارت ترکیه و متعاقباً «ارتش ملی سوریه» که با آموزش و تجهیز قدرت‌های هژمون به میدان فرستاده شدند، اکنون نزدیک به سی گروه مسلح را در خود جای داده‌اند.

 

بدن زنان، میدان جنگ

این گروه‌های جهادی در هر منطقه‌ای که نفوذ کردند، بدن زنان را به میدان جنگ تبدیل کردند. در کشوری که همچنان درگیر جنگ است، آمارگیری دقیق جنایات علیه زنان امکان‌پذیر نیست. با این حال، ابعاد هولناک جنایات علیه زنان، چه از سوی دولت سوریه و چه از جانب این گروه‌ها، غیرقابل انکار است. سازمان ملل متحد در گزارش سال ۲۰۱۸ خود از تجاوز به هزاران زن و دختر در جریان جنگ داخلی خبر داد. دیده‌بان حقوق بشر سوریه مستقر در انگلستان تا مارس ۲۰۱۸، مرگ ۳۵۳,۹۰۰ نفر را ثبت کرده که ۱۰۶ هزار نفر از آنان غیرنظامی بوده‌اند. این آمار ۵۶,۹۰۰ نفر مفقود و احتمالاً کشته شده را شامل نمی‌شود. به تخمین این سازمان، مرگ ۱۰۰ هزار نفر دیگر نیز ثبت نشده است. ۴۰ درصد قربانیان را زنان و کودکان تشکیل می‌دهند و نیمی از پناهندگان سوری زن هستند. گزارش‌ها حاکی است زنان در کشورهای همسایه چون ترکیه، لبنان و اردن به فحشا واداشته می‌شوند و همچون کالا به عنوان همسر به فروش می‌رسند.

 

آنان مرگ آفریدند، زنان زندگی بخشیدند

در هر شهر، روستا و شهرکی که پا گذاشتند، میراثشان جز سرهای بریده، زنان به اسارت گرفته شده و مورد تجاوز قرار گرفته به عنوان «غنیمت جنگی»، طبیعت ویران و خانه‌های غارت شده نبود. هیچ کس در برابر این گروه‌های مسلح نایستاد، مگر کوردها که فریاد «بس است» سر دادند. این مقاومتی بود برخاسته از دل مردم و زنان. خلق کورد که از اندیشه و عمل پارادایم دموکراتیک، زیست‌محیطی و آزادی‌خواه زنان عبدالله اوجالان رهبر خلق‌ها، چهار دهه فرهنگ مقاومت پ‌ک‌ک و سه دهه مبارزه در مسیر آزادی زنان نیرو می‌گرفتند، برای رویارویی با این نیروها آماده بودند. دستاوردهای آنان در هر جبهه نبرد، پیام روشنی داشت: خاورمیانه محکوم به تسلیم در برابر نیروهای تاریک‌اندیش نیست.

در حالی که گروه‌های مسلح و حامیانشان هر کجا پا می‌گذاشتند، مرگ و کشتار به ارمغان می‌آوردند، جنبش آزادی زنان پرچمدار زندگی و آزادی بود. انقلاب روژاوا یا بهتر است بگویم انقلاب زنان روژاوا؛ همچون موجی فراگیر گسترش یافت و با دستاوردهایی از نمایندگی برابر تا ریاست مشترکی، و از دفاع مشروع تا مشارکت مستقل در زندگی اجتماعی، به الگویی برای زنان جهان بدل شد.

روژاوای کوردستان در میانه جنگ داخلی سوریه، به جای انتخاب میان قدرت‌های خارجی و رژیم غیردموکراتیک سوریه، راه سومی برگزید. مردم با پیروی از پارادایم «کنفدرالیسم دموکراتیک» و «ملت دموکراتیک» عبدالله اوجالان رهبر خلق‌ها، در سال ۲۰۱۲ انقلاب روژاوا را به ثمر رساندند. با عقب راندن تدریجی رژیم سوریه از شهرها، کانتون‌های خودگردان را پایه‌گذاری کردند و نظام‌های خوددفاعی و خودمدیریتی را بنا نهادند. یگان‌های مدافع زنان(ی پ ژ)، که نیروی دفاع ذاتی زنان است، در ۴ آوریل ۲۰۱۳ موجودیت خود را اعلام کرد. بدین ترتیب، انقلاب روژاوا به عنوان الگویی بدیل در خاورمیانه تکامل یافت.

روژاوا در محور مقاومت خود، با تکیه بر نمایندگی برابر و آگاهی دفاع ذاتی، به الگویی برای همزیستی خلق‌ها تبدیل شد و همچون اثر پروانه‌ای، امیدبخش مردم و زنانی گشت که جهان آن را به رسمیت شناخت. پروانه آزادی که از روژاوا برخاست، در روژهلات با شعار جادویی «زن، زندگی، آزادی» به نماد جهانی آزادی‌خواهی در قرن ۲۱ تبدیل شد. این جنبش در مسیر آزادی زنان تجلی یافت و با نوید قرن ۲۱ به عنوان عصر زنان، به راهبردی برای مبارزات رهایی‌بخش از اندونزی تا هند، از کنیا تا کاتالونیا و سرزمین‌های آبیا یالا (آمریکای لاتین) بدل گشت.

 

گسترش مزدوران مسلح علیه الگوی روژاوا

در مقابل الگوی روژاوا که به جریانی تأثیرگذار در خاورمیانه تبدیل شده، ایدئولوژی جنسیت‌زده، ملی‌گرا و مذهبی مدرنیته سرمایه‌داری صف‌آرایی کرده است. دولت ترکیه با پذیرش داوطلبانه نمایندگی این ایدئولوژی، برای پیشبرد سیاست‌های زن‌ستیز، اسلام‌گرایی سیاسی و نژادپرستی فاشیستی در سوریه، به بسیج گروه‌های مسلح در داخل و خارج پرداخته است. این راهبرد تنها به سوریه محدود نمانده و با اعزام گروه‌های مزدور به مناطق مختلف جهان، از لیبی تا نیجر، سودان و سومالی، ترکیه به دنبال جهانی کردن سیاست‌های ضد مردمی و زن‌ستیز خود است. گرچه پرداختن به جزئیات آن از حوصله این بحث خارج است، پژوهشگران می‌توانند حضور و جنایات گروه‌های مزدور وابسته به ترکیه در نقاط مختلف آفریقا را مورد مطالعه قرار دهند. مدارک نشان می‌دهد ترکیه یکی از اصلی‌ترین تأمین‌کنندگان مالی و پشتیبانان جنگ داخلی سوریه است. روابط اقتصادی نظیر تجارت نفت و پیوندهای ایدئولوژیک با گروه‌های جهادی در اسناد متعدد سازمان‌های بین‌المللی مستند شده است.

 

النصره، شکست‌خورده از (ی پ ژ)، در قالب هیئت تحریر شام بازگشت

پس از اشغال حلب، گروهی که امروز با نام هیئت تحریر شام شناخته می‌شود و بسیاری از جریان‌ها، از جمله غرب، آن را به عنوان گزینه‌ای «میانه‌رو» برای حکومت سوریه معرفی می‌کنند، همان جبهه النصره وابسته به القاعده است که تنها نام خود را تغییر داده است. یورش این گروه جهادی به روژاوا از مسیر سریکانی، با مقاومت نیروهای دفاع ذاتی، به ویژه (ی پ ژ)، در هم شکست. در اکتبر ۲۰۱۴، زمانی که داعش با پشتیبانی قدرت‌های امپریالیستی و هژمون منطقه‌ای  به کوبانی یورش برد، (ی پ ژ) به عنوان نیروی دفاع ذاتی سازمان‌یافته، نقشی محوری در دفاع از این شهر ایفا کرد. نماد این پیروزی، پرچم (ی پ ژ) بود که نخستین بار پس از آزادسازی کوبانی به اهتزاز درآمد. (ی پ ژ) که هزاران زن مبارز را در قالب نیروی دفاع ذاتی سازماندهی کرده است، در نبرد علیه داعش و آزادسازی شهرهای منبج، طبقه، رقه و دیرالزور نیز نقشی تعیین‌کننده داشت.

 

عفرین؛ هجوم به دژ آزادی زنان

دولت ترکیه با چراغ سبز قدرت‌های هژمون، در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۸ به کانتون عفرین روژاوا یورش برد. تهاجم به عفرین پرده از همکاری آشکار دولت ترکیه با گروه‌های شبه‌نظامی در سوریه برداشت. در این حمله، نزدیک به ۲۵ گروه جهادی، از جمله عناصر داعش، زیر پرچم ارتش آزاد سوریه مشارکت داشتند. جهان نظاره‌گر هجوم یک دولت به شهری کوچک با روش‌هایی غیرانسانی بود.

عفرین در ۱۸ مارس به اشغال نیروهای ترکیه و گروه‌های جهادی درآمد. همچون همیشه، نخستین هدف اشغالگران، زنان بودند. خشم دولت ترکیه و گروه‌های وابسته به آن، که صحنه شکنجه پیکر بی‌جان بارین کوبانی، شروان (ی پ ژ) را به تصویر کشیدند، متوجه زنان سازمان‌یافته و مدافع بود. شمار نامشخصی از دختران در عفرین ربوده شدند، زنان مورد تجاوز قرار گرفتند و کشتار زنان در این شهر همچنان ادامه دارد.

به گزارش سازمان حقوق بشر عفرین، ۳۰ درصد موارد نقض حقوق بشر در شهر علیه زنان صورت گرفته و اکثر قربانیان را دختران تشکیل می‌دهند. این گزارش از قتل ۵۰۰ زن به شیوه‌های مختلف و تجاوز جنسی به ۶۰ زن خبر می‌دهد. در حالی که سرنوشت هزاران زن ربوده شده توسط «پلیس نظامی» وابسته به دولت ترکیه نامعلوم مانده، تنها شماری از آنان با پرداخت فدیه آزاد شده‌اند. پس از اشغال، ۵۰۰ هزار نفر - که نیمی از آنان را زنان تشکیل می‌دادند - با آگاهی از رویکرد زن‌ستیزانه گروه‌های مسلح، شهر را ترک کرده و به اردوگاه‌های منطقه شهبا-تل رفعت پناه بردند. جنایات گروه‌های مسلح سلطان مراد علیه زنان کورد به ویژه در گزارش‌های سازمان‌های بین‌المللی حقوق بشر بازتاب یافته است. در شهری که اکنون با تغییر بافت جمعیتی، از حضور زنان و خلق کورد خالی شده، هزاران زن قربانی تجاوز شده‌اند، زنان بدون اجازه مردان حق خروج از خانه را ندارند و پرونده جنایات گروه‌های مسلح هر روز سنگین‌تر می‌شود.

 

قاتلان هورین خلف، این‌بار در حلب

در ۹ اکتبر ۲۰۱۹، دولت ترکیه به همراه «ارتش ملی سوریه» ائتلافی از گروه‌های جهادی از جمله عناصر داعش تحت فرمان خود، حمله‌ای اشغالگرانه به شهرهای سریکانی و گریسپی روژاوا را آغاز کرد. بازخوانی جنایات جنگی دولت ترکیه و گروه‌های وابسته به آن علیه صدها زن، تصویری روشن از ماهیت این تهاجم ارائه می‌دهد. همچون گذشته، زنان نخستین هدف مهاجمان بودند. در ۱۲ اکتبر، هورین خلف، رئیس مشترک حزب آینده سوریه، در بزرگراه M4 از خودرو پیاده و به طرز وحشیانه‌ای به قتل رسید. جهادی‌ها با افتخار تصاویر این جنایت ضد بشری را در شبکه‌های اجتماعی منتشر کردند. قتل هورین خلف توسط گروه مسلح احرار شرقیه در گزارش‌های سازمان ملل نیز ثبت شده است. لازم به ذکت است که این‌ گروه امروز در جنگ حلب مشارکت دارد.

تنها دو هفته بعد، در ۲۶ اکتبر، گروه‌های جهادی وابسته به ترکیه، صحنه شکنجه پیکر بی‌جان آمارا رناس، شروان (ی پ ژ) را فیلمبرداری و در رسانه‌های اجتماعی منتشر کردند. بر اساس داده‌های سازمان حقوق بشر کانتون جزیره، شمار زیادی از زنان از روستاهای گریسپی ربوده شدند و زنان شهر به اجبار به پوشیدن چادر سیاه وادار شدند. آمار تکان‌دهنده‌ای از سریکانی که پیش از اشغال، نماد همزیستی خلق‌ها بود؛ حکایت از آن دارد که بین سال‌های ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۲، نیروهای اشغالگر ترکیه ۵ زن چچنی، ۵۰ زن عرب و ۱۲۰ زن کورد را ربوده‌اند.

 

همدستان گرگ و مدعیان دفاع از گله

قدرت‌هایی که زندگی مردم سوریه را به کالای معامله تبدیل کرده‌اند، هر از گاهی آمار فجایعی را که خود مسبب آن هستند، زیر نام حقوق بشر منتشر می‌کنند. به مصداق ضرب‌المثل کهن «با گرگ بره می‌خورند و با چوپان گریه می‌کنند»، این قدرت‌ها حتی در گزارش‌های ریاکارانه خود نیز نمی‌توانند عمق فاجعه‌ای که بر این سرزمین تحمیل کرده‌اند را پنهان کنند.

پائولو سرژیو پینیرو، رئیس کمیسیون تحقیق سوریه سازمان ملل، در سال ۲۰۲۳ ناگزیر به اعتراف شد که دولت ترکیه و نیروهای وابسته به آن، مناطق کورد را هدف اصلی خود قرار داده‌اند. به گفته او: «ارتش ملی سوریه تحت حمایت ترکیه در عفرین، رأس العین (سریکانی) و مناطق اطراف، مرتکب جنایات جنگی گسترده‌ای شده است که شامل گروگان‌گیری، شکنجه،تجاوز و ... است. بمباران‌های هوایی و زمینی به کشتار گسترده انجامیده، غارت و مصادره اموال و آوارگی اجباری به ویژه در مناطق کوردستانی همچنان ادامه دارد. تمام جوامع و فرهنگ‌های این منطقه هدف حمله قرار گرفته‌اند و حتی مناطق ثبت شده در فهرست میراث جهانی یونسکو نیز با بولدوزر تخریب و غارت شده‌اند.»

 

این سرزمین، جولانگاه اسب‌های اشغالگران نخواهد شد

آمار و ارقامی که همچون نوک کوه یخ برشمردیم، تنها نشانه‌ای از ماهیت درگیری امروز سوریه و نیروهای متخاصم آن است. با وجود تمامی یورش‌ها، تلاش‌های اشغالگرانه، آواره‌سازی‌ها، تغییر بافت جمعیتی، تجاوزها، کشتارها، محدودسازی زنان، جداسازی آنان از جریان زندگی و تلاش برای تبدیل‌شان به زائده مردان، انقلاب روژاوا همچنان استوار ایستاده است. اداره خودگردانی شمال و شرق سوریه ثابت کرده که مثلث مرد-دولت-خشونت در خاورمیانه تقدیری ناگزیر نیست. بی‌تردید، مقاومت شش‌ساله در کوهستان‌های کوردستان، پیوندی ناگسستنی با این خط دفاع از خلق‌ها و زنان دارد. دولت ترکیه و حامیانش بار دیگر دریافته‌اند که این سرزمین، به‌ویژه کوردستان، جولانگاه آسانی برای تاخت و تاز آنان نخواهد بود.

 

۷ اکتبر؛ مشروعیت‌بخشی به خشونت عریان

اکنون نیروهای فاشیستی مرد-دولت در سراسر جهان، با منطق مردسالارانه و خشونت افسارگسیخته خود، در صف‌آرایی برای جنگی تازه بر سر تقسیم قدرت ایستاده‌اند. دولت ترکیه، در نقش پاسدار هژمونی در خاورمیانه، می‌کوشد این سرزمین را همچنان در چنبره خشونت گرفتار نگه دارد. جرقه این روند در ۷ اکتبر با جنگ حماس-اسرائیل زده شد و اینک خشونتی که کرامت انسانی را لگدمال می‌کند، مشروعیتی فزاینده یافته است. حاکمان در معامله‌ای پنهان به توافقی نانوشته رسیده‌اند: «هر جنایتی علیه مردم و زنان، مجاز است.» وجه دیگر این توافق، تقدیس مردانگی خشن است. در جنگ‌های نیابتی که قدرت‌های حاکم هم مستقیماً و هم از طریق گروه‌های مسلح پیش می‌برند، تلاش می‌شود با خشونتی بی‌حد و مرز، مردانگی عاری از ارزش‌های انسانی را به مرتبه تقدس برسانند.

 

زنان، ماهیت واقعی گروه‌های مزدور «بزک‌شده» را می‌شناسند

باید بدون شگفت‌زدگی، ماهیت واقعی جنگی را درک کنیم که از ۲۶ نوامبر علیه حلب آغاز شد و اکنون پس از اشغال حماه و حمص، به دروازه‌های دمشق رسیده است. قدرت‌های هژمون، هیئت تحریر شام و ارتش ملی سوریه را با چهره‌ای بزک‌شده دوباره به میدان فرستاده‌اند. هدف آنان خفه کردن انقلاب روژاوا یعنی دستاوردی است که زنان با رنج بی‌پایان در سرزمینی که به جهنم بدل شده، آفریده‌اند.

می‌گویند «نخستین قربانی جنگ، حقیقت است.» در این روزها نیز، در میان گرد و غبار آخرالزمانی، رقابت بر سر تصاحب سرزمین‌ها روی نقشه‌ها جریان دارد. سرنوشت میلیون‌ها انسانی که در نقاطی زندگی می‌کنند که فرمان تصرفشان از پشت میزها با اشاره چوبی صادر می‌شود، و به ویژه وضعیت زنان، در منطق مردسالار حاکم جایی ندارد. تنها چیزی که اشتهای این قدرت‌ها را برمی‌انگیزد - همچون کهن‌ترین خاطره و بیماری این سرزمین‌ها - غنیمت‌گیری و تصاحب خاک است.

این تصویر که از آغاز جنگ داخلی سوریه برایمان آشنا بود، این روزها در قالب گسیل دوباره گله‌های مردان با ظاهری آراسته‌تر و چهره‌ای بزک‌شده در برابرمان ظاهر می‌شود. اما هر اندازه که این چهره‌آرایی ادامه یابد، زنان این سرزمین با تجربه‌ای که از سر گذرانده‌اند، ذات زن‌ستیز این گله مردان را که باطنشان را می‌شناسند؛ به خوبی قابل تشخیص است.

 

جدال گذشته و آینده در بستر اکنون

تحلیل سیاسی جنگ جهانی سوم که امروز در سوریه و گستره جهان جریان دارد، نشان می‌دهد که فراتر از مسائل روزمره، اقتصادی و منافع کوتاه‌مدت، نبردی عمیق میان دو فلسفه متضاد زندگی در جریان است. برخی می‌کوشند اوضاع را به سال ۲۰۱۱ بازگردانند، اما روند رویدادها آشکار می‌سازد که تنها نیروی حامی واقعی مردم و زنان، اداره خودگردانی شمال و شرق سوریه، نیروهای دموکراتیک سوریه و یگان‌های مدافع زنان (ی پ ژ) هستند. این جریان را می‌توان تجلی معاصر مقاومتی هزارساله دانست.

امروز، در نقطه تلاقی زمان، حافظه جمعی گذشته و چشم‌انداز آینده در نبردی سرنوشت‌ساز درگیرند. این سرزمین همان جغرافیایی است که هزاران سال پیش، شاهد رویارویی فرهنگ زن کشاورز در تل حلف با فرهنگ مرد چوپان در العبید بود. در این خاک که هم زادگاه جوامع برابری‌طلب بوده و هم خاستگاه قدرت‌های برده‌دار، آنچه امروز می‌گذرد، با فهم درست گذشته می‌تواند مسیر آینده را به سوی تعالی و رهایی هموار سازد.

 

دوراهی قرن؛ «سوسیالیسم یا بربریت»

عبدالله اوجالان رهبر خلق‌ها بر این باور است که «قرن ۲۱ صحنه پیروزی نهایی بربریت یا سوسیالیسم خواهد بود» - دوگانه‌ای که امروز می‌توان آن را در قالب «زن، زندگی، آزادی» در برابر «مرد، دولت، خشونت» بازتعریف کرد. در نبردهای هژمونیک، همواره محور اصلی، سرمایه و قدرتی است که بر پایه ذهنیت مردسالار بنا شده است. در این نگرش، پول و قدرت به عنوان فاعل مطلق، تعیین‌کننده آگاهی، گفتمان و اراده انسانی است، و گروه‌های فرودست، زنان و توده‌های مردم صرفاً به ابژه‌هایی قابل دستکاری تقلیل می‌یابند.

آوارگی میلیون‌ها انسان، جداسازی آنان از بستر اجتماعی و فرهنگی‌شان، درهم شکستن امیدهایشان و پراکنده‌سازی آنان در سراسر جهان، همه بخشی از یک طرح نظام‌مند است. جوامع و افرادی که ایمان، امید و معنویت خود را از دست می‌دهند، در برابر هر شکلی از شر آسیب‌پذیر می‌شوند. جنگ امروز سوریه نشان می‌دهد چگونه تراژدی‌های پی در پی، فروپاشی اجتماعی و گسست از پیشینه تاریخی، جامعه را در گرداب خشم و استیصال به سوی نفی خویش می‌راند.

اما با آگاهی از این حقیقت که تاریخ را همواره مقاومت‌کنندگان می‌نگارند، از هم‌اکنون می‌توان دید که راه برون‌رفت از این آشوب، جنبش آزادی‌خواهی است که بر پایه پارادایم دموکراتیک، زیست‌محیطی و رهایی‌بخش زنان استوار شده است.