سدسازی‌های میلیاردی، سدهای خالی؛ منابع آب ایران قربانی پروژه‌های ناکارآمد

با وجود ساخت سدهای متعدد در سال‌های اخیر، بیشتر آن‌ها بدون ارزیابی زیست‌محیطی ساخته شده‌اند و امروز بسیاری از این سدها خالی از آب‌اند. با این حال، پروژه‌ها همچنان با حمایت نهادهای قدرتمند نظامی و اقتصادی ادامه دارد.

مرکز خبر- سدسازی در ایران طی چند دهه گذشته به عنوان راهکاری کلیدی برای تأمین آب و برق معرفی شده است، اما واقعیت این است که بسیاری از این سدها نه تنها پاسخگوی نیازهای زیست‌محیطی و توسعه پایدار نیستند، بلکه به معضلاتی چون خشکی رودخانه‌ها، فرسایش خاک، فرونشست زمین، کاهش کیفیت آب و تخریب اکوسیستم‌های حساس دامن زده‌اند. این پروژه‌ها غالباً بدون انجام ارزیابی‌های دقیق زیست‌محیطی و در برخی موارد کاملاً بدون آن اجرا شده‌اند.

 نمونه‌هایی مانند سد گتوند در خوزستان، با بی‌اعتنایی به اصول علمی و زیست‌محیطی را به وضوح نشان می‌دهند. این سدها در مجاورت کوه‌های نمک و آهک ساخته شده‌اند که باعث افزایش شوری و آلایندگی آب می‌شود. در مواردی حتی نشتی نفت نیز در اطراف این سدها گزارش شده است. عملاً به جای شیرین کردن آب، این سدها باعث شور، آهکی و نفتی شدن آب شده‌اند، پدیده‌ای که نه تنها آب را قابل استفاده نمی‌کند، بلکه سلامت محیط و مردم را نیز به خطر می‌اندازد.

رسانه‌های داخلی ایران امروز سه‌شنبه ٢ دی ١۴٠۴ اعلام کرده‌اند که علی‌رغم افزایش نسبی بارندگی‌ها و در مقابل، کم‌بارشی محسوس در تهران، سدهای تأمین‌کننده آب پایتخت با کاهش حجم ذخایر روبه‌رو هستند، به گونه‌ای که براساس آمارهای رسمی(آمار غیررسمی و میدانی بیشتر است) تا پایان آذر تنها ٣۴ درصد از ظرفیت سدهای کشور پر شده اند.

بنابراین اکثر این سدها اکنون یا خالی از آب هستند یا ذخایر آنها به حداقل رسیده است. این وضعیت نشان می‌دهد که اصول اولیه مدیریت منابع آب در این پروژه‌ها رعایت نشده است. در حالی که سدها لازم است به عنوان ابزارهای کارآمد برای ذخیره و تصفیه آب عمل کنند، سدسازی در ایران در بسیاری موارد به عواملی مانند فساد ساختاری، پروژه‌محوری بدون نگاه کلان و منافع گروه‌های مافیایی گره خورده است.

قرارگاه خاتم‌الانبیا، که تحت نظر سپاه پاسداران فعالیت می‌کند، نقش اصلی را در این پروژه‌ها ایفا می‌کند. این نهاد نظامی- اقتصادی به‌واسطه دسترسی به منابع گسترده و حمایت‌های سیاسی، پروژه‌های بزرگ سدسازی را به دست گرفته است که غالباً به دلیل نبود شفافیت و نظارت‌های لازم، به مکانی برای سودجویی مافیایی تبدیل شده‌اند.

با این شرایط، بحران آب در ایران نه فقط یک مشکل طبیعی، بلکه بحران مدیریتی و سیاسی عمیقی است که سدسازی‌های بی‌رویه و غیرکارشناسی، بی‌اعتنایی به محیط زیست و منافع عمومی و فساد نهادی در آن نقش کلیدی دارند. در حالی که جهان به سمت توسعه پایدار و حفظ منابع آب پیش می‌رود، ایران همچنان گرفتار سیاست‌هایی است که منابع آبی را نابود کرده و آینده‌ای پرچالش را رقم می‌زند.  

لزوم بازنگری فوری در سیاست‌های سدسازی، اجرای ارزیابی‌های زیست‌محیطی مستقل و شفاف و پیگیری قضایی سوءاستفاده‌های مافیایی در این پروژه‌ها، تنها راه نجات منابع آبی ایران و جلوگیری از فاجعه زیست‌محیطی گسترده‌تر است.