رانش زمین و قطعی برق در ١٨٣روستا از شهرستانهای سقز و مریوان
در حالی کە چندین روز است قطعی برق در روستاهای سقز و مریوان روی دادە است، اما نیروهایی که چنین مسئولیت بزرگی بر عهده دارند از امکانات مناسبی برخوردار نبودە و به علت کمبود نیرو در چنین بحرانی مجبور شدەاند از نیروهای مردمی که تجربه چنین کاری را ندارند.
نیان خسروی
سنە- در روزهای پایانی سال ۱۴۰۲مسیرهای بسطام، خورخوره، گردنه شلیر، سرشیو و بسیاری از روستاهای مریوان که تعداد کل آنها به ١٨٣روستا میرسد دچار قطعی برق شده که در این مناطق علاوه بر قطعی برق رانش زمین نیز گزارش شده است.
سیمبانانی که به این مناطق رفتهاند با ۱۰۶۷ تیربرق شکسته و رانش زمین مواجهه شدهاند کە این بحران تاکنون در ایران بیسابقە بودە و آن را به دو زمین لرزە ۵.۳ریشتری که در سقز روی داد و همچنین به فرسایش زمین مرتبط میدانند. این یک بحران ١٠٠ درصد شناخته شده است و از شهرهای دیگر ایران بخصوص شهرهای کوردستان سیمبانان بە این مناطق آمدهاند اما به علت کمبود نیرو، هر اکیپ از سیمبانان هشت تا ده روز در این مسیرها ماندهاند.
بسیاری از این مناطق چنان صعب العبور بوده که به سختی میتوان به آنجا رفت، جادههای گلی و برف زیاد مانع از رفتن خودروها و افراد بودە است و از طرفی خود سیمبانان نیز از امکانات بسیار اندکی برخوردارند تا جایی کە با کمک مردم روستا بە انجام عملیات پرداختەاند و با پای پیاده و با استفاده از نیروی خود(نه ماشین) به حمل وسایل تا بالای کوهها و همچنین برپایی تیرهای شکسته پرداختهاند، اما با وجود این وضعیت توانستهاند تعداد قابل توجهی از روستاها را از قطعی برق رها سازند و تعدادی هم همچنان با قطعی برق روبرو هستند که امکان دارد تا آخر هفته نیز طول بکشد تا نیروهای سیمبان بتوانند به طور کامل مشکل قطعی برق آنان را حل کنند.
اما از علتهای کاذب و غیر واقعی این بحران که بگذریم، سؤالی اساسی پیش میآید که این اتفاق چرا تنها در سقز و مریوان پیش آمده؟ بارش برف و زلزله تاکنون در بسیاری از شهرهای ایران اتفاق افتاده است اما چرا باعث چنین خسارتی نشدە است! شاهدان عینی و مردم محلی بنا به تجارب و شناختی که از منطقەی خود دارند میگویند: چنین اتفاقی تنها میتواند بر اثر انفجار و یا انجام آزمایشاتی در زیر زمین صورت گرفتە باشد و این رانش زمین و شکستن تیرهای برق هیچ ربطی به فرسایش خاک و زلزله ندارد.
سؤال دیگری که پیش میآید درسال ۲۰۲۴چرا باید هنوز روستاهایی وجود داشتە باشند کە صعب العبور باشند و یا چرا باید نیروهای قطعی برق که چنین مسئولیت بزرگی بر عهده دارند از امکانات مناسبی برخوردار نباشند و به علت کمبود نیرو در چنین بحرانی مجبور شوند از نیروهای مردمی که تجربه چنین کاری را ندارند و هیچ آموزشی ندیدهاند استفاده شود که رسما بازی با جان آنهاست.
یکی از سیمبانان به خبرگزاری ما میگوید: ما تنها با طناب هارنس به تیر چراغ برقها متصل میشویم که ما را مهار میکند که به پشت نیفتیم اما با کوچکترین حرکت تیر برق و یا شکستن آن ما نیز به زمین پرتاپ میشویم و جانمان را از دست میدهیم. این تنها امکانات ماست و در این بحران ما تنها به دلیل ارزش و عشقی که به مردم خود داریم و از روی وجدان کاری، خود را موظف میدانیم کار کنیم وگرنه هیچ چیزی امنیت جانی ما را تأمین نمیکند، جدا از آن نیروی کم نیز باعث میشود مأموریتهای ما طولانی شود و انرژی ما کم شود همین باعث پایین آمدن تمرکز که مهمترین عامل در شغل ما محسوب میشود، است. اگر تعداد نیرو بیشتر بود شیفتها سریعتر تغییر مییافت و کارها بیشتر پیش میرفت اما اکنون بسیاری از روستاها هنوز با قطعی برق روبرو هستند و بیست روستا مانده که تا آخر هفته سعی میکنیم به قطعی آنها پایان دهیم، قطعیها از ٢٧ بهمن شروع شدە و تا امروز ادامە داشتە است.