قانون علیه زنان؛ چگونه جمهوری اسلامی خشونت را نهادینه کرده است؟

چرا قوانین نابرابر جمهوری اسلامی، خشونت علیه زنان را تقویت و بازتولید می‌کند؟ فعالان حقوق زنان از تبعیض، زن‌کشی، و مبارزه مداوم زنان ایرانی برای حق زندگی می‌گویند. آیا مقاومت همچنان راه‌حل است؟

پرژین سلطان

تهران- خشونت؛ واژه ای که این روزها بیشتر از همیشه می شنویم و "خشونت علیه زنان و دختران" کلیدواژه هایی آشنا، ملموس و آشکار که پس از خیزش انقلابی زن زندگی آزادی بیش از هر دوره ای برای زنان و دختران در ایران بازمعنادهی شده است.

خشونت علیه زنان یکی از رایج ترین موارد نقض حقوق بشر در جهان که هرچند هر روز بارها و بارها در اقصی نقاط جهان رخ می دهد اما در سال های اخیر در جامعه زنان ایران به دلیل وضع قوانین حکومتی نابرابر و ضدزن بیشتر از سایر جوامع مشهود است.

گواه این ادعا هم سرآغاز خیزش انقلابی زن زندگی آزادی در سال ۱۴۰۱ و قتل حکومتی  ژینا امینی که به خاطر سرباززدن از پوشش اجباری مدنظر حکومت اتفاق افتاد و سرآغازی شد برای خیزش زنان که مرزها را در نوردید و زنان همدل و یکصدا شدند و علیه خشونت و ضعف قوانین منجر به خشونت علیه زنان شوریدند و این شور و شورش ادامه دارد...

خشونت خانگی، خشونت اقتصادی، خشونت روانی، خشونت احساسی، خشونت جسمی، خشونت جنسی، زن کشی، کودک همسری، ختنه دختران، خشونت های دیجیتال و آنلاین و... انواع خشونت هایی است که به صورت مبرهن در زیرمجموعه خشونت علیه زنان  قرار می گیرد اما چه بسیار خشونت های پنهان و رنج هایی پنهان تر که زنان از بازگفتن و بازنمایی آن به دلیل آنچه به عنوان مصلحت جامعه از سوی نظام مردسالار نامیده می شود سرباز می زنند و در خفاء و سکوت همچنان پنهان می ماند و این نمونه بارز فیلم «هیس دختران فریاد نمی زنند...»  از زمان های دور تاکنون است.

در همین رابطه با تنی چند از فعالان حقوق زنان در تهران گفتگو کردم:

 

خشونت های پررنگ تر از همیشه

زهرا یاری فعال حقوق زنان می گوید: نمونه انواع خشونت را به صورت بارز و واضح می توان در ایران دید به ویژه که بعد از خیزش انقلاب زن زندگی آزادی زنان ایران شاهد مبارزه و در معرض قرار گرفتن خشونت هایی هستند که پررنگ تر از همیشه است.

او تاکید می کند: زندگی برای زنان در ایران مانند زندگی در میدان جنگ است و یک زن از صبح که از خواب بیدار می ­شود باید در این کارزار جنگ زیست کند و از حق و حقوق اش دفاع و اثبات کند که چه حق و حقوقی دارد و هر روز باید یادآوری کند خودش را حق و حقواش را؛ زنان در ایران از یک جایی به بعد می پذیرند که باید برای همیشه در این میدان جنگ و کارزار بمانند و مبارزه کنند.

زهرا به خشونت نهان و پنهان اشاره می کند و می گوید: مساله دردناک ماجرا اینجاست که خود زنان به بسیاری از خشونت های پیدا و پنهان ناآگاهند و انگار مانند یک قربانی وضعیت موجود را پذیرفته اند و این ناشی از ناگاآگاهی از حق و حقوق آنان است چیزی که تنها با مطالعه و افزایش دانش و خودآگاهی باید به آن برسند.

 

قانون مجازات اسلامی مجوزی برای زن کشی است

هدا هوشمند، پژوهشگر حقوق زنان با اشاره به قتل و زن کشی که این روزها بیشتر از همیشه در ایران رسانه ای می شود، می گوید: بر اساس آنچه در رسانه های داخلی گزارش شده فقط در سه ماهه نخست امسال 3۵ زن و دختر در شهرهای محتلف ایران به قتل رسیده اند و این خشونت دهشتناک چیزی است که با عنوان قتل های ناموسی از آن نام می برند.

هدا ضعف قوانین جمهوری اسلامی را یکی از مهمترین دلایل قتل های ناموسی عنوان و تاکید می کند: حکومت ایران با وضع قوانین نابرابر وناعادلانه در گسترش و بازتولید قتل های ناموسی نقش جانبی دارد اصولا قانون مجازات اسلامی مجوزی برای زن کشی است.

او تاکید می کند: خشونت در جامعه مردسالا ریشه در فرهنگ و ساختار جامعه هم دارد چون جامعه ما  به مردان اقتدار بیشتر و دسترسی به منابع قدرت بیشتری داده و زنان را در دستیابی به این منابع قدرت بازداشته است پس کاملا بدیهی است که مردان به راحتی اجازه خشونت به زنان از خشونت های روانی و احساسی گرفته تا گرفتن جان و زندگی آنان را دارند.

هدا به قتل منصوره قدیری جاوید خبرنگار ایرنا توسط همسرش در تهران اشاره کرد و گفت: نمونه جدید زن کشی در دل پایتخت توسط همسر وکیل یک زن روزنامه نگار بود که در اعترافات اش قید کرده بود تصمیم داشت خودش و فرزندشان را پس از قتل همسرش از بین ببرد اما پشیمان شده است؛ این اظهار پشیمانی از طرف یک وکیل که خود بنا به حرفه اش مسلط به قانون مجازات اسلامی است کاملا آگاهانه است او می داند که چه ضعف هایی در قانون مجازات اسلامی وجود دارد که او می تواند زن اش را بکشد و راحت از قانون بگریزد و بعد از چند سال مورد عفو قرار بگیرد و به زندگی اش ادامه دهد چنانچه اگر قانون سفت و سختی علیه خشونت و ظلم به زنان وجود می داشت وکیل مملکت به خودش اجازه چنین ارتکاب به جرم نمی داد.

 

راه آسان گریز از قانون در ایران

 مستانه صفایی پژوهشگر و فعال اجتماعی می گوید: خشونت علیه زنان تنها از سوی جامعه مردان شکل نمی گیرد بلکه خشونت سیستمی ارزشی سنتی است که از دل عرف، ادیان، مناسک، قانون و ...توسط مردان و یا گاها خود زنان اعمال می شود.

مستانه تصریح کرد: حکومت مدعی اخلاق جمهوری اسلامی ۴۵ ساله است که با آموزه های تحمیلی دینی سعی در سرکوب زنان با نام اخلاق و دینداری دارد به گونه ای که بخش زیادی از جامعه زنان هم باورشان شده است که همه حق و حقوقی که دارند همان چیزی است که تحلیل گران و آخوندهای حکومتی در صداو سیمای خود آن را  مطرح می کنند.

او می گوید: چرا به جای تحلیل های تحمیلی آبکی و تکراری دینی آمار واقعی از خشونت هایی که در جامعه اسلامی که از آن اسم می برند حرفی نمی زنند که به دنبال راه حل و برون رفت از چنین جامعه ایی ناسالم و پر از خشونت باشند.

مستانه به برخی از آمارهای تکان دهنده منتشرشده اشاره می کند و می گوید: با اینکه طبق قانون مدنی ازدواج دختران زیر ۱۳ سال با اجازه دادگاه مجاز است اما در سال ۱۳۹۹ ازدواج های ثبت شده زیر ۱۳ سال با مجوز ۷۶۷ مورد است با همین آمار می توان به ضعف در قانون پی برد و اینکه همیشه راه های آسان برای گریز از قانون در قوانین جمهوری اسلامی ایران به راحتی مهیا می شود.

 

مقاومت ادامه دارد

روز جهانی منع هر گونه خشونت علیه زنان فرصتی است برای کمرنگ شدن انواع خشونت ها علیه زنان و فرصتی برای فریاد کشیدن مطالبات انباشته شده زنان از زمان های دور تاکنون که بسیاری از زنان و فعالان حقوق زنان و سازمان های فمینیستی مطالبات خود را از حکومت ها و سازمان های مختلف مطرح می کنند و خواهان رویکردها و سیاست های برابری خواهانه و حمایتگرانه می شوند تا زمینه های تسهیل کننده خشونت علیه زنان را از بین ببرند و نیز از قربانیان و بازماندگان خشونت حمایت کنند.

 اما وضعیت زنان در ایران با سختی ها و پیچیدگی های بیشتری همراه است زنان در ایران با اینکه از همان روزهای اوایل انقلاب مطالبه گری های خود را داشته اند و در برهه های مختلف تلاش های بسیاری داشته اند و هزینه های بسیاری هم داده اند اما هنوز نتواسته اند تغییراتی را که باید به آن برسند، حجم سرکوب و جرم انگاری فعالیت های فمینیستی در ایران به گونه ای است که زنان نه تنها آشکارا  نمی توانند فعالیت فمینیستی داشته باشند بلکه به شکل غیررسمی و خودجوش نیز هنوز نتوانسته اند تشکیلات منسجم و سازمان یافته و واحد برای رسیدن به مطالبات و خواسته های خود داشته باشند.

اما با وجود همه سختی ها و دشواری و سرکوب زنان و نداشتن تشکیلات سازمان یافته و نداشتن آموزش های رسمی و آشکار زنان در ایران با انباشتی از مطالبات به میدان مبارزه در زمان خیزش زن زندگی آزادی آمدند و به صورت خودجوش خواشته ها و مطالبات خود را فریاد کشیدند که بازتاب جهانی داشت و این مبارز همچنان در جامعه زنان ایران چه در داخل کشور و چه در سایر کشورها ادامه دارد و همه در سایسه سار پرچم زن زنذگی آزادی  به تلاش و فعالیت خود ادامه می دهند از نافرمانی مدنی زنان و دختران و پیروی نکردن از حجاب اجباری موردنظر حکومت در خیابان های تهران گرفته تا شهرها و روستاهای دورافتاده و فعالیت زنان در دیگر کشورها مقاومت ادامه دارد... چرا که مقاومت زندگی است.