نویسندگان کورد باید به هر خانهای که مادربزرگی در آن وجود دارد مراجعه کنند
نویسندگان کورد باید به هر خانهای که مادربزرگی در آن وجود دارد مراجعه کنند
سورگل شیخو
عامودا – حکایتها و ضرب المثلها در هر ملتی بخشی بنیادین از فرهنگ جامعه است. حکایتها و ضرب المثلها آن دسته از سخنان و روایاتی هستند که به شیوه یک داستان، ضربالمثل، پند و یا نکتهای ظریف و زیبا، نقدی یا دیدگاهی را با عبارتی کوتاه به زبان میآورند. حکایتها و ضربالمثلها به دلیل بیان به شکلی کوتاه، باقی مانده و در ذهن و خاطر همه ماندگار شده و در هر موقعیتی به راحتی بیان میشوند.
شهناز چولی از منطقه عامودا در کانتون جزیره، واقع در منطقه شمال و شرق سوریه، اهمیت حفظ و زنده نگه داشتن حکایتها و ضرب المثلها و چگونگی ثبت آنها در چنین پروژه مهمی را تشریح کرد.
«در پشت هر حکایت و ضرب المثی، دانشی وجود دارد»
شهناز چولی گفت که در هر رویدادی که اتفاق افتاده است، حکایتی در زمان خود به آن اختصاص یافته است و اینگونه اظهار داشت: گویندگان حکایتها و ضرب المثلها نامشخص هستند و آنها متعلق به جامعه هستند، تاریخ و نحوه گفتن آنها نیز نامعلوم میباشد. در پشت هر حکایت و ضرب المثلی دانشی وجود دارد. هر حکایت یک اندرز است. این رویدادها در گذشته اتفاق افتاده و هر یک سبب به وجود آمدن حکایت و ضرب المثلی شدهاند. در بسیاری از موقعیتها، موضوعات و رویدادهای امروزی هر بار که ما آنها را به کار میبریم، یک بار دیگر آنها را به صورت شفاهی زنده نگه میداریم. مردم کورد در زمینه حکایتها و ضرب المثلها بسیار غنی هستند اما به دلیل شرایط سیاسی این حکایتها نوشته و ثبت نشدهاند، بلکه تنها به صورت شفاهی زنده نگه داشته شدهاند و از نسلی به نسل دیگر منتقل شدهاند. بدون شک هزاران حکایت و ضرب المثل نیز از بین رفتهاند، بازیابی آنها در این زمان دشوار و پیچیده است.
تصحیحی بر یک ضرب المثل: «زن نه درختی خشک بلکه درختی سبز است»
شهناز چولی اظهار داشت که حکایتها و ضرب المثلها در مورد زنان به اشتباه بیان شدهاند: «بیشک برخی ضرب المثلها در مورد زنان وجود دارند اما من آنها را تغییر دادهام. مثلاً میگویند شخص نه به قیافه، بلکه به رفتار مادر، نظم او، اجتماعی بودن و دانایی او نگاه کند و سپس در مورد ازدواج با دختر او تصمیم بگیرد. دیگر اینکه «زن درخت خشک شده است» این ضرب المثل در نتیجه سیاست استبداد و سرمایهداری بوجود آمده است. زن یک درخت سرسبز است، چرا که آفریننده است، زندگی را در درون خود رشد میدهد، زندگی و آفرینندگی را به جامعه میدهد. اما سیستمهایی که حقوق زنان را پایمال میکنند بیشتر تحت عنوان دین سیاست خود را پیش بردهاند. در زیر پوشش اینکه زنان ظریف هستند، قصد داشتهاند زنان را از درختی سرسبز به یک درخت خشک شده تبدیل کنند. حتی پیش از قرن نوزدهم هم به بهانههایی مانند اینکه زن از خون میترسد و نمیتواند خود را در مقابل شرایط سخت حفظ کند، اجازه نمیدادند زنان در بخش پزشکی پیشرفت کنند. پزشک بودن زنان را امری غیر علمی میدانستند. اما زنان نشان دادند که قدر انجام را دارند و انجام دادند.»
«تاکنون کتابی که حکایتها و ضرب المثلها را جمحآوری کرده باشد چاپ نشده است»
شهناز چولی بیان کرد که تلاشهایی برای زنده نگه داشتن حکایتها و ضرب المثلها و چنین ادامه داد: «تلاشهایی برای زنده نگه داشتن حکایتها و ضرب المثلها انجام شده است، مثلاً در پایان برخی کتابها چندین ضرب المثل پشت سر هم نوشته شدهاند و یا اینکه در جستجوی گوگل میتوان برخی از آنها را یافت. اما تا کنون کتابی از این ضرب المثلها آماده نشده است. ما اکنون از طریق جامعه، دانشآموزان و مادربزرگهایمان این ضرب المثلها را جمعآوری میکنیم. وقتی آنها را به کار میبرم، فرزندان و نوههایم نیز از من یاد میگیرند و از آنها استفاده میکنند، به این ترتیب زنده نگه داشتن حکایتها و ضرب المثلها به صورت خودکار و به شیوهای شفاهی انجام میپذیرد. ضرب المثلها بر اساس قدمت و معنایشان ثبت شدهاند اما برخی از این ضرب المثلها جای خود را به ضرب المثلهای دیگری دادهاند و بدون شک دلیلی برای این امر وجود دارد.»
«مادربزرگها گنجینههای پنهانی هستند که باید به آنان گوش داده شود»
شهناز چولی وظایف نویسندگان و روشنفکران در این امر را اینگونه بیان کرد: «نویسندگانی که بر روی آثار ادبیات کوردی کار میکنند باید تلاش بسیاری انجام دهند تا این ضرب المثلها را از مادربزرگها، جامعه و غیره جمعآوری کنند و آنها را به شکل کتاب چاپ و در دسترس خوانندگان قرار دهند. بازگشت به پیشینیان میتواند برای کاستیهای موجود درمانی باشد و از این طریق میتوان تاریخ تحریف شده را به جوهر اصلیاش بازگرداند. باید ادبیات و فرهنگ خود را از دست ندهیم. خانهای که مادربزرگ در آن وجود دارد، بیشک گنجینهای پنهان از صدها داستان، تجربه، اطلاعات دست اول و ضرب المثل در آن نهفته است. نسلهای آن خانه نه تنها باید به آنها گوش دهند، بلکه باید آنها را یادداشت کرده و گنجینهی خود را بزرگتر کنند و آن را از نابودی نجات دهند.»