مقاومت زنان در منبج؛ برگی تازه در تاریخ

دیلان عثمان، روزنامه‌نگاری که لحظه به لحظه حملات به منبج و مقاومت مبارزان را پیگیری می‌کرد، می‌گوید ایستادگی و روحیه فداکاری مبارزان آزادی در منبج، برگ تازه‌ای در تاریخ رقم زده است.

پروین آمارا    

قامشلو- هجوم، اشغالگری و اقدامات غیرقانونی و غیرانسانی در مناطق آزادشده هر روز شدت می‌گیرد. یکی از این مناطق شهر منبج است که مدتی است زیر آتش حملات سنگین قرار دارد. ششم دسامبر، مزدوران «تحریر الشام» که دست‌نشانده دولت ترکیه هستند، یورش خود به شهر منبج را شدت بخشیدند. در این حملات، شمار زیادی از مردم عادی و مدافعان سرزمین، وحشیانه شهید شدند یا به دست اشرار افتادند. طی ۵ روز، تروریست‌ها کل شهر را اشغال کردند و هنوز هم به مردم منبج که می‌خواهند از ترس جنایات این اشرار، خانه و کاشانه خود را ترک کنند، اجازه خروج نمی‌دهند. دیلان عثمان، روزنامه‌نگاری که از نزدیک شاهد لحظه به لحظه حمله به منبج بود، در گفت‌وگو با خبرگزاری ما به تحلیل این رویداد پرداخت.

 

به عنوان یک روزنامه‌نگار که حملات به منبج را دنبال کردید، از آغاز تهاجم دولت ترکیه و مزدوران وابسته به آن تا کنون چه اتفاقی افتاد و چگونه مقاومت شکل گرفت؟

حملات تروریست‌ها به منبج را نمی‌توان تنها به نام آنها نوشت، چرا که این حملات مستقیماً زیر نظر دولت ترکیه و میت انجام شد. منبج پیش از این هم همواره هدف حمله بود، اما در ششم دسامبر، مزدوران حملات خود را به شدت افزایش دادند. از زمان آزادسازی منبج تاکنون، این حملات هرگز متوقف نشده است. ترکیه بارها برای جلوگیری از استقرار نظام دموکراتیک در این منطقه، گروه‌های مخفی خود را در آنجا سازماندهی کرده بود. این گروه‌های نفوذی مدام برای تخریب این نظام، از جنگ روانی و تاکتیک‌های جنگ ویژه علیه مردم استفاده می‌کردند. هدفشان ایجاد چنان وحشتی در میان مردم بود که هرگز به این نظام دموکراتیک نزدیک نشوند. این حملات عمدتاً در مناطق روستایی و مرزی صورت می‌گرفت و حملات روزانه به منبج، همگی در ادامه همین سیاست بود.

 

با حملات سنگین و هجوم تروریست‌ها، منبج به اشغال درآمد. به عنوان یک روزنامه‌نگار که از نزدیک شاهد اوضاع بودید، این رویداد چگونه اتفاق افتاد؟

این حمله در اصل یورشی علیه اراده آزاد و خواست تمام زنانی بود که در آن منطقه خود را سازماندهی کرده بودند. همه ما آگاهیم که پیش از آزادی منبج، زنان این شهر در چه وضعیتی به سر می‌بردند. وقتی در جریان این حملات، مقاومت دلیرانه در خط روستاها را می‌دیدیم، عمیقاً تحت تأثیر قرار می‌گرفتیم. برای پاسداری از کرامت این زنان، مبارزین( ی پ ژ)  و تمام زنانی که در شورای نظامی و امنیتی حضور داشتند، قهرمانانه و با روحیه‌ای فداکارانه در سنگرهای نبرد موضع گرفتند. در برابر هر نقشه مزدوران، مبارزان نیز تاکتیک‌های خود را پیش می‌بردند. بسیاری از مبارزان برای آنکه به دست تروریست‌ها نیفتند، با گلوله خود به زندگی‌شان پایان دادند. در جبهه جنوبی تلاش کردند حلقه‌ای ایجاد کنند تا نبرد به درون شهر کشیده شود و تمامی مزدوران در آنجا نابود شوند. هر چه از مقاومت شروانان بگوییم کم است؛ هر یک از آنها چنان مبارزه کرد که گویی در برابر یک ارتش ایستاده است.

در همان زمان که ما شاهد این صحنه‌ها بودیم، مردم منبج در هشتم دسامبر در بسیاری از مناطق جشن سقوط ارتش سوریه را برپا می‌کردند. مردم منبج که سال‌ها تحت حاکمیت رژیم اسد با اعمال سرکوبگرانه روبرو شده بودند و حتی بسیاری از فرزندانشان در زندان‌های سوریه به سر می‌بردند؛ اکنون این لحظات شادی را تجربه می‌کردند.

 

شاهد بودیم که تروریست‌های مهاجم به منبج، نخست به زنان حمله کردند. سه عضو انجمن زنان زنوبیا وحشیانه به شهادت رسیدند. این زنان سال‌ها علیه تفکر داعش در آن منطقه مبارزه کرده بودند و اکنون به طور کلی خطری جدی متوجه دستاوردهای زنان است. شما این وضعیت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در جریان حملات به منبج، مقاومت زنان شهر که علیه آن نظام ضد انسانی می‌جنگیدند، روحیه‌ای عظیم به ما می‌بخشید. یکی از اعضای انجمن زنان زنوبیا، قمر سعود، در حمله به منبج به شهادت رسید. تروریستی که قمر را به شهادت رساند، دایی خودش بود. سه زن انجمن زنان زنوبیا یعنی شهیدان عایشه، قمر و ایمان که در این نبرد وحشیانه به شهادت رسیدند، به نماد مقاومت تبدیل شدند. شهید قمر با وجود تهدیدهای مکرر، تا واپسین لحظه دست از مبارزه برنداشت. در این رویداد، بار دیگر چهره واقعی نظام مردسالاری که هیچ حقی برای زنان قائل نیست و تمام حقوق زندگی آنان را پایمال می‌کند، آشکارا نمایان شد.

زندگی این سه زن مبارز باید به درستی روایت شود. نبردشان علیه چنین تفکری باید برای ما همچون مکتبی آموزنده باشد. مقاومت این زنان الهام‌بخش زنان دیگر نیز شد. در این نبرد، زنان بسیاری در کنار ما ایستادند و تا پایان ماندند و از سرزمین خود دفاع کردند. در نقاط متعددی مقاومت سرسختانه ادامه داشت؛ در برخی مناطق صد مزدور به مبارزان یورش می‌بردند، نبردی نابرابر و وحشیانه در جریان بود. مبارزانی چون شهید مزگین قامشلو که عضو نیروی آسایش بود، در برابر تروریست‌ها قهرمانانه ایستاد و سرانجام برای آنکه به دست دشمن نیفتد، تن به تسلیم نداد و با گلوله خود به زندگی‌اش پایان داد.

 

در جریان پوشش میدانی، کدام صحنه بیشترین تأثیر را بر شما گذاشت؟

به عنوان روزنامه‌نگار، در مواجهه با آن شرایط، به این واقعیت پی بردیم که در منبج شکست نخورده‌ایم. وقتی می‌دیدیم کودکان بی‌خبر از همه جا دست‌هایشان را بالا می‌بردند و فریاد می‌زدند «زنده باد نیروهای دموکراتیک سوریه»، این نشان می‌داد که پیروزی واقعی از آن ما است. در میان تمام رویدادهای حمله به منبج، آنچه عمیق‌ترین تأثیر را بر من گذاشت، مقاومت حماسی در بیمارستان نظامی بود. حتی در واپسین لحظات پیش از اشغال منبج، گروهی از مبارزان همچنان از همرزمان زخمی و پیکر شهدا در بیمارستان محافظت می‌کردند.

مدافعان بیمارستان اگرچه از نظر سنی جوان و کم‌تجربه بودند، اما اراده‌شان از هر مرزی فراتر می‌رفت. یک مبارز تنها در برابر در بیمارستان نگهبانی می‌داد و روزها همچون یک ارتش در برابر تروریست‌ها مقاومت می‌کرد تا همرزمانش به دست آنها نیفتند. این مقاومت هرگز از حافظه تاریخی ما پاک نخواهد شد. به عنوان روزنامه‌نگار، این لحظات را که به چشم خود دیدم و مقاومت دلاورانه این مبارزان را، لحظه به لحظه در ذهن و جان خود زنده نگه خواهم داشت.

 

با توجه به تحولات جاری در سراسر سوریه، چه خطراتی زنان این کشور را تهدید می‌کند و مسئولیت زنان در قبال این شرایط چیست؟

هنوز نمی‌توان به درستی پیش‌بینی کرد که تغییرات کنونی سوریه چه پیامدهایی در آینده خواهد داشت. وقتی به تجربه‌های مشابه نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که سرنوشت سوریه نیز چندان متفاوت نخواهد بود. در مناطق اشغال شده خارج از منطقه خودمدیریتی که زیر سلطه مزدوران وابسته به دولت ترکیه است، شاهدیم که زنان هر روز با چه محدودیت‌های سختی روبرو می‌شوند. هم اکنون تصمیمات متعددی علیه حقوق زنان سوریه گرفته شده است. از یک سو دستور داده‌اند که زنان باید از نهادهای قضایی کنار گذاشته شوند و از سوی دیگر حکم کرده‌اند که زنان باید حجاب اجباری داشته باشند.

این تصمیمات نه تنها برای زنان، بلکه برای فرهنگ و هویت تمام مردم سوریه تهدیدی جدی به شمار می‌رود. ما به عنوان زنان روزنامه‌نگار و فعالان سازمان‌های حامی حقوق زنان، خود را در برابر این تهدیدها مسئول می‌دانیم و از مبارزه تمام زنان برای احقاق حقوقشان پشتیبانی می‌کنیم.