خود سوزی، فجیع‌ترین شیوه خودکشی

خودسوزی به عنوان نابود کردن آگاهانه خویش برای رهایی از موقعیت غیر قابل تحمل تعریف شده است و در واقع یکی از پدیده‌های تأسف آوری است که دارای ابعاد شناخته شده‌ی روانی، اجتماعی، فرهنگی، بیولوژی و پیامدهای اقتصادی، انسانی می‌باشد.

سروشا آمین

 

مرکز خبر- خود سوزی بە عنوان فجیع‌ترین شیوه خودکشی شناختە می‌شود اما این‌طور نیست که زنان به عنوان اولین ابزار به سراغ چنین کاری بروند. آن‌ها می‌جنگند، فریاد می‌زنند، اعتراض می‌کنند، صدایشان را بالا می‌برند، اما زمانی که دیگر کارد به استخوان‌شان می‌رسد و می‌بینند چاره‌ای برایشان نمانده، با این اقدام فریاد اعتراضی خود را به گوش همه می‌رسانند. زن با آتش زدن خود می‌فهماند به شدّت از وضعیت موجود در زندگی ناراضی است و به نوعی با خودسوزی اعتراض خود را ابراز می‌دارد و می‌گوید چقدر خسته ودرمانده و نا امید است، گویی با این اقدام فریاد دادخواهی سر می‌دهد.

چند سالی است که مرکز پزشکی قانونی آمار خودکشی و خودسوزی در کشور را دیگر منتشر نمی‌کند. سازمان پزشکی قانونی کشور بر اساس گزارش‌های منتشر شده، شهرهای کوردستان خصوصا دو استان لرستان و ایلام ، بالاترین رتبه‌ی خودسوزی و خودکشی زنان را دارد؛ هرچند می‌توان گفت که تا کنون در مورد خودسوزی زنان هیچ تحقیق جامع و کاملی در تمامی استان‌ها و شهرهای ایران صورت نگرفته که بتوان با استناد به آن به چنین نتیجه‌ای رسید. همچنین آمار‌هایی که توسط برخی سازمان‌ها و نهادها در رابطه با خودسوزی برای خودکشی منتشر می‌شوند، باهم تفاوت دارند و یکی نیستند.

واقعیت این است که به مانند دیگر پدیده‌های اجتماعی در ایران، آمار دقیقی از میزان خودکشی و خودسوزی زنان وجود ندارد. تلاش‌ها در جهتی است که این آمار‌ها مخفی نگاه داشته شوند، آمارها ضد و نقیض‌اند یا علت مرگ به دلایلی غیر از خودکشی نسبت داده می‌شوند. با این وجود، نبود آمار دقیق خودکشی و خودسوزی زنان چیزی از واقعیت این پدیده خصوصاً در مناطق محروم ایران کم نمی‌کند.

این پدیده وجود دارد و سال‌هاست که به عنوان یکی از معضلات زنان، ذهن بسیاری از فعالین اجتماعی را به خود مشغول کرده است.

 

دلایل تشویق به خودکشی (خودسوزی) زنان چیست؟

کارشناسان دلایل مختلفی را برای تشویق به خودکشی زنان مطرح می‌کنند. اختلافات خانوادگی، دخالت اطرافیان در زندگی، خشونت خانواده و همسر، ازدواج‌های اجباری، وفاداری به رسوم کهنه و ضد زن، از دیگر دلایل تشویق به خودسوزی و خودکشی در زنان می‌تواند باشد. بیکاری، مشکلات اقتصادی و اعتیاد را هم باید به این لیست اضافه کرد. اما چون هیچ تحقیق کاملی در این‌ مورد در کشور انجام نشده، لذا به سادگی نمی‌توان گفت کدام یک از این دلایل ذکر شده سهم بیشتری در تشویق به خودکشی و خودسوزی زنان دارد.

اما این شعله‌ها که زنان را می‌سوزاند به دست دیگران روشن می‌شود، به دست پدری که دخترش را همچون دارایی خود می‌بیند، در همه تصمیمات زندگی دختر دخالت می‌کند و در نهایت هم هرزمان که دلش بخواهد، او را به عقد مردی در می‌آورد که خودش صلاح بداند. این شعلەها به دست مادری روشن می‌شود که زجر دخترش را می‌بیند اما، معتقد است دختر با لباس سفید به خانه همسر می‌رود و با کفن سفید خارج می‌شود. همچنین این شعله‌ها به دست خانواده‌ای روشن می‌شود که آبروی خود را با هر عمل و رفتار زن گره می‌زنند وهر بار وی را برای خدشه‌دار نکردن این شیشه نازک آبرویشان، تهدید به مرگ می‌کنند. این شعلەها به دست همسری روشن می‌شود که زن را، مایملک و تحت اختیار خود می‌داند و هرگز با او مثل یک انسان برابر رفتار نمی‌کند.

 

کدام زنان اقدام به خودسوزی می‌کنند؟

 

زنانی که اقدام به خودسوزی می‌کنند نسبت به زنان دیگر ، افسرده‌تراند و از عصبانیت بیشتری برخوردارند. همچنین زنان فقیر بیشتر از زنانی که وضعیت اقتصادی بهتری دارند اقدام به خودسوزی می‌کنند.

زنان جوان بیشتر از زنان مسن خودسوزی می‌کنند، (گویی می‌خواهند جوانی و شادابی خود را مجازات کنند). فراوانی خودسوز  در زنان جوان در گروه‌های سنی ۱۴ تا ۲۵ سال دیده می‌شود.

خودسوزی در زنان متأهل بیشتر از زنان مجرّد است. زنان تحصیل کرده به مراتب کمتر از زنان بی‌سواد و یا کم‌سواد تن به خودسوزی ‌می‌دهند. البته ناگفته نماند که تعداد خودکشی در دانشجویان به عنوان نسل آگاه افزایش یافته است. و بلأخره آمار خودسوزی در زنان بیکار بیشتر از زنان شاغل است.

اما در کل می‌توان گفت به دلیل این‌که هیچ آمار قرین بر واقعیتی در دست نیست، بی‌گمان نمی‌توان راجع به دیگر ابعاد این قضیه حرف زد و به سؤالات جزئی‌تر‌ پاسخ گفت. قطعا زنانی که از امکانات بیشتری برخوردار هستند، راه‌های بیشتری جهت حل مشکلات روزمره خود در اختیار دارند. اما زنان کمتر برخوردار از آن‌جایی که گزینه‌های حمایتی کمتری در اختیار دارند، بیشتر به خودسوزی روی می‌آورند، اما این بدان معنی نیست که خودسوزی تنها به زنان طبقات محرو‌م‌تر، محدود می‌شود.

برخی اوقات زنان تحصیل کرده‌ی شاغل نیز با چنین روشی به زندگی خود پایان داده‌اند. اختلاف خانوادگی که مرز طبقاتی نمی‌شناسد، که می‌توان مهمترین عامل در سوق دادن زنان به خودسوزی باشد.

 

چرا زنان از خودسوزی یعنی دردناک‌ترین روش خودکشی استفاده می‌کنند؟

بی شک خودسوزی انتخاب یک مرگ زجرآور است. خودسوزی یکی از بدترین روش‌های خودکشی است. فرد اگر بمیرد، مرگی توأم با درد و رنج خواهد داشت. اگر هم زنده بماند مشکلات جسمی و دردهای روحی ناشی از خودسوزی تا پایان عمر همراهش خواهد بود.

در واقع می‌توان گفت خودسوزی شیوه اصلی انتحار زنان نیست. مسمومیت از طریق قرص و دارو نیز در بیشتر موارد گزارش می‌شود، اما به دلیل وجود جنبه‌های آشکار و تأثیر آمیز خودسوزی و عدم امکان در مخفی نگه داشتن آن، موجب شده که این نوع خودکشی بیش از دیگر موارد، قابلیت دیده شدن و انعکاس رسانه‌ای داشته باشد.

یکی از دلایلی که گمان می‌رود در گرایش زنان به آن نقش داشته باشند آشکار بودن اعتراض عمومی به وضع موجودی است که این زنان می‌خواهند آن را بیان کنند. خودکشی از طریق مسمومیت کمتر امکان دیده شدن و رساندن پیام شخص را دارد. خودسوزی انگار بیشتر صدای مظلومیت زن را فریاد می‌زند. زن با خودسوزی شاید می‌خواهد کسانی را که علت این اقدامش بودند را هم مجازات کند با دیدن آتشی که به درون جانش زبانه می‌کشد.

و همچنین دلیل دیگر را می‌توان در دسترس بودن مواد لازم (نفت) جهت عملی کردن هدف خود دانست.

 

 

نقش مردان در خودسوزی زنان چیست؟

برخی از تحلیل‌ها علت خودسوزی زنان را فقط در مردان جست‌وجو می‌کنند. تحلیلی که با نادیده گرفتن دلایل اصلی به ساده سازی مسئله‌ی پیچیده‌ای می‌انجامد که هر ساله دارد جان تعداد زیادی زن را در سراسر کشور می‌گیرد.

در بررسی نقش مردان در سوق دادن زنان به خودسوزی باید بر این نکته تأکید کرد که مردان نیز نتیجه فرآیند جامعه‌ پذیری در سیستمی مردسالار هستند که رفتار و کردار خاصی را از آنان می‌طلبد.

بدون داشتن نگاهی سیستماتیک و ساختاری، به مسئله خودسوزی زنان و تقصیر را به گردن مردان انداختن، دنباله‌روی از همان سیستمی است که قصد دارد ریشه مسائل اجتماعی و اقتصادی کلان جامعه را به سطح فردی تقلیل دهد و بدین گونه صورت مسئله اصلی به کلّی پاک کند. جایی که فقر، بی‌کاری، اعتیاد و... بیداد ‌می‌کند، فرهنگ، سنت، مذهب و مهمتر از همه قانون به شکلی کاملاً صریح از سلطه مردانه دفاع می‌کند. نمی‌توان به سادگی تنها مردان را مقصر دانست. به این مسائل باید با دیدی همه‌ جانبه و ورای فردیّت نگریست.

بی‌شک نمی‌توان مردان را عامل اصلی و یا تنها دلیل خودسوزی زنان دانست اما باید مردان بە این درجە از آگاهی برسند کە همانگونە در برابر دیگر مسائل سیاسی اجتماعی سکوت نمی‌کنند در برابر قتل زنان نیز سکوت خود را بشکنند و در کنار زنان فعال بە مبارزە با آن بپردازند.