«هرجا که سرکوب است مقاومت وجود دارد»

شماری از زنان در مورد وضعیتی که در افغانستان بر زنان حاکم است، می‌گویند: طالبان زنان را به عنوان انسان حساب نمی‌کنند، فقط زنانی وضعیت ما را درک می‌کنند که در افغانستان زندگی نمایند و اتفاقات که می‌افتد آنان می‌دانند و می‌بینند.

بهاران لهیب

دشت پرچی- ماه محرم یکی از ماه‌هایست که در کشورهای مسلمان در این ماه مراسم‌ خاصی و مذهبی را انجام می‌دهند. افغانستان هم جز این کشورها می‌باشد در افغانستان بیشترین مراسم را از اول تا دهم محرم هزاره‌ها و شعیه‌ها راه‌اندازی می‌کنند.

 افغانستان هم مانند اکثریت کشورهای جهان متشکل از اقوام، زبان، مذهب و دین می‌باشد با آن هم بنا به آمارهای داده شده ۹۹ درصد را مسلمانان تشکیل می‌دهد. در کنار مسلمانان هندوها و سیک‌ها نیز در سرزمین افغانستان به سرمی‌بردن که حقوق ناچیز شهروندی برای‌شان در نظر گرفته شده است. اما با حاکمیت تنظیم‌های هشت ثوری در ۱۳۷۰ برای اینان هم زندگی را جهنمی ساختند. تعداد زیاد هندوها و سیک‌ها مانند سایر افغان‌ها مجبور به ترک کشور شدند.

در دور اول حاکمیت طالبان برای آن عده از خانواده‌های هندوها و سیک‌های که باقی مانده بودند اعلام نمودند که بر لباس‌های‌شان تکه زردرنگ را ببندید تا از احکام شرعی در امان بمانند.

مسلمانان که در سرزمین افغانستان زندگی می‌کنند به دو مذهب (شعیه و سنی) تقسیم شده‌اند. اگر تاریخ افغانستان را ورق بزنیم دولت‌های مستبد و خودکامه تلاش کردند که برای حکمرانی خود تضاد بین پیراوان این دومذهب را به وجود بیاورند و دامن بزنند.

اکثریت پیراوان شعیه مذهبان در افغانستان ملیت هزاره می‌باشند در کنار دامن زدن مسئله مذهبی، مسئله قومی و ملیتی را نیز دامن زده می‌زنند از حاکمیت عبدالرحمان خان(۱۸۸۰-۱۹۰۱) به این سو ستم و قتل سیتماتیک مردم هزاره در افغانستان جریان دارد و با‌‌رها جوانان، پیرها، نوزادان، زنان و مردان ملیت هزاره با انتحار  و انفجار در کورس‌های آموزشی، کلپ‌های ورزشی، شفاخانه‌ها(بیمارستان) موتر‌های(ماشین) شهری به قتل رسیده‌اند.

در غرب کابل دشت‌برچی موقعیت دارد، که اکثریت مردم هزاره در آن محل زندگی می‌کنند در طول سه سال طالبان در کابل و ولایات تلاش کردند که برای مردم اجازه برگزاری مراسم عاشورا را ندهند. اما خوشبختانه این مراسم به مقاومت برای مردم به خصوص زنان مبدل شده است. ما به دشت برچی یکی از مزدحم‌‌ترین محل رفتیم وقتی وارد ساحه ‌شدیم، ساحه تبدیل به پایگاه نظامی طالبان شده بود که ظاهرا برای تأمین امنیت مردم حضور پیدا کرده بودند، ولی در اصل تلاش می‌کردند گروپ‌های زنان را سرکوب نمایند.

ما با یک تن از سرگروپ‌های دختران، زهرا رایان ملاقات کردیم. وی جریان را چنین بیان داشت: «دهم عاشورا است ما به همین دلیل به جاده‌ها بیرون شدیم.»

نامبرده در مورد وضعیت که بر زنان حاکم است چنین بیان داشت: «برای زنان احترام وجود ندارد. طالبان زنان را به عنوان انسان حساب نمی‌کنند. فقط زنانی وضعیت ما را درک می‌کنند که در افغانستان زندگی نمایند و اتفاقات که می‌افتد آنان می‌دانند و می‌بینند. حتی برای زنان اجازه گشت و گذار را نمی‌دهند.»

زهرا اضافه کرد: «ما به شکل گروپی جمع شده بودیم، طالبان تلاش کردن که مرا را از هم جدا بسازند، ما را با سلاح دست داشته‌شان تهدید کردند و می‌خواستند بر ما شلیک کنند. ولی موفق نشدند. پرچم‌ها دست داشته ما لبیک بر حسین و علی بود. آنها را از دست ما به زور گرفتند ما را تهدید کردند، نام‌های ما را یادداشت نموده و از چهره‌های ما ویدیو ‌گرفتند. برای ما می‌گفتند که شما از کی پول گرفته‌اید.»

زهرا در آخر سخنان خود مانند تمام دختران افغان که از تحصیل باز مانده‌اند، به ادامه تحصیل زنان پرداخت: «پیام من به سایر کشورها اینست با این که اینان را هنوز به رسمیت نشناخته‌اند. باید تلاش شود تا مکاتب و پوهنتون‌های(دانشگاه) به روی ما باز گشایی شود، تا ما به درس و تحصیل خود ادامه بدهیم،‌ به فرض اگر زنی مریض شود باید نزد یک داکتر مرد برود، در جامعه مانند افغانستان این کار مشکل است. طالبان همیشه حرف‌شان از محرم و نامحرم است پس این مسایل را هم باید در نظر بگیرند. اجازه بدهند که زنان به کار و تحصیل خود ادامه بدهند زنان هستند که نان‌آوران خانواده خود می‌باشند و کسی دیگر را ندارند، آن زنان چه کار نمایند؟ اگر دولت طالب مسئولیت‌شان را می‌گیرد چه بهتر در غیر آن این زنان زندگی خود و خانواده خود را به چه شکل پیش ببرند؟»

آن طرفتر زهرا زینب حسینی ایستاده بود، وی نیز گفت: «برای ما جالب است که چرا طالبان از ما زنان ترس دارند که در جمع شدهای مراسم مذهبی هم اجازه نمی‌دهند که ما به شکل گروپی حرکت کنیم. پرچم‌ها دست داشته ما بر ضد دولت طالب و حتی خواست حقوق ما نبود ولی با آن هم دست به سرکوب ما زدند.»

زینب افزود: «ما زنان با برخود‌های تحقیرآمیز طالبان به آگاهی‌های سیاسی می‌رسیم که باید در مقابل‌شان به مقاومت و ایستادگی‌ خود را ادامه بدهیم. طالبان ما را از درس، تحصیل و کار محروم ساختند، اما فراموش می‌کنند هر جا که سرکوب است مقاومت وجود دارد ما هم از مراسم مذهبی برای بلند کردن صدای حق طلبانه خود استفاده می‌کنیم.»