گلرخ ایرایی از زندان اوین: حال خوب ما نقطه‌ی مرگ ستمگر است

گلرخ ایرایی در نامه‌ای از زمانی که حکم اعدام یک زندانی صادر می‌شود، می‌نویسد. اعدام شیرین علم‌هولی، صدور حکم اعدام علیه پخشان عزیزی و وریشه مرادی و مقاومت زینب جلالیان و دیگر زندانیان را یادآور می‌شود و تاکید می‌کند «حال خوب ما نقطه‌ی مرگ ستمگر است».

مرکز خبر- گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان اوین، با انتشار نامه‌ای از سال‌ها مبارزه و مقاومت زندان علی‌رغم صدور و اجرای احکام اعدام سخن می‌گوید و تاکید می‌کند: حال خوب ما نقطه‌ی مرگ ستمگر است. چیزی که امروز در استیصال خدمت‌گزاران دینی و شاهی به اثبات رسیده است.

او با چندین روایت از مشاهدات و تجربیات خود در زندان‌های مختلف، بیان کرده است که «رنج زندان با اولین باری که همبندی‌ات را پای چوبه‌ی دار می‌برند، معنای دیگری می‌یابد.» او با اشاره به تداوم رنج و مقاومت زندانیان در رابطه با تاثیر این اتفاقات می‌گوید: به قول رفقا حلقه‌ای می‌شوی در زنجیر آزادگان.

نامه‌ی گلرخ ایرایی روایت‌هایی از مقاومت و امید در سخت‌ترین شرایط زندان است. زمانی که حکم اعدام یک زندانی صادر می‌شود یا مقرر شده تا در روزهای آینده اجرا شود اما علی‌رغم اندوه و نگرانی‌های بسیار زندانیان، از سوی همان زندانی که حکم اعدام دارد به امید و ادامه‌ی زندگی شاد تشویق می‌شوند.

او با اشاره به شرایط زندان در زمان اجرای حکم اعدام کسانی از جمله فاطمه قزل و نرگس طباطبایی در سال ١٣٩٨ و نیز اجرای حکم معصومه زارعی در سال ١۴٠٠، از مقاومت و شادی در بند می‌نویسد، زمانی که با وجود تهدید مأموران و پس از اجرای حکم یکی از همبندی‌هایشان به یاد او می‌رقصیدند و حرکات او را تقلید می‌کردند. او می‌گوید: رقصیدن در زندان قرچک ممنوع بود... اما فضا را شکسته بودیم و بچه‌ها از دستور مأموران سرپیچی می‌کردند. قزل و نرگس رفته بودند اما لحظات شادی که کنارمان بودند تا مدت‌ها مرور می‌شد. حتی کمی بعد یکی از بچه‌ها رقص قزل را هم‌زمان با آهنگ مورد علاقه‌اش تقلید می‌کرد. برخی اشک می‌ریختند و برخی می‌خواستند ادامه بدهد.

گلرخ ایرایی با اشاره به اعدام «شیرین علم‌هولی»، از صدور حکم اعدام علیه «پخشان عزیزی» و «وریشه مرادی» می‌نویسد: پخشان و وریشه سال گذشته بعد از ماه‌ها از انفرادی به بند عمومی آمدند... و حال و هوای بند را عوض کردند. مناسبت‌ها را جشن گرفتند و از مقاومت در مناطقی گفتند که مبارزه رسم و آیین زندگی مردمانش است... چند ماه پیش بود که احکامشان صادر شد...ولی احکام صادر شده خللی در برنامه‌های روزانه‌ی بچه‌ها و روابط و معاشرتشان با همبندیان ایجاد نکرد.

گلرخ ایرایی، از «نسیمه اسلام‌زهی» سخن می‌گوید که «با نوزادی در زندان و کودکی که بعد از یک سال و نیم از بهزیستی به خانواده تحویل داده شد، در خطر ابلاغ حکمی نگران کننده» است.

او از «زینب جلالیان» و سال‌ها مقاومت او در زندان علی‌رغم «تبعید و محروم ماندن از بسیاری از حقوق یک زندانی» می‌نویسد و از «مریم اکبری‌منفرد»، «نرگس محمدی» و «آتنا دائمی» سخن می‌گوید که سال‌ها به دور از فرزندانشان بوده‌اند.

گلرخ ایرایی، با اشاره به شرایط نامناسب زندان‌های ایران و نبود ساده‌ترین امکانات برای زندانیان، می‌نویسد: شرایط زندان‌ها با هم متفاوت است. اما آنچه مهم است مقاومت بچه‌هاست... در اوج سختی‌ها و در فضایی که مدام رنج و اندوه بر سر آوار می‌شود، می‌توان وجه مثبت داشته‌ها را دید و آن را به همبستگی بیشتر، تمرین مقاومت و رمز ایستادگی بدل کرد.

او می‌افزاید: حال خوب ما نقطه‌ی مرگ ستمگر است. چیزی که امروز در استیصال خدمت‌گزاران دینی و شاهی به اثبات رسیده است... شرایط مبارزه همیشه و برای همه‌مان یکسان نیست. اما مهم این است که ایستادگی‌مان از یک جنس است. از جنس گلسرخ‌ها که سر خم نکردند و در بیدادگاه‌های رژیم، دفاع از مردم را مقدم بر دفاع از خود دانستند.