برندشدن کلودیا گلدین در نوبل مهر تاییدی است بر آنچه همه باید بدانند: زنان جریان اصلی اقتصاد هستند
به رسمیتشناختن تجزیه و تحلیل شکاف دستمزد گلدین برای همه مفید است، اما این بسیار غمانگیز است که جنسیت او همچنان در رسانهها بیشتر در مرکز توجه قرار میگیرد.
مرکز خبر- چند سال پیش در دورهی درسیای در مورد تأثیرگذارترین اقتصاددانان مدرن شرکت کردم که در یکی از مؤسسههای لیگ آیوی در ایالاتمتحده برگزار میشد. دهها پیرمرد سفیدپوست و نظریههایشان در واحدهای درسی این دوره ارائه شدند و کلودیا گلدین تنها زن در میان آنها بود. به یاد دارم که در اسلایدی که همراه با سخنرانی او پخش میشد، نام او با غلط املایی نوشته شده بود.
روز دوشنبه، گلدین برندهی جایزهی نوبل اقتصاد شد. او پس از الینور اوستروم در سال ٢٠٠٩ و استر دوفلو در سال ٢٠١٩، سومین زنی است که این جایزه را به خود اختصاص داده و نخستین زنی است که به صورت انفرادی برنده شده است.
کار گلدین در درک جمعی ما از چرایی وجود شکافهای جنسیتی و چگونگی کاهش آنها و در کل جریان مشارکت زنان در نیروی کار در طول زمان، تحت تأثیر عوامل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بسیار موثر است. تحقیقات او، از بسیاری جهات، اساس کتاب آیندهی من را تشکیل داد، که تاریخچهای روایی است از توانمندسازی اقتصادی زنان از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون. همچنین اعتبارنامهی او، که حتی پیش از این هفته، بیتردید او را به عنوان یکی از اقتصاددانان برجستهی امروزی به همگان معرفی کرده بود. با اینحال، در سالهای اخیر، همچنان موضوع زنان در اقتصاد به حاشیه راندهشده است. یکی از نمونههای بسیار بارز آن بازار کار بدون دستمزد (کارهای مراقبتی و خانگی) در سطح جهانی است که عمدتا توسط زنان پیش میرود. این کارها در استانداردها و معیارهای پذیرفتهشدهی فعالیت اقتصادی، رشد و بهرهوری کاملاً بیارزش تلقی میشوند.
بخش عظیمی از آنچه در یک اقتصاد کارآمد کاملاً ضروری است، هنوز در اندازهگیریها و محاسبات جهانی کاملاً نامرئی است.
هفتهی گذشته، مؤسسهی مشاورهی مککینزی و موسسهی غیرانتفاعی LeanIn گزارش سالانه زنان در محل کار را منتشر کردند. این گزارش شامل تحقیقات گستردهای روی ۲۷۶ شرکت در بخشهای خصوصی، دولتی و اجتماعی است و در آن میتوان به وضوح دریافت زنان همچنان به دلیل مجموعهای از عوامل، از مراقبت ناکافی از کودک گرفته تا انتظارات، هنجارها، سوگیریهای ناخودآگاه و تبعیض آشکار، به طور سیستماتیک در محل کار از همکاران مرد خود عقب ماندهاند.
حتی تحقیقات خود من نیز برایم بسیار شوکهکننده بود، اینکه رهبران کسب و کار از جمله مدیران اجرایی برخی از بزرگترین شرکتهای جهان، هنوز وظیفهی رفع نابرابری اقتصادی بین جنسیتها را بر عهدهی خود زنان میگذارند، برخی هنوز بر این باورند شکاف دستمزد جنسیتی به سادگی تابعی از انتخاب زنان است یا اینکه زنان به اندازه همتایان مرد خود از نظر حرفهای جاهطلب نیستند. اقتصاد همانطور که در رسانهها ارائه میشود، هنوز تقریباً یک حوزه کاملاً تحت تسلط مردان بوده و مردان به طور نامتناسبی در پوشش رسانهای آن مورد توجه قرار گرفته و نقل قول میشوند.
طبق یک مطالعهی گسترده، تنها ٠٢/٠درصد از پوشش خبری در سطح جهان به هفت شکاف اساسی بین مردان و زنان توجه دارد. این هفت شکاف عبارتند از حقوق، قدرت، ایمنی، اختیار، اعتماد، سلامت و سن. لازم به ذکر است که هر یک از این شکافها پیامدهای اقتصادی و اجتماعی خاص خود را به همراه دارند.
کلودیا گلدین برای کار در زمینهی شکاف دستمزد جنسیتی برنده جایزه نوبل اقتصاد شد. نمیتوان جایزهای معتبرتر یا معروفتر از نوبل یافت. آثار برندگان نوبل معمولا به عنوان یکی از مهمترین آثاری که بیشترین ارتباط را با جهان کنونی دارد، برای دریافت این جایزه انتخاب میشوند.
به این ترتیب، من خوشبین هستم که پیروزی گلدین آغاز یک پذیرش جدید - یک تصدیق بیسابقه از این حقیقت اساسی باشد که زنان جریان اصلی اقتصاد هستند. امیدوارم ارزش بالقوهی کاهش شکاف دستمزد جنسیتی و سایر شکافهای جنسیتی در سطح جهانی، به یکی از عناوین دانش عمومی بدل شود.
باور دارم که سرانجام روزی اقتصاددانان در بانکهای مرکزی و اساتید دانشگاهها به راحتی در مورد این واقعیت صحبت خواهند کرد که حذف این شکاف، ٧ تریلیون دلار به اقتصاد جهانی مبنی بر منحنیهای عرضه و تقاضای کنونی کمک خواهد کرد.
بر اساس تحقیقات انجامشده توسط سازمان ملل، تنها ۶۱.۴ درصد از زنان در سن کار، در مقایسه با ۹۰.۶ درصد از مردان در سن کار، در نیروی کار فعال هستند. بر همین منوال، احتمالاً نسل بعدی زنان همچنان به طور متوسط ۲.۳ ساعت بیشتر از مردان در روز برای مراقبتهای بدون مزد و کارهای خانگی صرف خواهند کرد. این شکل از کار بدون دستمزد عمدتاً نامرئی است و زنان را از رسیدن به استقلال اقتصادی و فردی باز میدارد. توجه به این موضوع فقط برای زنان مهم نیست، برای همهی ما حیاتی است.
گلدین تنها چند ساعت پیش از اعلام جایزهاش، در طنزی زیبا، مقالهای با عنوان «چرا زنان برنده میشوند» منتشر کرد و در آن به جزئیات ۱۵۵ لحظهی حساس در تاریخ حقوق زنان ایالاتمتحده بین سالهای ۱۹۰۵ تا ٢٠٢٣ پرداخت. پس از آن او خود به موضوعی بدل شد که قطعاً شایستهی قرار گرفتن در رتبهی ۱۵۶ این فهرست را دارد.
آرزوی من این است که در سالهای آینده نیازی به مراجعه به چنین فهرستها و مقالههایی نداشته باشیم و جنسیت یک برندهی جایزه نوبل بیشتر از شایستگی کاری که در واقع آن جایزه را به ارمغان آورده است، مورد توجه قرار نگیرد. این موفقیتها شروع یک فصل جدید است، اما قطعا راه درازی در پیش خواهیم داشت.
جوزی کاکس، روزنامهنگار و مجری متخصص در زمینهی تجارت، امور مالی و برابری جنسیتی