برگزاری نمایشگاه نقاشی و حجم گلنار قسیمی در گالری والی تهران

گلنار قسیمی در خصوص کار خود می‌گوید: علاقه من به هنرهای تجسمی از آنجایی شروع شد که می‌خواستم احساسات درونی خودم را بیان کنم، چون یک دختر دارم دوست داشتم که مشکلاتی که خودم و یک زن در جامعه با آن مواجە است را بیان کنم.

 

شبنم توکلی

تهران- نمایشگاه نقاشی و حجم گلنار قسیمی در گالری والی تهران برگزار شد و تا ٢٩ آبان ماه ادامه داشت. این نمایشگاه در سه بخش بود:

 بخش اول سواد قریه؛ در  این بخش گلنار قسیمی اگرچه در پی کشف روابط فرمی آبستره است اما از مسیر این مکاشفه به بازخلق جهان پیرامونش می‌رسد. مناظر شهری در این دوره کاری، تصویر معماری کهن ایران را فریاد می‌آورد که با تیرگی اندود شده است. تعمد هنرمند در استفاده از پسماند برای کلاژ این آثار، دوگانه فراموشی و بازیابی را به مخاطب می‌رساند.

 بخش دوم کتانژانت؛ «کتانژانت» را باید امتداد مجموعه‌ی «سواد قریه» تلقی کنیم. اگرچه این مجموعه در ابعاد بزرگ اجرا شده است اما تفاوت اصلی این دو مجموعه به ابعاد و تکنیک منحصر نمی‌ماند. نگاه و رفتار قسیمی در مجموعه‌ی کتانژانت انتزاعی‌تر شده  و با حذف جزئیات به دنبال بیان نابگرایانه‌تری می‌گردد.

 بخش سوم قنطورس؛ حجم‌های گلنار قسیمی جایی میان فرم و بی فرمی ایستاده‌اند. اگرچه این حجم‌های چوبی خود شکلی ثابت و غیرقابل تغییر دارند اما در واقع یونیت‌هایی هستند که به تناسب فضا و حضور مخاطب و رفتار او تغییر می‌کنند. این یونیت‌ها در نسبت با هم و در چینش‌های متفاوت معنایی جدید می‌گیرند و به حجم هایی ناپایدار و بداهه بدل می‌شوند.‌

گلنار قسیمی، متولد ۱۳۵۳ و فارغ‌التحصیل دانشگاه امیرکبیر است. او گفت: بعد از تولد فرزند دومم احساس کردم که باید وارد جامعه شوم و کاری را شروع کنم برای همین کار طراحی طلا جواهر و نقره را شروع کردم ولی بعد از مدتی احساس کردم که این کار نمی‌تواند بیان مرا به مخاطب نشان دهد و نمی‌توانم با آنان ارتباطی داشته باشم پس به سراغ هنرهای تجسمی رفتم و شروع به مطالعه و شرکت در کلاس‌های آن کردم. آن موقع بود که توانستم راحت‌تر با مخاطبانم ارتباط بر قرار کنم. کارهای من بیشتر  پیش زمینه‌ی روانشناسی، اجتماعی و فلسفی دارند.

گلنار قسیمی در ادامە اظهار کرد: این کار جدید من بیشتر در رابطه با تضادهای جامعه است مثلاً تضاد بین سنت و مدرنیته، تضادهای فرهنگی که چگونه از زیر یک سقف شروع می‌شود، از کوچک‌ترین مکان جامعه و کم کم وارد جامعه شهری و جوامع بزرگتر می‌شود.  کارهای من بین طیف رنگی سفید و سیاه است یعنی یک طیف خاکستری متفاوتی از رنگ‌ها که هم نشان دهنده‌ی شخصیت ما است و هم باعث زیبایی می‌شود. در انتها باید به پذیرش خودمان، ضعف‌ها و پذیرش دیگران برسیم تا بتوانیم جامعه‌ای زیبا راداشته باشیم.

او گفت: این کارم که از کلاژها شروع شد در دوران کرونا که قرینه بودیم با پسماندهای مقوا و کارتن با استفاده از آب مرکب و اکریلیک شروع به خلق این آثار کردم، بعد دیدم که دوست دارم بعضی از شکل‌ها را سه بعدی کنم و به آنان بدنمندی خاصی بدهم و شروع به درست کردن ماکت حجم‌ها با چوب کردم و در آخر به کتانژانت  رسیدیم که با مقواهای ضخیم با طیف‌های رنگی سفید و سیاه و خاکستری در درون کار انجام شد،که نشان دهنده یک کلانشهر بزرگ، پر از آلودگی‌های روانی و زیست محیطی است، همراه تکنولوژی که با سرعت بسیاری رو به جلو پیش می‌رود همه‌ی ما را به هم میخکوب کرده است و ما در یک سیاهی و یک طیف خاکستری فرو رفتیم.

گلنار قسیمی گفت: هر زن یا دختری که در خاورمیانه به دنیا می‌آید متأسفانه شهروند درجه دو است و خودش دچار مشکلاتی است و برای بروز دادن احساسات و مشکلاتش در جامعه و حتی خانواده و نیز بعد از ازدواج و حتی مادر شدن دچار خودسانسوری می‌شوند و جامعه باعث می‌شود که این خانم هم از درون دچار خودزنی شود و هم دیگران به او زخم بزنند. متأسفانه بعضی از زن‌ها نیز به جای حمایت از هم نوع خود علیه آنان بر می‌خیزند. علاقه من به هنرهای تجسمی از آنجایی  شروع شد که می‌خواستم احساسات درونی خودم را بیان کنم چون یک دختر دارم دوست داشتم که مشکلاتی که خودم و یک زن در جامعه دارد را بیان کنم. من نسبت به روالی که دنیا دارد پیش می‌رود امیدوارم،  هرچند که ممکن است در این میان بعضی از زن‌ها خسته شوند یا دچار مشکلاتی شوند حتی برای سرپرستی فرزندانشان، جانشان را  از دست بدهند ولی می‌دانم این مقاومت آینده روشن و خوبی دارد، احساس می‌کنم روزی می‌رسد که زن‌ها پرچم خود را بالا بگیرند.