اعتصاب داروی سروناز احمدی در همراهی با اعتصاب غذای نسیم سیمیاری

سروناز احمدی، زندانی سیاسی پیشین در همراهی با اعتراض و اعتصاب غذای نسیم سیمیاری دست به اعتصاب دارو زد. وی اعلام کرد اگر خواسته‌های این زندانی برآورده نشود، دست به اعتصاب غذا نیز خواهد زد.

مرکز خبر- روز یک‌شنبه ٢٠ مهرماه، سروناز احمدی، نویسنده، فعال حقوق کودکان و زندانی سیاسی پیشین با انتشار پستی در حساب اربری خود در اینستاگرام اعلام کرد که برای همراهی با اعتراض و اعتصاب غذای نسیم سیمیاری، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زده است و اگر به مطالبه‌ی نسیم تا روز چهارشنبه ٢٣ مهرماه رسیدگی نشود، اعتصاب غذا نیز خواهد کرد.

شایان ذکر است نسیم سیمیاری، فعال مدنی و از بازداشت‌شدگان خیزش انقلابی «ژن ژیان ئازادی»، در متنی از بند زنان زندان اوین، که روز یک‌شنبه 20 مهرماه، منتشر شد، از آغاز اعتصاب غذای خود در همبستگی با فریبا کمال‌آبادی خبر داد. او در این نامه با یادآوری بیش از دو سالی که در زندان با کمال‌آبادی هم‌بند بوده، از او به عنوان «معلمی صبور و نماد انسانیت و مدارا» یاد کرد.

به گفته نسیم سیمیاری، هفته گذشته خبر آزادی فریبا کمال‌آبادی به او و هم‌بندی‌هایش اعلام شده و شادی بزرگی در بند زنان ایجاد کرده بود، اما چند روز بعد خبر لغو آزادی او از سوی نهاد قضایی اعلام شد.

سروناز احمدی ضمن اشاره به اعتصاب داروی خود نوشت: فریبا کمال‌آبادی ده سال در زندان بوده، حالا حدود سه سال است در حال گذراندن ده سال دوم است. در زندان هروقت که نگاهش میکنی پیروزی‌اش بر زندان را می‌بینی. نگه داشتن زندانی در تعلیق، انتظار و امیدواری شکنجه‌ای روانی است که در دوران حبسم آن را کم ندیدم. نسیم که امروز با من تماس گرفت گفت فریبا خانم وسایلش را بین بچه‌ها تقسیم کرده بوده و حتی همبندی‌ها موهایش را مرتب کرده بودند تا آزاد شود که به او اعلام می‌شود منتفی است. این منتفی است در ظاهر یک جمله است اما از نظر من سخت‌ترین آزار روانی‌ای است که زندانی می‌تواند متحمل شود.

نسیم در تماسش گفت که نباید بگذاریم به همین راحتی با ما بازی کنند. بازی کنند و آزارمان دهند و ما برگردیم حبسمان را بگذرانیم. نسیم را از زمانی که می‌شناسم می‌دانم که بیش از هر چیزی نفس مقدس مقاومت را فارغ از نتیجه‌ی آنی آن خوب بلد است.

من در زندان بیمار شدم و شروع به مصرف داروهای اعصاب و روان کردم. از دو قرص حالا به شش قرص رسیده‌ام و همچنان اضطراب زندان در شکل حملات پانیک و افسردگی همراه من است.

نسیم سیمیاری نزدیکترین رفیق من بوده و هست. در این ظلمت تنها چراغ دوستی‌های ماست. رسم دوستی تا آنجا که من یادش گرفته‌ام این است که کنار دوستت بایستی. چون قدرت ما جمع ماست.

در این چند ماهی که آزاد شده‌ام تهدید آزادی مشروط همواره بر گلویم بوده و در مواجهه با بسیاری از موقعیت‌ها تن به سکوت داده‌ام اما نسیم پاره‌ی تن، شاکله و استخوان‌بندی من است و حالا دیگر کارد به استخوانم رسیده.